
کتاب دانه
معرفی کتاب دانه
کتاب الکترونیکی «دانه» نوشتهٔ کریل لوئیس با ترجمهٔ شقایق قندهاری و تصویرگری جورج ارموس، توسط نشر افق منتشر شده است. این رمان نوجوان داستان پسری به نام «مارتی» را روایت میکند که درگیر مشکلات خانوادگی و اجتماعی است و با دریافت یک دانهٔ اسرارآمیز از بابابزرگش، زندگیاش دستخوش تغییراتی میشود. «دانه» با نگاهی به دغدغههای نوجوانان، روابط خانوادگی و امید به آینده، در دستهٔ رمانهای نوجوان جای میگیرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دانه
«دانه» اثری داستانی در قالب رمان نوجوان است که به زندگی پسر نوجوانی به نام «مارتی» میپردازد. داستان در بستری واقعگرایانه روایت میشود و دغدغههای نوجوانان، مشکلات خانوادگی، فقر، طردشدگی اجتماعی و امید به تغییر را در محوریت خود قرار داده است. نویسنده، کریل لوئیس، با خلق شخصیتهایی ملموس و فضایی آشنا، تصویری از زندگی نوجوانانی ارائه داده که با چالشهای روزمره و بحرانهای خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب خطی و روایی است و با تمرکز بر روابط میان شخصیتها، بهویژه ارتباط مارتی با مادرش، بابابزرگ و دوست جدیدش «گریسی»، پیش میرود. در کنار روایت زندگی روزمره، عنصر نمادین «دانه» بهعنوان نقطهٔ عطف داستان، امید و امکان تغییر را به تصویر میکشد. این رمان با زبانی صمیمانه و نگاهی واقعگرایانه، به مسائل مهمی چون بیماری روانی، فقر، دوستی و پذیرش تفاوتها میپردازد و در عین حال، لحظاتی از طنز و امید را نیز در دل روایت جای داده است.
خلاصه کتاب دانه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «دانه» با معرفی زندگی مارتی آغاز میشود؛ پسری که در خانهای پر از خرتوپرت با مادری که دچار اختلال احتکار است، زندگی میکند. پدرش سالها پیش خانواده را ترک کرده و مارتی تنها با مادرش روزگار میگذراند. خانهٔ آنها بهقدری شلوغ و بههمریخته است که حتی راه رفتن در آن دشوار شده و این وضعیت، مارتی را از داشتن یک زندگی عادی محروم کرده است. تنها پناهگاه مارتی، زمین کشاورزی کوچک بابابزرگش است؛ جایی که میتواند از فشار خانه دور شود و لحظاتی آرام را سپری کند. در روز تولد مارتی، بابابزرگ به او یک دانهٔ اسرارآمیز هدیه میدهد. این دانه، برخلاف انتظار مارتی، بهسرعت رشد میکند و حس عجیبی در او و دوست جدیدش «گریسی» ایجاد میکند. گریسی دختری ناشنواست که با مارتی در مدرسه آشنا میشود و بهتدریج دوستی عمیقی میان آنها شکل میگیرد. مارتی در مدرسه با آزار و تمسخر همکلاسیها روبهروست و مشکلات خانه نیز او را تحت فشار قرار داده است. با این حال، تلاش مادرش برای مرتبکردن خانه و امید به تغییر، نقطهٔ امیدی در زندگی مارتی ایجاد میکند. رشد سریع و غیرعادی دانه، بهانهای میشود تا مارتی و گریسی بیشتر به هم نزدیک شوند و در کنار بابابزرگ، لحظاتی از شادی و همکاری را تجربه کنند. در این میان، تهدید اخراج از خانه و حضور مأموران شورای شهر، سایهای بر زندگی مارتی میاندازد. با وجود همهٔ مشکلات، مارتی و مادرش تلاش میکنند تا خانه را نجات دهند و امید را در دل خود زنده نگه دارند. دانهٔ اسرارآمیز، نمادی از امید، تغییر و امکان رشد در شرایط دشوار است و داستان با تمرکز بر دوستی، خانواده و قدرت رویاپردازی نوجوانان پیش میرود.
چرا باید کتاب دانه را بخوانیم؟
«دانه» با پرداختن به موضوعاتی چون اختلال احتکار، فقر، طردشدگی اجتماعی و دوستی، تصویری واقعگرایانه از زندگی نوجوانان در شرایط دشوار ارائه میدهد. این کتاب با روایت ملموس و شخصیتپردازی دقیق، به مخاطب امکان میدهد با دغدغهها و احساسات نوجوانان همذاتپنداری کند. عنصر نمادین دانه، امید به تغییر و رشد را در دل روایت مینشاند و نشان میدهد حتی در سختترین شرایط، امکان بهبود و حرکت بهسوی آیندهای بهتر وجود دارد. همچنین، حضور شخصیتهایی با تفاوتهای فردی، مانند گریسی که ناشنواست، به پذیرش و درک تفاوتها کمک میکند و اهمیت دوستی و حمایت متقابل را برجسته میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانانی مناسب است که با دغدغههایی چون مشکلات خانوادگی، احساس طردشدگی، یا تجربهٔ بیماری روانی در خانواده روبهرو هستند. همچنین، برای والدین، مربیان و مشاورانی که با نوجوانان کار میکنند و به دنبال درک بهتر دنیای آنها هستند، مطالعهٔ این رمان توصیه میشود. علاقهمندان به داستانهای واقعگرایانه و اجتماعی نیز میتوانند از خواندن «دانه» بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب دانه
«این فهرست چیزهایی است که بابابزرگ مارتی داشت: -عینک (که یکی از دستههایش شکسته) -هفت دندان -آپارتمانی یکخوابه بالای غذاخوری کراون و آنکور -یک موتور شکستهٔ قایق -۴۵۷ چای کیسهای -یک ظرف شیر خشک -یکعالمه وقت -یک قطعه زمین کشاورزی با آلونک (که نقشهٔ خیلی بزرگی از جهان را با پونز به دیوار داخل آلونک زده.) -یک صندلی تاشوی سفری جیرجیری که اگر درستوحسابی رویش نمینشستی، تو را در خودش فرو میبرد. -چشمهای آبی خیلی براق -یک کلاه نمدی خیلی کهنه -یک کاتالوگ هاجکینز و تیلور و پسران -یک قوطی خالیِ بیسکویت * شاید به نظرتان اینها خیلی زیادند، اما یکجورهایی اینطور نیست؛ آن هم در مقایسه با مامان مارتی. مامان مارتی میلیاردها چیز داشت. او میلیاردها و تریلیونها وسیله داشت. منظورم این است که حاضر بودم یک فهرست از وسایلش تهیه کنم، ولی اگر صد سال هم میگذشت، باز هم فکر نمیکنم فرصت میکردید تمامش را بخوانید؛ چون مامان مارتی همهچیز را نگه میداشت. روزنامهها، بستههای قدیمی شکر، کفشهای سوراخ، دستگاههای چمنزنی زنگزده، کتابهای نخوانده و قاب عکسهای شکسته و خب همهچیز را نگه میداشت. قبلاً که میتوانست از خانه بیرون برود، محال بود همینطوری دست خالی از کنار خیابان رد بشود و حتماً چیز «بهدردبخوری» با خودش به خانه میآورد و اگر میخواستی چیزی را دور بیندازی، او بدجوری آشفته میشد و میترسید.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه