کتاب آنی شرلی در اینگل ساید (کتاب ششم)
معرفی کتاب آنی شرلی در اینگل ساید (کتاب ششم)
کتاب آنی شرلی در اینگل ساید (کتاب ششم) نوشتهٔ ال. ام. مونتگمری و ترجمهٔ سارا قدیانی است و انتشارات قدیانی آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد ششم از مجموعهٔ آنی شرلی است.
درباره مجموعه آنی شرلی
آنشرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهٔ تخیل بیحدومرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هر چند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود. مجموعهٔ آنی شرلی شامل ۸ کتاب با نامهای آنی شرلی در گرین گیبلز، آنی شرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنی شرلی در ویندی پاپلرز، آنی شرلی در خانهٔ رویاها، آنی شرلی در اینگل ساید، درهٔ رنگین کمان و ریلا در اینگل ساید است.
درباره کتاب آنی شرلی در اینگل ساید
این بار آن شرلی از خانهٔ رؤیاها به اینگل ساید نقل مکان میکند. او یک پسر به نام جم دارد و در اینگل ساید دیگر فرزندانش، نن و دای که دوقلو هستند، والتر، شرلی و برتاماریلا، ملقب به ریلا را به دنیا میآورد و داستانهای جالبی رخ میدهد. حتی یک بار آن به گیلبرت شک میکند و رفتارهای عجیبی از او سر میزند.
خواندن کتاب آنی شرلی در اینگل ساید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آنی شرلی پیشنهاد میکنیم.
درباره ال. ام. مونتگمری
لوسی ماد مونتگمری نویسندهٔ رمان آنی در گرین گیبلز در ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در جزیرهٔ پرنس ادوارد به دنیا آمد. این نویسندهٔ کانادایی ۲۰ رمان منتشر کرده است که بسیاری از آنها هنوز در سراسر جهان خوانده میشوند، اما محبوبترین اثر وی مجموعهٔ «آنی شرلی در گرین گیبلز» موفقیتی بزرگ برای او به همراه داشت. هنگامی که لوسی کودک بود، مادرش بر اثر بیماری سل درگذشت. پدرش به دلیل مشکلات روحی پس از مرگ همسرش او را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود که در مزرعهای در جزیرهٔ پرنس ادوارد زندگی میکردند، سپرد. این زوج سالخورده با مونتگمری سختگیرانه و رسمی برخورد میکردند و شخصیت حساس او را درک نمیکردند. او کودکی خود را اغلب با خواندن کتاب، نوشتن و با تخیلات خود گذراند. این تنهایی البته، شاید به ظاهر بسیار دردناک بود، اما باعث شد که لوسی از همان دوران کودکی، به یک خیالپرداز و یک داستاننویس تبدیل شود و همین تجربهها در کتابهایش نفوذ پیدا کرد و باعث شد او آدمهایی را در داستانهایش خلق کند که مردم در تمام دنیا با آنها همذاتپنداری میکنند.
ماجرای نوشتن آنی شرلی نیز از این قرار است که یک روز مونتگمری مشغول مرور یک روزنامه بود و نوشتهای را پیدا کرد که یک دهه قبل از آن نوشته شده بود. در آن آمده بود: «زوج سالخوردهای درخواست حضانت و نگهداری یک پسر یتیم را داشتند که به اشتباه دختری برای آنها فرستاده شده است.» پس از آن او شروع به نوشتن داستانی دربارهٔ دختر یتیمی با موهای قرمز کرد.
مونتگمری ۲۰ رمان، بیش از ۵۰۰ داستان کوتاه، ۳۰ مقاله، زندگینامه و یک کتاب شعر منتشر کرده است. «آنی در گرین گیبلز» به ۲۵ زبان دنیا ترجمه شده و از آن فیلم، نمایشنامه، نمایش موزیکال، کارتون، مینیسریال و نمایشهای رادیویی ساخته شده است. این کتاب جزیره پرنس ادوارد را به همه دنیا شناساند. حالا محل تولد وی به یک مکان تاریخی تبدیل شده و سالانه بیش از ۱۲۵ هزار بازدیدکننده دارد. مونتگمری همهٔ این کارها را زمانی انجام داد که زنان حتی نمیتوانستند رأی دهند.
بخشی از کتاب آنی شرلی در اینگل ساید
«آنی بلایت در دل گفت، "امشب، مهتاب چه درخششی دارد!"
و همانطور که دست نسیم، شکوفههای ریز گیلاس را بر سرورویش میریخت، به راهش در باغ رایت ادامه داد و بهسوی خانهٔ داینا رایت رفت. او لحظهای ایستاد تا به تپهها و جنگلهایی که زمانی دوستشان داشت و هنوز هم عاشقشان بود، نگاهی بیندازد.
اونلی محبوبش! چند سال بود که گلن سنت مری هم در دلش جا باز کرده بود، ولی اونلی چیزی داشت که در گلن سنت مری هرگز نمیتوانست به دست بیاورد؛ خاطراتی که از هر گوشهوکناری بهسویش سرک میکشیدند. زمینهایی که در آنها پرسه زده بود، به او خوشامد میگفتند، نواهای دور و شیرین گذشته بهسویش برمیگشتند و به هر سو مینگریست تصاویری دلنشین جلوی چشمش جان میگرفتند. آنی همیشه از رفتن به خانهاش در اونلی استقبال میکرد؛ حتی اگر مثل اینبار، دلیلی ناخوشایند او را به آنجا میکشید. آنی و گیلبرت برای شرکت در مراسم خاکسپاری پدر گیلبرت خودشان را به اونلی رسانده بودند و آنی یک هفته آنجا مانده بود. ماریلا و خانم لیند اجازه ندادند که زود برگردد.
اتاق زیر شیروانی قدیمی بازهم برای او کنار گذاشته شده بود. آنی زمانیکه شب اول اقامتش، در آن پا گذاشت، چشمش به دستهگل بزرگی افتاد که خانم لیند برایش چیده بود؛ دستهگلی که عطر تمام سالهای بهیادماندنی را به مشام آنی رساند. آنجا گذشتهها انتظارش را میکشیدند و شادمانیهای عمیق و دور به قلبش سرازیر میشدند. گویی اتاق زیر شیروانی بازوانش را دور او حلقه کرد و او را به آغوش کشید. آنی عاشقانه به تختش نگاه کرد؛ تختی پوشیده در لحاف برگ سیب دستدوز خانم لیند و بالشهای تمیز و قلابدوزیشدهٔ هنر دست خانم لیند. او به قالیچههای گلدوزیشدهٔ ماریلا و به آینهای که سالها پیش تصویر دخترک یتیمی را به تصویر کشیده بود، نگاه کرد؛ آینهای که در اولین شب اقامتش در آن اتاق، ساعتها گریسته بود. آنی از یاد برد که مادر پنج فرزند شده است و سوزان بیکر بار دیگر در اینگلساید سرگرم دوختن لباسهای نوزادی است. او بار دیگر تبدیل به آنی در گرین گیبلز شده بود.»
حجم
۴۱۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۴۱۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب عالی و بی نظیر هستش در این کتاب هم شاهد فراز و نشیب های مختلف زندگی انه هستیم ولی دیگر این اتفاقات زندگی از چشم یک مادر تمام عیار و پخته دیده میشود و دیگر شور و حال زندگی انه
مجموعه آنی شرلی فوق العاده است.♥️ من تمام جلد این مجموعه رو خوندم، و عالییییییییی بود🌈💕
خوندن کتاب های آنی شرلی یجوری گیلتی پلژر من محسوب میشه😁🤦🏻♀️، وقتی که واقعا دنیا و اخبار تیره و تاره یا بعد از خوندن چند تا کتاب سنگین کتابای آنه و کلا دنیای نوجوانان مثل یه وقفه کوتاهه که میبردتم
کتاب بسیار جالب پرماجرا و زیبایی است. این کتاب به من یاد داد در برابر سختی های زندگی مثل آنی باید استوار و مقاوم باشیم تا از سختی ها رها شویم. بنظرم آنی در این کتاب خیلی سختی و لذت کشید از