دانلود و خرید کتاب روح یک زن ایزابل آلنده ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی
تصویر جلد کتاب روح یک زن

کتاب روح یک زن

انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۶۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روح یک زن

کتاب روح یک زن نوشته ایزابل آلنده است و با ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی در نشر نون منتشر شده است. این کتاب روایت زندگی یکی از مشهورترین نویسندگان معاصر است. 

درباره روح یک زن 

ایزابل آنجلیکا آلنده لونا در لیما، پایتخت پرو، به دنیا آمده است. مادرش فرانچیسکا لونا باروس بود که به دونیا پانچیتا مشهور است. پدرش توماس آلنده نام داشت که در زمان تولد ایزابل، دبیر دوم سفارت شیلی در پرو بود. شکی نیست که ایزابل بخشی از شهرتش را مدیون نسبت خانوادگی‌اش با یکی از مشهورترین رهبران سیاسی آمریکای لاتین در نیمه دوم قرن بیستم است. اما ایزابل خود صاحب تحصیلات دانشگاهی عالی، شهرت جهانی، مدال‌ها و نشان‌های بین‌المللی و مقام‌های متعدد در سازمان‌های بین‌المللی است و همچنین، در آمریکای لاتین و متعاقب آن و به‌دلیل آثار فاخرش، در ایالات متحده و سپس جهان شخصیت شناخته‌شده‌ای است.

ایزابل خود را یک «فمینیست» یا طرف‌دار حقوق زنان معرفی می‌کند. اما تعریف متفاوتی از فمینیسم ارائه می‌دهد که با تعریف ثبت‌شده در دایره‌المعارف‌ها و لغت‌نامه‌ها فرق دارد. ایزابل نویسنده پرکاری است. بیست‌وچهار کتاب تألیف کرده که تحسین منتقدان را در پی داشته است. کتاب‌های ایزابل آلنده به بیش از چهل زبان ترجمه شده و بیش از هفتادوچهار میلیون نسخه از آن‌ها به فروش رفته‌اند. این کتاب روایت زندگی آلنده از زبان خودش است. 

خواندن کتاب روح یک زن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات جهان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روح یک زن

در همان بچگی، نسبت به «مردسالاری» خشمگینانه معترض شدم. می‌دیدم که مادرم و خدمتکارهای زنِ خانه‌ها ـ به‌عنوان قربانیان «مردسالاری» ـ چه وضعی داشتند. آن‌ها انسان‌های مطیع، فرمان‌بردار و درجه‌دومی بودند که کسی صدایشان را نمی‌شنید. نه کسی صدای اعتراض مادرم را به بی‌اعتنایی‌های قانون می‌شنید و نه کسی به صدای اعتراض خدمتکاران فقیر اعتنایی می‌کرد.

البته، در آن روزها، از هیچ یک از این اعتراضات و بی‌عدالتی‌ها سر درنمی‌آوردم. تا پنجاه‌سالگی و قبل از مداوا هم، موضوع را درک نکرده بودم. دلیلش را نمی‌دانم؛ اما احساسات ناشی از درماندگی‌ها و سرخوردگی‌های من آن‌قدر قوی بودند که مرا برای همیشه تحت تأثیر خود قرار دادند. از اجرای عدالت ناامید شدم و واکنش ناخودآگاه و تمام‌عیاری نسبت به تعصب‌های برتری‌طلبانه مردانه پیدا کردم. در خانواده ما، این آزردگی نوعی کج‌روی و انحراف نابهنجار تلقی می‌شد. در آن روزها، اعضای خانواده ما خود را روشنفکر و متجدد می‌دانستند، اما راستش را بخواهید، در معنای امروزی و طبق معیارهای کنونی، موجوداتی متعلق به دوره پارینه‌سنگی بودند. پس خیال می‌کردند من با داشتنِ آن نوع احساسات حتماً بیمارم.

پانچیتا مرا نزد پزشکان بسیاری برد و از آن‌ها خواست معاینه‌ام کنند و ببینند چه مشکلی دارم. مشکل را در معده‌ام می‌دید. خیال می‌کرد دچار قولنج و بخار معده یا گرفتار کرم کدو هستم.

داشتن روحیه سرکشی و برخورداری از شخصیتِ جسورانه در برادرانم قابل قبول بود. چرا؟ چون در نظر آن‌ها، اقتضای شخصیت مردانه الزاماً چنان روحیه و شخصیتی را توجیه می‌کرد. اما دختر که نباید چنان شخصیت زمختی داشته باشد. اگر داشته باشد، بیمار است و باید آسیب‌شناسی شود. شما با چنین نظرهایی آشنا نیستید؟ انگار همیشه همین‌گونه بوده است. دختر نباید خشمگین و ترش‌رو باشد.

در شیلی، چند روان‌شناس داشتیم. به‌گمانم، روان‌شناس اطفال هم وجود داشت. اما در آن روزهایی که همه چیز تابع سنت‌های پذیرفته‌شده بود، کسی به آن روان‌پزشکان و روان‌شناسان مراجعه نمی‌کرد. کسی روان‌شناسی را قبول نداشت، مگر آنکه باور می‌کرد دخترش دیوانه شده است. یعنی روان‌شناسان فقط به‌درد معاینه دیوانه‌هایی می‌خوردند که امیدی هم به درمانشان نبود. در خانواده من، رسم بود که دیوانه را مخفی می‌کردند و او را در خفا تر و خشک می‌کردند. مادرم از ترس اینکه مبادا کار من به جنون بکشد ملتمسانه از من می‌خواست کمی محتاط‌تر باشم. یک بار به من گفت: «نمی‌دانم این فکرها از کجا به ذهن تو رسوخ کرده‌اند. ممکن است همه خیال کنند زن نیستی.» برای من توضیح نداد که از مرد نبودن من چه منظوری دارد. شاید منظورش هم‌جنس‌گرا بودن و شاید هم دوجنسه بودن من بود.

می‌دانستم چرا نگرانم است. حق داشت. شش‌ساله بودم که مرا از مدرسه اخراج کردند. مدرسه ما را گروهی از راهبه‌های کاتولیک آلمانی اداره می‌کردند. دلیل اخراجم این بود که در نظر آن‌ها، نافرمانی می‌کردم و اطاعت‌پذیر نبودم. همین اخراج و همین اتهام مقدمه‌ای بر شکل‌گیری آینده‌ام شد. انگار اخراجم از مدرسه دلیل دیگری داشت که راهبه‌ها چیزی درباره‌اش نمی‌گفتند. فکر کنم از نظر آن‌ها، دلیلش این بود که پانچیتا یک زن بیوه تنها بود که سه فرزند داشت. دیدن یک زن بیوه با سه فرزند حتماً تعجب راهبه‌ها را برنینگیخته بود، زیرا در آن ایام، این‌گونه زنان و کودکان در شیلی فراوان یافت می‌شدند. آنچه آن‌ها را شگفت‌زده کرده بود دیدن زنی از این دست در طبقه اجتماعی‌مان بود.

معرفی نویسنده
ایزابل آلنده

ایزابل آلنده نویسنده و روزنامه‌‌نگار شیلیایی در روز دوم آگوست سال ۱۹۴۲ در لیما پایتخت پرو به دنیا آمد. مادر ایزابل، فرانسیسکا یونا و پدرش توماس آلنده هستند. از ایزابل آلنده به عنوان یکی از برجسته‌‌ترین نویسندگان زن آمریکای لاتین نام برده می‌‌برند که در آثارش نگاهی تازه به ادبیات فمینیستی دیده می‌‌شود. او را در محافل جهانی با اولین و پرفروش‌‌ترین رمانش یعنی «خانه‌‌ی ارواح» می‌‌شناسند با این حال آلنده تاکنون بیش از بیست و پنج رمان نوشته است که به ۳۵ زبان ترجمه شده است. بیش از ۷۰ میلیون نسخه از رمان‌‌های ایزابل آلنده تاکنون در بازارهای جهانی به فروش رفته‌‌اند.

Zelda
۱۴۰۱/۰۹/۳۰

برخلاف بقیه نظرات خشمگین و عصبانی که با "حتی دانلودش هم نکردم" شروع شده، من این کتاب رو کامل خوندم و به نظرم ارزش خوندن رو داره. بیشتر کتاب خاطرات و زندگینامه‌ست یا همونطور که نویسنده می‌گه، "درد و دل." در

- بیشتر
sara
۱۴۰۱/۰۹/۳۰

وای این کتاب عالی بود به معنای واقعی هم نوشتار زندگی نامه نویسنده هم همزاد پنداری شدیدی که باهاش داشتم اینکه این نویسنده الان هشتاد سالشه و دیگر اون مشکلات کودکی جوانی و نوجووانی که باعاش مبارزه میکرده رو تاحدودی

- بیشتر
lonelyhera
۱۴۰۱/۱۰/۰۵

راستش من هنوز کتاب رو نخوندم ولی در خصوص کامنت ها واقعا اگر این سطح فرهنگ کسانیه که اینجا کتاب میخونن باید فاتحه فرهنگ این کشور رو خوند گاهی اسم زن که میاد همه داغ میکنن و نمی‌فهمم چرا ...

- بیشتر
صدف
۱۴۰۱/۰۹/۲۹

ممنون از طاقچه عزیز که این کتاب را رایگان گذاشته از متن کتاب :اگر به جای ترس به عشق رو بیاوریم زندگی بهتری خواهیم داشت.

eskandari
۱۴۰۱/۰۹/۲۹

شروع جریان فمینیسم در غرب، بسیار خوب بود، چرا که حقوق پایمال شده زنان را طلب می کرد، چراکه در گذشته در بیشتر ملت ها، زنان جز برده ای برای مردان دیده نمی شدند. چیزی شبیه کالا و یا در

- بیشتر
Mary gholami
۱۴۰۱/۱۰/۰۲

#روح_یک_زن اثر #ایزابل_آلنده روایتی از خاطرات و زندگینامه نویسنده؛ دیدگاه های فلسفی و نگاهش به زندگی؛ نظراتش در مورد حقوق زنان و ...است. . نویسنده کتاب را یک نوع درد دل بیان کرده و از بچگیش و نگاه مردسالاری که در جامعه

- بیشتر
S E T A C
۱۴۰۱/۱۰/۰۱

بابت رایگان کردنش ممنون.

zeynab
۱۴۰۱/۰۹/۲۹

یک کتاب فوق العاده که پیشنهادش میکنم.

سیاوش
۱۴۰۱/۰۹/۳۰

اینقدر فحشش دادید، ک تحریکم کردید به خواندنش. بقول دیل کارنگی (( کسی به سگ مرده لگد نمیزند))

خورشید
۱۴۰۱/۱۰/۰۸

با خوندن این کتاب قرار نیست زندگی شما به قبل از این کتاب و بعد از این کتاب تقسیم بشه! کتاب همون طور که خود نویسنده هم گفته تنها درد دل هست. کتاب رو زنی نوشته و از زن بودن

- بیشتر
اولاً، دانش‌آموز خوبی بودم و ثانیاً، بی هیچ اعتراضی، از همه قوانین و قواعد همزیستی پیروی می‌کردم. درون من خشم فروخفته‌ای بود که بروز نمی‌کرد. نه بهانه‌جویی و پرخاشگری می‌کردم و نه در را محکم به هم می‌زدم. سکوت بی‌پایان و اعتراض‌آمیزی پیشه کرده بودم. در واقع، یک غده پر از عقده بودم.
سپیده دم اندیشه
هیچ چیز دائمی و معتبر نیست، همه چیز در حال تغییر است و هر چه را تصور کنید محتوم به تجزیه شدن، از هم پاشیدن و زوال است. پس هرگز به چیزی تعلق دائمی پیدا نمی‌کنم.
mary
داشتن روحیه سرکشی و برخورداری از شخصیتِ جسورانه در برادرانم قابل قبول بود. چرا؟ چون در نظر آن‌ها، اقتضای شخصیت مردانه الزاماً چنان روحیه و شخصیتی را توجیه می‌کرد. اما دختر که نباید چنان شخصیت زمختی داشته باشد. اگر داشته باشد، بیمار است و باید آسیب‌شناسی شود.
Mary gholami
من کتاب‌خوان قهاری بودم. آنچه خوانده بودم نشان می‌داد که دنیا در حال تغییر مداوم و بشر در حال تحول و تکامل است. یک نکته دیگر را هم یاد گرفته بودم که چنین تغییراتی خودبه‌خود حاصل نمی‌شوند. هر تغییری با مشقت و تلاش فراوان تحصیل می‌شود.
mary
من نمی‌توانم در جامعه‌ای ادامه حیات دهم که همه اعضای صاحب‌نفوذ آن مردانی باشند که قادر به انجام هر کاری باشند، ولی مرا عضو درجه‌دوم آن سازمان تلقی کند.
mary
خیلی از ما دخترها باید تن به زندگی‌ای می‌دادیم که مادرانمان نمی‌توانستند آن زندگی را داشته باشند.
mary
مادرم می‌گفت در دوران سالمندی دو تأسف داشته است: یکی کارهای دلخواهی که انجام نداده و دیگری چیزهای دوست‌داشتنی‌ای که نخریده است.
شیلا در جستجوی خوشبختی
«یادت باشد! همه گرفتار ترس‌اند. همه می‌ترسند، حتی بیشتر از خود تو.»
شیلا در جستجوی خوشبختی
. هر جا صحبت از حقوق بشر به میان می‌آید، همه از حقوق مردان حرف می‌زنند. اگر مردی از حقوق و آزادی‌های خود محروم شود، نامش شکنجه است. اما اگر زنی همین مشکل را داشته باشد، نامش دعوای خانوادگی است. در اغلب نقاط جهان، این‌گونه دعواها و محرومیت‌ها را موضوعاتی شخصی و خصوصی تلقی می‌کنند. در برخی از نقاط جهان، کشته شدن زنان به‌خاطر حفظ آبرو اصلاً گزارش نمی‌شود. سازمان ملل متحد تخمین زده است که در خاورمیانه و آسیا، سالانه، پنج هزار زن و دختر برای حفظ آبرو و شرافتِ یک مرد یا یک خانواده به قتل می‌رسند. در ایالات متحده آمریکا، در هر شش دقیقه، یک زن مورد تجاوز قرار می‌گیرد. این‌ها فقط مواردی‌اند که گزارش می‌شوند. آمار حقیقی، دست‌کم، پنج برابر این رقم‌اند. هر نُه دقیقه، یک زن مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد. ایجاد ترس و وحشت در خانه‌ها، خیابان‌ها، محل‌های کار و رسانه‌های اجتماعی رواج دارد.
SARA
دفاع از حقوق زن بدون استقلال اقتصادی زن ممکن نیست.
کاربر ۵۵۹۵۷۰۸
اصلاً از ایدئال‌های فمینیستی اروپایی خوشم نمی‌آید که زن را جوان، سفید، بلندقد، لاغر و خوش‌اندام توصیف می‌کند. از اصالت زنانی خوشم می‌آید که زیبایی را به خدمت می‌گیرند، زیبایی خودشان را با همه زیبایی‌هایی که در طبیعت و محیط می‌بینند تکمیل می‌کنند، از وجود خودشان لذت می‌برند و سعی می‌کنند از محیط پیرامونی هم خوششان بیاید.
کاربر ۵۵۹۵۷۰۸
دفاع از حقوق زنان بدون سر و صدا ممکن نیست.
ارغوان
زن این انتظارات را دارد: امنیت، ارزش و احترام، آرامش، استقلال مالی، ارتباط با دیگران، حق حاکمیت بر جسم و بر زندگی خود و دوست داشته شدن.
هدیهٔ دریا
ما حاضر نیستیم تصور کنیم چنین اتفاقی برای دخترمان بیفتد. اما واقعیت این است که دختران خودمان در جامعه می‌توانند قربانی این رفتارها شوند. در دبیرستان و دانشگاه، معمولاً، دخترها باهوش‌تر از پسرها ظاهر می‌شوند، اما بعد از پایان تحصیل، فرصت‌های کاری کمتری سر راه آن‌ها قرار می‌گیرد. در محیط کار، هنوز حقوق مردان بیشتر از حقوق زنان است. پیشرفت و ارتقای شغلی بیشتری در انتظار مردان است. زنان در علم و هنر تلاش دوبرابری دارند، اما کمتر از مردان به رسمیت شناخته می‌شوند.
سپیده دم اندیشه
زبان خیلی مهم است. زبان شیوه تفکر ما را هم رقم می‌زند. واژه‌ها قدرت دارند
کاربر ۳۷۹۹۷۷۴
زیاد عمر کردن به‌معنای بهتر زندگی کردن نیست.
AS4438
انسان هر چقدر پیر باشد، فرصت جوان‌تر ماندن دارد.
AS4438
مارگارت آتوود نوشته است: «مردان از این می‌ترسند که زنی آن‌ها را مسخره کند. اما زنان از این می‌ترسند که مردی آن‌ها را بکشد.»
Mahya
ظاهراً نقش‌های سنتی مؤنث و مذکر از مد افتاده‌اند. انسان‌ها بر اساس ذهنیت‌ها و اندیشه‌شان شناخته می‌شوند.
MahShid Pourhosein
پدربزرگ کسانی را که به چیزی تظاهر می‌کردند، در حالی که آن چیز نبودند، مسخره می‌کرد.
sagheb|Terme|🌸

حجم

۱۴۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۴۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان