
کتاب دختری در تعقیب ماه
معرفی کتاب دختری در تعقیب ماه
معرفی کتاب دختری در تعقیب ماه
کتاب الکترونیکی «دختری در تعقیب ماه» (A Girl in Pursuit of the Moon) نوشتهٔ سارا ادیسون الن با ترجمهٔ فاطمه خسروی و انتشار نشر نون، رمانی در ژانر داستانی و عاشقانه است که در فضایی رازآلود و جادویی روایت میشود. داستان حول محور دختری نوجوان به نام «امیلی» میچرخد که پس از مرگ مادرش به شهری کوچک و پررمز و راز در کارولینای شمالی میرود تا با پدربزرگش زندگی کند و پرده از اسرار گذشتهٔ خانوادهاش بردارد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دختری در تعقیب ماه
این رمان در فضایی معاصر و در شهری خیالی به نام «مولابی» در کارولینای شمالی میگذرد. «دختری در تعقیب ماه» با روایتی چندلایه، داستان بازگشت دختری نوجوان به ریشههای خانوادگیاش را دنبال میکند؛ جایی که گذشتهٔ مادرش با افسانهها، سنتها و رازهای خانوادگی گره خورده است. کتاب در دورهای روایت میشود که شهر هنوز تحت تأثیر وقایع و شایعات قدیمی است و ساکنان آن با خاطرات و پیشداوریها زندگی میکنند. نویسنده با بهرهگیری از عناصر جادویی و واقعیتهای اجتماعی، تصویری از شهری میسازد که در آن مرز میان واقعیت و خیال باریک است. روایت کتاب از زبان چند شخصیت پیش میرود و به تدریج لایههای پنهان روابط خانوادگی، عشقهای قدیمی و رازهای سرکوبشده را آشکار میکند. فضای داستان آمیخته با عطر کیکهای خانگی، نورهای عجیب شبانه و حسرتهای نسلهاست؛ جایی که گذشته هنوز بر زندگی امروز سایه انداخته است.
خلاصه کتاب دختری در تعقیب ماه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با ورود «امیلی بندیکت» به شهر مولابی آغاز میشود؛ دختری که پس از مرگ مادرش، برای زندگی با پدربزرگی که هرگز او را ندیده، به خانهای قدیمی و پر از خاطره میرود. امیلی در تلاش است تا گذشتهٔ مادرش را کشف کند و بفهمد چرا مادرش هرگز دربارهٔ زادگاهش و خانوادهاش حرفی نزده است. خانهٔ پدربزرگش، «ونس شلبی»، با رازهایی عجیب و کاغذدیواریهایی که خودبهخود تغییر میکنند، او را به گذشته پیوند میزند. امیلی با همسایهها و نوجوانان شهر آشنا میشود؛ از جمله «جولیا»، زنی که گذشتهٔ پررنجی داشته و حالا صاحب یک رستوران است، و «وین کافی»، پسری که خانوادهاش حامل رازی جادویی هستند: مردان این خاندان در شب میدرخشند. امیلی کمکم درمییابد که مادرش زمانی محبوب و تأثیرگذار بوده اما به خاطر حادثهای تلخ و افشای راز خانوادهٔ کافی، شهر را ترک کرده است. رابطهٔ عاشقانهٔ مادرش با «لوگان کافی» و پیامدهای آن، همچنان بر روابط مردم شهر سایه انداخته است. امیلی در مسیر کشف حقیقت، با پیشداوریها، شایعات و رازهای خانوادگی روبهرو میشود و درمییابد که برای یافتن هویت خود باید گذشته را بپذیرد و با آن آشتی کند. داستان با گرهخوردن سرنوشت امیلی و وین، و تلاش آنها برای شکستن چرخهٔ تکرار گذشته، به اوج میرسد.
چرا باید کتاب دختری در تعقیب ماه را خواند؟
این رمان با ترکیب عناصر واقعگرایانه و جادویی، فضایی متفاوت و خیالانگیز خلق میکند که در آن گذشته و حال، عشق و راز، و جستوجوی هویت در هم تنیدهاند. «دختری در تعقیب ماه» دغدغههایی چون پذیرش خود، بخشش، و رهایی از سایهٔ گذشته را به تصویر میکشد. روایت چندصدایی و شخصیتپردازیهای ملموس، خواننده را به دل شهری میبرد که هر گوشهاش داستانی ناگفته دارد. این کتاب برای کسانی که به داستانهای خانوادگی، رازآلود و عاشقانه علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز فراهم میکند.
خواندن کتاب دختری در تعقیب ماه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای خانوادگی، عاشقانه و رازآلود مناسب است؛ بهویژه کسانی که به روایتهایی دربارهٔ جستوجوی هویت، آشتی با گذشته و روابط میاننسلی علاقه دارند. همچنین برای نوجوانان و بزرگسالانی که با دغدغههای پذیرش خود و بخشش دستوپنجه نرم میکنند، میتواند الهامبخش باشد.
بخشی از کتاب دختری در تعقیب ماه
«لحظهای طول کشید تا امیلی متوجه توقف ماشین شود. داشت دستبندش را بهآرامی دور مچش میچرخاند و با اشکال کوچکی که به آن آویزان بودند بازیبازی میکرد. نگاهش را از دستبندش گرفت و به پنجرهٔ ماشین خیره شد. چشمش به دو درخت بلوط بزرگ افتاد که برگهایشان همانند زنانی که با لباس سبز کُرنش میکنند، در باد تکان میخوردند. از رانندهٔ تاکسی پرسید: «همینه؟» «جادۀ شمارۀ شش شلبی. مولابی. خودشه.» امیلی مردد بود، کرایه را حساب کرد، و پیاده شد. هوای بیرون بوی گوجهفرنگی شیرین و تازه و چوب گردوی دودی میداد، هم خوشمزه، و هم شگفتانگیز. طوری که انگار مزۀ خوبی را در دهانش احساس کرد. غروب بود، اما چراغهای خیابان هنوز خاموش بودند. از آن همه سکوت شوکه شده بود. نه صدایی از خیابان میآمد، نه بچهای در خیابان بازی میکرد، و نه صدای موسیقی و تلویزیون بهگوش میرسید. داشت جهانی دیگر را تجربه میکرد، گویی به بُعد عجیب و غریبی در دنیا سفر کرده باشد. وقتی رانندهٔ تاکسی داشت دو ساک حجیم مسافرش را از صندوقعقب ماشین درمیآورد، امیلی نگاهی به دور و اطراف محله انداخت. خیابان پر از خانههای بزرگ بود؛ اغلب آنها شبیه خانههای جنوبی در فیلمهای قدیمی بودند، پر از تزئینات مفصّل و ایوانهای رنگشده. رانندهٔ تاکسی ساکها را در پیادهرو کنار امیلی گذاشت، بهنشانۀ خداحافظی سرش را تکان داد، سپس پشت فرمان نشست، و حرکت کرد. امیلی تا جایی که تاکسی از دید خارج شد تماشایش کرد. رشتهای از مویش را که از دم اسبیاش بیرون زده بود عقب داد، سپس دستههای ساکها را گرفت. همانطور که مسیر پیادهرو را از وسط حیاط و در زیر سایبان درختان ستبر طی میکرد ساکها را بهدنبالش میکشید. به جای تاریک و سردی در زیر درختان رسید، بنابراین سرعت قدمهایش را تند کرد، اما وقتی از زیر سایبان و از طرفی دیگر بیرون آمد، توقف کوتاهی جلو منظرۀ روبهرویش کرد. آن خانه هیچ شباهتی به دیگر خانههای آن محله نداشت.»
حجم
۲۱۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه
حجم
۲۱۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه