
دانلود و خرید کتاب صوتی بخش دی
معرفی کتاب صوتی بخش دی
کتاب صوتی «بخش دی» نوشتهٔ «فریدا مکفادن» با ترجمهٔ «صبا ایمانی» و روایت «فاطمه صداقتی» توسط نشر نون منتشر شده است. این رمان در ژانر معمایی-روانشناختی قرار میگیرد و داستانی پرتنش را در فضای یک بخش روانپزشکی روایت میکند. محوریت داستان بر تجربههای یک دانشجوی پزشکی به نام ایمی برنر است که برای گذراندن شیفت شبانه وارد بخش دی بیمارستان میشود؛ جایی که گذشته و حال او بهطرز پیچیدهای با بیماران و فضای بستهٔ بخش گره میخورد. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بخش دی
«بخش دی» اثری داستانی با ساختاری روایی و معمایی است که وقایع آن در یک بیمارستان روانپزشکی مدرن و بخش ویژهای به نام دی رخ میدهد. نویسنده، «فریدا مکفادن»، با بهرهگیری از زاویه دید اولشخص و روایتهای موازی میان گذشته و حال، مخاطب را به درون ذهن و تجربههای شخصیت اصلی، ایمی، میبرد. داستان در دو بازهٔ زمانی جریان دارد: زمان حال که ایمی بهعنوان دانشجوی پزشکی شیفت شبانهاش را در بخش دی میگذراند و گذشتهای که خاطرات نوجوانی و دوستیاش با جید کارپنتر را مرور میکند. فضای بسته، قوانین سختگیرانه و حضور بیماران با اختلالات روانی، بستری برای شکلگیری تعلیق و رمزآلودگی در روایت فراهم کرده است. ساختار رمان بهگونهای است که با رفتوبرگشتهای زمانی، لایههای پنهان شخصیتها و روابطشان را بهتدریج آشکار میکند و مخاطب را درگیر رازهای بخش دی و گذشتهٔ ایمی میسازد.
خلاصه داستان بخش دی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «بخش دی» با ورود ایمی برنر، دانشجوی پزشکی، به شیفت شبانهٔ بخش روانپزشکی بیمارستان آغاز میشود؛ جایی که قوانین سختگیرانه، درهای قفلشده و فهرستی از ممنوعیتها، فضای بسته و پرتنشی را رقم زدهاند. ایمی که پیشتر تجربهای تلخ از این بخش داشته و بهترین دوستش، جید کارپنتر، سالها پیش در همین بخش بستری بوده، حالا باید با ترسها و خاطراتش روبهرو شود. روایت با رفتوبرگشت میان گذشته و حال، لایههای روابط ایمی با جید، خانواده و همکلاسیهایش را باز میکند. در زمان حال، ایمی با بیماران مختلفی مواجه میشود؛ از جمله مردی که صداهایی در ذهنش میشنود و زنی که بافندگی میکند. همزمان، حضور دوستپسر سابقش، کمرون، در شیفت شبانه، تنشهای عاطفی و روانی او را تشدید میکند. گذشتهٔ ایمی و جید، با خاطرات مدرسه، خانوادههای پرمسئله و اتفاقات رازآلود، بهتدریج بر فضای بخش دی سایه میاندازد. رازهایی دربارهٔ علت بستری شدن جید، وضعیت خانوادهاش و اتفاقات سالهای نوجوانی، در دل روایت تنیده شدهاند. ایمی در طول شب، با بیماران، همکاران و خاطراتش دستوپنجه نرم میکند و بهتدریج به حقیقتهایی دربارهٔ خودش و اطرافیانش نزدیک میشود؛ حقیقتهایی که مرز میان سلامت و بیماری، واقعیت و توهم را به چالش میکشند.
چرا باید کتاب بخش دی را بشنویم؟
این رمان با فضاسازی دقیق و روایت چندلایه، تجربهای متفاوت از داستانهای معمایی و روانشناختی ارائه میدهد. «بخش دی» نهتنها به موضوعات اختلالات روانی و چالشهای کار در محیطهای درمانی میپردازد، بلکه به روابط انسانی، دوستیهای پیچیده و تأثیر گذشته بر زندگی حال شخصیتها نیز توجه دارد. روایت رفتوبرگشتی میان گذشته و حال، مخاطب را درگیر رمزگشایی از رازهای شخصیتها و بخش دی میکند. همچنین، نگاه انسانی و بدون قضاوت به بیماران روانپزشکی، از ویژگیهای شاخص این اثر است.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، روانشناختی و داستانهایی با فضای بیمارستانی و شخصیتپردازی عمیق مناسب است. کسانی که دغدغهٔ شناخت اختلالات روانی، روابط پیچیدهٔ انسانی و تأثیر گذشته بر حال را دارند، از شنیدن این اثر لذت خواهند برد. همچنین برای دانشجویان و فعالان حوزهٔ سلامت روان، این رمان میتواند تجربهای نزدیک به واقعیت را بازنمایی کند.
بخشی از کتاب بخش دی
«خانم پریچت در اتاق معاینه نشسته است، موهای خاکستریاش را که بلندیشان تا چانهاشاند، مرتب شانه زده و کیف بزرگ صورتیاش را روی پاهایش نگه داشته است. برخلاف اکثر اتاقهای معاینه که تا به حال دیدهام، این اتاق یک تخت معاینهٔ بلند ندارد. فقط یک اتاق است با دو صندلی چوبی. خانم پریچت روی یکی از صندلیها نشسته است. وارد اتاق که بشوم، باید روی آنیکی صندلی بنشینم و وقتی دکتر خواب وارد شود، بلند شوم تا او روی صندلی بنشیند و من با حالت معذب بالای سرشان بایستم. وقتی وارد اتاق معاینه میشوم، خانم پریچت با صدای بلند میگوید: «ایمی! خیلی خوشحالم که میبینمت، عزیزم!» این سلام دادن با بقیهٔ بیماران که با چشمهایی خوابآلود به من سلام میدهند، فرق دارد. «اوضاع خوابتون چطوره؟» «خیلی بهتره... بهلطف تو!» «واقعاً؟» سعی میکنم زیاد متحیر به نظر نیایم، ولی سخت است جلوی خودم را بگیرم و نگویم ولی من که هیچ کاری نکردم. لبخند شادی به من میزند. «بله! همه فقط یه مشت داروی خوابآور تجویز میکنن، ولی تو باهام حرف زدی. از همه مهمتر، به حرفهام گوش دادی. اینطوری بود که فهمیدم دلیل اینکه نمیتونستم بخوابم این بود که برای آقای سبیلو که شش ماه پیش فوت کرد، دلم خیلی تنگ شده.»
زمان
۹ ساعت و ۳۸ دقیقه
حجم
۵۲۹٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۹ ساعت و ۳۸ دقیقه
حجم
۵۲۹٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد