کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت اول)
معرفی کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت اول)
کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت اول) نوشتهٔ نهال سهیلیفر است و انتشارات مجید آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد اول از این مجموعه است.
درباره کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم
امروزه سبکهای گوناگونی در ادبیات بهوجود آمده است و این مهم دیگر در ادبیات کلاسیک خلاصه نمیشود؛ سبکهایی که شاید بعضیهایشان بهمذاق دستهای از افراد بیشتر خوش بیاید و بهمذاق دستهای دیگر کمتر.
کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم را نمیتوان در سبک واحدی گنجاند. زیرا ترکیبی است از رمان نو، شرححالنویسی، خاطرهنویسی، فلسفه و روانشناسی. اما نکتهٔ برجستهای که در مورد این کتاب وجود دارد این است که نویسنده کوشیده با الهامگرفتن از کتاب اعترافات نوشتهٔ «ژان ژاک روسو» و سبک نگارش رمان نو بکوشد با چشم دیگری بهواقعهها نگاه کند و چیزهایی که کمتر کسی جرئت اعترافشان را دارد یا حتی کمتر بهشان توجه میکند، با بیان سادهای روی کاغذ بیاورد.
خواندن کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شرح حال و خاطره و جستار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم
«بعضی وقتها بعضی چیزها طوری در پوست و استخوانت رخنه میکنند که انگار جزوی جداییناپذیر از تو هستند. انگار از بدو تولد با تو بودهاند و پابهپای تو رشد کردهاند. غم و اندوه و حس پوچی در پوست و استخوانم رخنه کرده، همینطوری که گفتم. گاهی حس میکنم ته تهش هستم. حس میکنم تمام دردهای عالم در دلم است و دیگر از هیچ پیآمد ناگوار تازهای جا نخواهم خورد.
گاهی حواسم پرت است اما بهخودم که میآیم دوباره متوجه میشوم این روال تا آخر عمرم ادامه خواهد داشت. من اینم. باید پذیرفت. پذیرفتهام. نمیدانم.
حس میکنم در تابوتی چوبی گیر افتادهام، تابوتی تنگ. و بههر طرف که میکوبم، نمیشکند. من ترس از فضاهای بسته دارم... .
انسان چه زجری میکشد، وقتی نمیتواند مراقب کسانی که میخواهد باشد، وقتی نمیتواند از همه محافظت کند. انسان زجر میکشد.
گمان میکنم تمام باورهایم در هم شکسته. همه چیز پوچ است. من هم پوچم. من ناتوان و ضعیفم. من سردرگمم و مدام سردرگمتر میشوم. گاهی از خودم میپرسم نکند عاشقت شدهام، کلاهدوز من؟! بعد فکر میکنم اگر شده بودم، دیگر برای راستیآزماییاش از خودم سؤال نمیکردم.
روزها را طوری میگذرانم گویی تکهای از بوتهٔ خار قورت میدهم. میبُرد و پایین میرود و هر روز زخم روز قبل تازهتر و عمیقتر میشود.
بهکجا میخواهد برسد؟ بهکجا میخواهم برسم؟
اگر من خدا بودم، احتمالاً سیاست کاریام متفاوت بود.
جسمم نمیآرامد، روحم نمیآرامد، ذهنم نمیآرامد.
هرچند میترسم، اما گمان میکنم آخر دیوانه خواهم شد. هستم. دیوانهتر خواهم شد.
و من از خیلی چیزها میترسم، کلاهدوز من... .»
حجم
۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
نظرات کاربران
همیشه از خوندن دلنوشته های آدما لذت بردم. دوست دارم بدونم چطوری فکر میکنن چه احساساتی دارن. برای من لذت بخش بود . خیلی جاها احساس کردم از فکر و زبان من حرف میزنه. اگر به خوندن دست نوشته های
این کتاب قرار نیست چیزی به شما یاد بده و سبک دلنوشته داره و اگه شرایط سختی رو میگذرونین میتونه مفید باشه چون این حس و بهتون میده که یه نفر دیگه هم مثل شما یه جای تو این دنیا
کمی متفاوت! نگاهی که نسبت به این کتاب پیدا میکنید، بیشتر به ویژگیهای شخصیتی شما بستگی دارد تا سطح کتاب از لحاظ علمی. اگر از آن آدمهایی هستید که افکار پیچ پیچی دارند؛ و با مفهوم اندوه و تردید مانوس هستند؛ احتمالا
دختر نوشتت عالی بود:)))) میتونم بگم کتابت یه تیکه از قلبمه... کتابت انگار خود منه.یا اصن نه؛ من نوشته های کتابتم؟:) به هر حال باید بگم بهترینی 🤍 از طرف کسی که نوشتت یه تیکه از قلبشه:)
این کتاب رو زمانی خوندم که احساسات مختلفی و عجیب غریبی رو شروع به تجربه کردم ، شاید همون احساسات نوجوانه و دوران بلوغ باشه .. ولی احساساتی عجیب که وقتی ادما تجربشون میکنن اکثرا فک میکنن چون این احساسات
من این کتاب رو تا حدی دوست داشتم. چون خیلی زیاد میتونستم درکش کنم و تجربش کرده بودم! و همین باعث شد برام کشش داشته باشه...ولی یه کم حوصله سر بره و انرژی منفی زیادی داره. انگار یک نفر فقط
صراحت بیان و توان بیان احساسات خیلی باارزشه... این کتاب حرف هایی رو میزنه که با اینکه ممکنه خیلی ساده به نظر برسن اما گاهی بیانشون سخته... و وقتی میخوندمش احساس میکردم خیلی از جملاتش رو قبلا تو مغزم بهشون
۳۵_کتاب خوبی بود همش حس میکردم یکی حرفای مغزم رو که نمیدونم چجوری بگم نوشته⭐
تشکرازناشرمحترم وطاقچه عزیز،، کتاب بسیارعالی،منتظر جلد بعدی هستم،ادبیات ومطالبی متفاوت باآنچه ازدیگرنویسندگان چنددهه اخیر درکتابها یشان آمده، عالی بود ومتفاوت.
پشت هر خط این کتاب غم پنهانی رو لمس کردم که انگاری خوب درک نشده بود .. و چقدر اسم کتاب به درستی و زیبایی انتخاب شده. با توجه به یادداشت های نویسنده و متن کتاب به نظرم اومد تنها هدف کتاب