دانلود و خرید کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات ویکتور فرانکل
تصویر جلد کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات

کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات

معرفی کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات

کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات نوشتهٔ ویکتور فرانکل و ترجمهٔ ضحی حسینی نصر است. انتشارات گوتنبرگ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر دربارهٔ معنا و ارزش زندگی است.

درباره کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات

کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات حاصل ایراد تعدادی از سخنرانی‌های ویکتور فرانکل است. سخنرانی‌هایی که شالودهٔ این اثر را تشکیل می‌دهد، دربردارندهٔ گفتارهای این روان‌پزشک است که به سال ۱۹۴۶ ارائه شد. این سخنرانی‌ها حدود ۱۱ ماه پس از آزادی فرانکل از اردوگاه کار اجباری ایراد شد؛ همان مکانی که در آن مدتِ کوتاهی پیش از آزادی‌اش حتی تا آستانهٔ مرگ پیش رفته بود. سخنرانی‌هایی که توسط فرانکل به شکل کتاب آمادهٔ چاپ شد، نخستین‌بار در سال ۱۹۴۶ در آلمان از سوی انتشارات فرانتس دویتیکه واقع در وین [پایتخت اتریش] منتشر شد. کتاب فرانکل پس از انتشار به‌کل به‌دست فراموشی سپرده شد؛ تا اینکه ناشر دیگری به نام بلتس آن را دوباره پیدا کرد و درصدد انتشار مجدد آن برآمد.

کتاب حاضر در ۲ بخش به «معنا و ارزش زندگی» از نظر ویکتور فرانکل پرداخته و سپس بخشی تحت عنوان «آزمایش حیاتی» را در خود گنجانده است. در متن این کتاب آمده است که عبارت «آری به زندگی» که ویکتور فرانکل آن را بازگو می‌کند، بخشی از متن سرودی بود که گاه زندانیان در ۴ اردوگاهی که او نیز در یکی از آن‌ها زندانی بود، نجواکنان می‌خواندند تا خشم زندانبانان برانگیخته نشود. 

خواندن کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه پیرامون معنا و ارزش زندگی از نظرگاه ویکتور فرانکل پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ویکتور فرانکل

ویکتور فرانکل با نام کاملِ «ویکتور ایی. فرانکل» استاد عصب‌شناسی و روان‌پزشکی دانشگاه وین بود. او به‌مدت ۲۵ سال ریاست پلی‌کلینیک عصب‌شناسی وین را بر عهده داشت. معنادرمانی و تحلیل وجودی که او بنیان‌گذارش بود نیز به‌عنوان «سومین موج روان‌درمانیِ مکتب وین» شناخته می‌شد. فرانکل در دانشگاه‌های هاروارد، استنفورد، متدیست جنوبی و دوکِین در کرسی استاد مدعو قرار داشت و در دانشگاه‌های بین‌المللی سن‌دیه‌گو و کالیفرنیا در ایالات‌متحده استاد تراز اول معنادرمانی بود.

ویکتور فرانکل در سال ۱۹۰۵ در وین به دنیا آمد. او دکترای خود را در رشتهٔ پزشکی از دانشگاه وین دریافت کرد و پس‌ازآن نیز دکترای دیگری در فلسفه گرفت. در خلال جنگ جهانی دوم، ۳ سال را در اردوگاه آشویتس، داخائو و اردوگاه‌های دیگر سپری کرد. به‌مدت ۴ دهه سخنرانی‌های بی‌شماری را در سراسر دنیا ارائه کرد. او ۲۹ دکترای افتخاری از دانشگاه‌های آفریقا، اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی دریافت کرد. جوایز زیادی از جمله جایزهٔ اسکار فیستر را از سوی انجمن روان‌پزشکان آمریکا و نیز عضویت افتخاری آکادمی علوم اتریش را دریافت کرد. ۳۹ کتاب فرانکل به ۵۰ زبان منتشر شده است. از نسخهٔ انگلیسی کتاب مشهور او، «انسان در جست‌وجوی معنا»، میلیون‌ها نسخه در جهان به فروش رفته است. این کتاب مطابق با نظرسنجی کتابخانهٔ کنگره و کانون کتاب ماه، در فهرست «۱۰ کتاب تأثیرگذار آمریکا» قرار گرفت.

ویکتور فرانکل در سال ۱۹۹۷ در وین درگذشت. کتاب «آری به زندگی در کشاکش ناملایمات» یکی دیگر از آثار مکتوب اوست. جملهٔ «زمان، بزرگ‌ترین نعمتی است که در بدو تولد به ما اعطا می‌شود و تنها چیزی است که به هنگام مرگ باید آن را باز پس دهیم. ما چگونه از این نعمت بهره می‌بریم؟» از اوست.

بخش‌هایی از کتاب آری به زندگی در کشاکش ناملایمات

«البته، بیماری بخشی از رنج است. می‌گوییم «بخشی از»، زیرا «رنج» و «بیماری» یک‌چیز واحد نیستند. فرد می‌تواند بدون بیمار شدن متحمل رنج شود؛ هم‌چنین بیمار شود بی‌آنکه متحمل رنج شود. رنج یک مسئله کاملاً انسانی است که به‌خودی‌خود جزئی از زندگی انسان است. در برخی شرایط دقیقاً «بی‌محنتی» می‌تواند مصداق نوعی بیماری باشد. ما می‌توانیم این حالت را به‌ویژه در شرایطی که به‌طورمعمول از آن به‌عنوان «بیماری روانی» یاد می‌شود، مشاهده کنیم و بااین‌حال چیزی کمتر از بیماری‌های مربوط به ذهن نیستند. زیرا درواقع ذهن نمی‌تواند بیمار شود؛ بُعد شناختی تنها می‌تواند درست یا غلط، معتبر یا بی‌اعتبار باشد؛ اما هرگز نمی‌تواند بیمار شود. تنها چیزی که می‌تواند بیمار شود یا ناخوش افتد «روان» است. چنین بیماری‌های روانی و به‌ویژه بیماری‌هایی که منشأ روانی ندارند اما درنهایت توسط عوامل جسمی ایجاد می‌شوند. به‌عبارت‌دیگر بیماری‌های به‌اصطلاح روانی همچون روان‌پریشی- در مقابل روان‌رنجوری که منشأ روان‌شناختی دارد- در بسیاری از این موارد نشان می‌دهد ناتوانی در رنج کشیدن به‌خودی‌خود نشانه بیماری است.

اگر فردی به عفونت سیفلیسی مبتلا شود، احتمال اندکی وجود دارد که سال‌ها یا دهه‌های بعد در معرض خطر ابتلا به بیماری سیفلیسیِ مغز -که «فلج عمومی» نامیده می‌شود- قرار گیرد. پزشکان قادرند با آزمایش مایع نخاعی در فواصل زمانی معین به‌طور دقیق و قابل‌اطمینانی تعیین کنند که آیا او به این گروه- گروهی که در معرض خطر ابتلا به فلج فراگیر قرار دارند- متعلق است یا خیر. اما اگر شخص از بیماری خود آگاه نباشد از شروع این اختلال روانی بیمناک خواهد شد. ازقضا در مواردی که تست مایع نخاعی مثبت می‌شود درمان با داروهای مالاریا می‌تواند از بروز چنین فلج‌هایی جلوگیری کند و حتی می‌توان فلجی را که دیگر پیش‌رونده شده در مراحل اولیه این نوع درمان معالجه کرد. این ترس از فلج شدن به‌خودی‌خود می‌تواند ابعاد آسیب‌شناختی پیدا کرده و به‌عبارت دیگر می‌تواند تا جایی پیش رود که به‌نوعی آسیب و روان‌رنجوری منتهی شود. اما اگر شاهد آن باشیم که چنین فردی واقعاً به فلج عمومی مبتلا شده و ترس بیمارگون از بیماری واقعاً درست باشد آن‌وقت چه؟ در آن حالت دیگر فرد از بیماری نمی‌ترسد! چرا؟ زیرا یکی از نشانه‌های فلج فراگیر این است که فرد در یک خُلقِ حاکی از رضایت قرار می‌گیرد و به‌همین دلیل قادر به رنج کشیدن نیست.»

معرفی نویسنده
عکس ویکتور فرانکل
ویکتور فرانکل
اتریشی | تولد ۱۹۰۵ - درگذشت ۱۹۹۷

ویکتور امیل فرانکل روانپزشک و نویسنده اتریشی است که اوایل قرن بیستم در وین به دنیا آمد و از سال‌های دبیرستان در مسیر روانکاوی و خلق تئوری‌های جدید آن گام برداشت و تا پایان قرن بیستم در همین مسیر حرکت کرد؛ او زاده ۲۶ مارس سال ۱۹۰۵ است و در سال ۱۹۹۷ در سن نودودوسالگی بر اثر سکته قلبی جان سپرد.

علی
۱۴۰۱/۰۹/۳۰

• راه حل کتاب برای معنادار کردن زندگی این است که خود را وقف دیگران کنید. . • سوال این نیست که «من چه توقعی از زندگی دارم؟» بلکه «زندگی از من چه توقعی دارد؟» . • همان‌طور که جان اف کندی می‌گوید: «نپرسید

- بیشتر
1984
۱۴۰۱/۰۹/۳۰

بخونید و کیف کنید اگه دنبال معناسازی هستید برای زندگی. اما چرا سلام بر مرگ نباشه؟ چرا فرار از مرگ؟چرا تقدیس زندگی؟🚶🚶🚶

ژاله
۱۴۰۲/۰۲/۰۸

کتابی بسیار جالب وپرمعنا که درخور مطالعه و بحث برانگیز بود و به انسان گوشزد میکرد از رنج وسختی که در راه هدف است نباید گله و شکایت کرد بلکه باید از تلاش وکوشش بی وفقه نیز دست نکشید...

fnqdy
۱۴۰۲/۰۱/۱۲

نمیدونم اصل کتاب تا چه حد خوبه ولی ترجمش که افتضاح بود بینش جملات قشنگ داره ولی در کل خیلی گیج کنندس انگار جملات کتاب پراکندن نه که یه سخنرانی به هم پیوسته باشن و فرانکل میخاد بگه چون من

- بیشتر
z.gh
۱۴۰۳/۰۶/۳۱

شاید بهتره با ترجمه دیگه ای خوند.

siiis71
۱۴۰۳/۰۴/۲۲

پنجاه و هفتمین کتاب من از طاقچه کتاب انگیزشی خوبی است و به درک واقعی آدمی از زندگی تا مرگ کمک می کنه. بعضی جاها خیلی گنگ هستش که شاید بخاطر ترجمه اونه. در کل ارزش خوندن داره ✌

کاربر 5335987
۱۴۰۳/۰۳/۱۰

اگه مایل به مطالعه ی این کتاب هستین حتما قبلش کتاب انسان در جست و جوی معنا اثر همین نویسنده یعنی ویکتور فرانکل رو مطالعه کنین

کاربر 2871013
۱۴۰۲/۱۲/۲۸

نویسنده اینطور که داستان زندگیش میگه خیلی آدم بزرگ و قوی هستش ، اما متن کتاب من رو جذب نکرد ، شاید ترجمه ضعیف بود

Roshanak
۱۴۰۲/۱۱/۰۴

اگر در شرایط روحی خوبی نیستید کتاب مناسبی برای خوندنه

parivash
۱۴۰۲/۰۷/۲۵

ویکتور فرانکل رو بشناسید تو خوندن این کتاب درنگ نمی‌کنید. دلایلی برای زندگی کردن

کسانی که رنج می‌برند، اما در رنج خود معناهایی عظیم را می‌یابند و به مدد همین معناها زندگی خود و دیگران را دگرگون می‌نمایند،
سپیده دم اندیشه
می‌دانی اغلب مردم پیشرفت‌های بیرونی را دستاورد می‌دانند اما دستاورد همیشه آن‌گونه نیست. گاهی دستاورد، درونی است و می‌تواند به شکل نگاه و نگرشی باشد که پس از تجربه تلخی‌ها به دست می‌آوری
shadow :)
اندوهی به‌مراتب بی‌پایان‌تر. شاید دیگر چیزی باقی نمانده است جز اندکی اشک ریختن
سپیده دم اندیشه
می‌دانی اغلب مردم پیشرفت‌های بیرونی را دستاورد می‌دانند اما دستاورد همیشه آن‌گونه نیست. گاهی دستاورد، درونی است و می‌تواند به شکل نگاه و نگرشی باشد که پس از تجربه تلخی‌ها به دست می‌آوری. تا قبل از آن این‌طور به مسئله نگاه نکرده بودم.
simplefunction
«امید به تعویق افتاده دل را بیمار می‌کند»
shabi
«قوی‌تر از تقدیر شجاعتی است که سرسختانه آن را تاب می‌آورد».
مروارید ابراهیمیان
گوته: «هیچ مخمصه و مصیبتی وجود ندارد که نتوان آن را با یک دستاورد و یا با شکیبایی، ممتاز و منحصربه‌فرد ساخت»
shabi
پاشیدن صفحه شطرنج دقیقاً مانند رفتار خودکشی است: فرد زندگی‌اش را دور می‌اندازد و خیال می‌کند به این طریق راه‌حلی برای یک مشکل به‌ظاهر غیرقابل حل پیدا کرده است. او نمی‌داند که با این رفتار درواقع قواعد زندگی را زیر پا گذاشته است- درست همان‌طور که در مثال ما شطرنج‌باز به قواعد بازی شطرنج بی‌احترامی کرده است. درحالی‌که ممکن بود آن مشکل با حرکت یک اسب، شاه-قلعه یا خدا می‌داند یک حرکت دیگر حل شود؛ دست‌کم با یک حرکت ساده این امر امکان‌پذیر بود ولی مطمئناً نه با رفتاری که شرح داده شد. خودکشی نیز زیر پا گذاشتن قواعد بازی زندگی است؛ قوانین زندگی معنادار از ما انتظار ندارند تا به هر قیمتی برنده شویم اما این انتظار را دارند که هرگز دست از نبرد نکشیم.
1984
امروزه نوع نگرش ما به زندگی به‌سختی جایی برای باورِ به معنا باقی گذاشته است. ما در یک دوره پساجنگ زندگی می‌کنیم؛ در اینجا از یک اصطلاح روزنامه‌نگاری استفاده می‌کنم. امروزه وضعیت ذهن و شرایط روانی یک آدم معمولی به‌طور دقیق این‌گونه توصیف می‌شود: «ازلحاظ معنوی ویران‌شده». این وضعیت خود به‌تنهایی به‌قدر کافی بد است؛
طلا در مس
... هر آنچه در آینده پیش آید: ما همچنان می‌خواهیم به زندگی «آری» بگوییم، زیرا روزی فرا خواهد رسید- که آن روز ما آزادیم!
nu_amin_mi
اگر امروز نمی‌توانیم دست روی دست گذاشته و بیکار بنشینیم، دقیقاً به این خاطر است که فردبه‌فرد ما، نقش خود را در چرایی و نحوه «پیشرفت» هر چیزی تعیین‌کننده می‌دانیم. در این خصوص آگاهیم در حقیقت پیشرفت درونی فقط برای هر فرد امکان‌پذیر است، درحالی‌که پیشرفت جمعی در بهترین حالتِ آن شامل پیشرفت فناورانه است و صرفاً به این دلیل که در عصر فناوری زندگی می‌کنیم ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. در حال حاضر اقدامات ما فقط می‌توانند از بدبینی‌مان نشئت بگیرد
طلا در مس
«زندگی چیزی نیست؛ بلکه فرصتی برای انجام چیزی یا کاری است!»
کاربر ۲۳۰۷۳۴۳
اگر نظر من را بخواهید تنها دو نژاد واقعی وجود دارد: نژاد مردمان شریف و نژاد مردم ناشریف و این شکاف نژادی در همه ملت‌ها، احزاب و انواع گروه‌ها وجود دارد. مردم شریف همیشه در اقلیت بوده‌اند و احتمالاً برای همیشه نیز در اقلیت باقی خواهند ماند. اما خطر در جای دیگری در کمین است. خطر آنجاست که دستگاه سیاسی همین مردم ناشریف را به سمت خط مقدم تشویق می‌کند و به‌این‌ترتیب اجازه می‌دهد تا عنصری منفی کنترل ملت را به دست گیرد. خطر واقعی در اینجا نهفته است. از آغاز هیچ ملتی از این تهدید در امان نیست.
Behrouz
امید بهترین درمانی است که یک بیمار می‌تواند بدان دست یابد.
محمد جواد
تا زندگی هست تلاش برای ادامه دادن آن نیز باید ادامه یابد.
محمد جواد
احساس گناه بازمانده یا سندروم نجات‌یافته به‌نوعی وضعیت روانی گفته می‌شود که طی آن فرد بازمانده (از یک فاجعه یا موقعیت تراژیک) احساس می‌کند مرتکب گناه یا اشتباهی شده است که از وضعیت بدی که دیگران نتوانستند از آن بیرون بیایند، بیرون آمده است. این حس گناه می‌تواند جزئی از «سوگ ناسالم» نیز به شمار آید.
Juror #8
«قوی‌تر از تقدیر شجاعتی است که سرسختانه آن را تاب می‌آورد».
shabi
تقدیم به پدرم وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن - ضحی حسینی‌نصر
زینب دهقانی
«کسی که چرایی برای زندگی داشته باشد تقریباً می‌تواند هر چگونه بودنی را تاب آورد»
محمد جواد
«چنان زندگی کن که گویی برای بار دوم است که زندگی می‌کنی و انگار دفعه اول همان‌قدر اشتباه عمل کردی که الان عمل خواهی کرد!»
shabi

حجم

۲۳۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۲۳۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان