کتاب مقاصد الفلاسفه
معرفی کتاب مقاصد الفلاسفه
کتاب مقاصد الفلاسفه نوشتهٔ محمد غزالی و ترجمهٔ محمد خزائلی است. انتشارات جامی این کتاب در حوزهٔ فلسفهٔ شرق را منتشر کرده است
درباره کتاب مقاصد الفلاسفه
محمد غزالی در کتاب مقاصد الفلاسفه آرای حکمای مشاء مانند ابونصر فارابی و ابن سینا را شرح داده است، اما هدف او از این کار این بود که بعدها آرای آنها را مورد نقدهای جدی قرار دهد. کتاب حاضر در سال ۱۱۴۵ میلادی در شهر طلیطله توسط «گوندی سالینوس» به زبان لاتین نیز ترجمه شد. غزالی در مدت اقامت در بغداد ناگهان به همهٔ اعتقادات دینی و تمامی معارف حسی و عقلی خود شک کرد، ولی این شک تنها دو ماه طول کشید و پس از آن بود که غزالی به تحقیقی گسترده در فقه و کلام و فلسفه پرداخت و در این علوم به شخصی شاخص تبدیل شد. کتاب حاضر در سه بخش نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «منطق»، «علم الهی» و «حکمت طبیعی».
خواندن کتاب مقاصد الفلاسفه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ شرق پیشنهاد میکنیم.
درباره محمد غزالی
ابوحامد محمدبن احمد غزالی در سال ۴۵۰ هجری قمری در شهر طوس خراسان متولد شد. عصر غزالی، عصر اوج منازعات و تعارضات عقیدتی، اجتماعی و سیاسی در جهان اسلام بوده است. یعنی نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری که جهان اسلام شاهد لشکرکشیهای ترکان سلجوقی و ضعف مفرط خلفای عباسی بغداد و نیز یک نوع واکنش شدید و افراطی نسبت به عقلگرایی ابن سینا و کلام معتزلی بوده است. در این عصر، جنگهای صلیبی با مسیحیان نیز آغاز میشود که این وقایع به حدی تأثیرگذار بوده اند که شاید قرون بعدی و تحولات آن به نوعی ریشه در همین نیم قرن سرنوشت ساز داشته است. کتاب «مقاصدالفلاسفه» یکی از آثار محمد غزالی است.
بخشی از کتاب مقاصد الفلاسفه
«بهطورکلی باید گفت که هیچ جسمی علت جسم دیگر نیست و برای این که جسمی در جسم دیگر تأثیر کند میبایست هر دو جسم موجود باشند و یکی با دیگری تماس یا موازات یا مجاورت داشته باشد، چنانکه خورشید بدون حایل با اجسامی ملاقات میکند وآنها را روشن میسازد. ممکن است گفته شود که آتش آب را بهوا متبدل میسازد، پس هوا از آتش به وجود میآید و آتش علت هواست. جواب این است که هوا جسم اول نیست بلکه آب خود جسمی بوده و با آتش ملاقات کرده و آتش موجب آن شده که آب تغییر صورت دهد و به هوا متبدل گردد. اما در اجرام سماوی که اجسام اولاند و تبدّل صورت یعنی کون و فساد که لازمهاش حرکت مستقیم است در آنها تحقق نمییابد. چنین فرضی محال میباشد، حال باید دید چرا مماسه یا موازات یا مجاورت فیمابین دو جسم لازم است تا یکی در دیگری تأثیر کند، دلیلاش این است که هرگاه جسمی در جسم دیگری موثر شود راجع به تأثیر مؤثّر سه فرض پیش میآید:
فرض اول آن است که تأثیر از مادهٔ مؤثر باشد، یعنی مادهٔ مجرد از صورت تأثیر کند. این چنین فرض محال است زیرا ماده قابل صورت است و از جهتی که قابل است نمیتواند فاعل تأثیر باشد و هرگاه به تعدد جهات قائل شویم ماده میبایست چیز دیگری با خود همراه داشته باشد که فاعل تأثیر واقع گردد و آن صورت است.
فرض دوم این است که صورت مجرد از ماده مؤثّر باشد. این فرض هم محال است، زیرا صورت بدون ماده وجود ندارد.
فرص سوم آن است که صورت بتوسط ماده مؤثّر باشد، اما نه به ترتیب، یعنی نباید ماده را واسطهٔ حقیقی و صورت را علت فرض کرد، بلکه در حقیقت، جسمی باید باشد تا مادهٔ آن توسط نماید بدین قسم که جسمی در جایی واقع گردد و با جسم دیگری تناسب مکانی پیدا کند آنگاه فعل و انفعال بهوقوع بپیوندد. مثلا مادهٔ آتش موجب میشود که صورت آتش با جسم دیگری ملاقات کند و آن را گرم سازد واین تناسب مکانی میانِ دو جسم به صورت مماسه یاموازات یا مجاورت خواهد بود.»
حجم
۲۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۲۳۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه