دانلود و خرید کتاب تمساح فئودور داستایفسکی ترجمه بابک شهاب
تصویر جلد کتاب تمساح

کتاب تمساح

انتشارات:نشر برج
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تمساح

کتاب تمساح نوشتهٔ فئودور داستایفسکی و ترجمهٔ بابک شهاب است و  نشر برج آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب تمساح

داستان تمساح دربارهٔ ایوان ماتْوِیچ است که با ظاهری موجه و مردانه، تمساحی او را به‌صورت کامل می‌بلعد. اما اتفاق جالبی می‌افتد: مَرد پس از آن نه‌تنها زنده می‌ماند بلکه با کمال رضایت و بدون هیچ آسیبی، دو هفته‌ نیز در شکم تمساح زندگی می‌کند و از همان‌جا حرف هم می‌زند.

داستان تمساحِ فیودور داستایفسکی، پس از انتشار در سال ۱۸۶۵، بحث‌های تند و دنباله‌داری را میان منتقدان و ادبا، درباره‌ٔ انگیزه‌ٔ اصلی نویسنده از خلق چنین اثری، برانگیخت. از دل ماجرای کارمند کم‌خردی که سر از شکم تمساح درآورد، تعابیر و تفاسیر گوناگونی حاصل شده؛ از مقایسه‌ با یونس در شکم ماهی گرفته تا تقابل فرهنگ‌ها.

داستان در ابتدا با این عنوان آغاز می‌شود: «داستانی واقعی درباره‌ٔ تمساحی که در تیمچه، مردی را در سن پختگی و با ظاهری برازنده زنده‌زنده، به‌تمامی و بی‌باقی بلعید، و پیامدهای ماجرا...» درست شبیه حکایت‌های مثنوی. 

سیزدهمِ ژانویه، در سال هزاروهشت‌صدوشصت‌وپنج، در ساعت دوازده و سی دقیقهٔ نیمروز، یِلِنا ایوانووْنا، همسر ایوان ماتْوِیچ میل کرد به تماشای تمساحی برود که در تیمچه، در ازای بهایی مشخص، به نمایش گذاشته شده بود. این ابتدای داستان عجیب داستایفسکی است که بعد خواننده را به دنیای شگفت‌آورش وارد می‌کند.

خواندن کتاب تمساح را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران داستایفسکی و طرفداران داستان‌های سوررئال پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تمساح

تیمافی سمیونیچِ ارجمند به‌شکلی شتاب‌زده و گویی با کمی دستپاچگی به استقبال من آمد. مرا به اتاق تنگش راهنمایی کرد، در را محکم بست و با تشویش محسوسی گفت: «نمی‌خواهم بچه‌ها مزاحممان بشوند.» سپس تعارف کرد روی صندلی کنار میزتحریرش بنشینم و خودش روی مبل جای گرفت، لبه‌های ربدوشامبر کهنه و پنبه‌ای‌اش را روی هم کشید و احتیاطاً قیافه‌ای رسمی و تا حدودی خشک به خودش گرفت؛ هرچند نه رئیس من بود، نه رئیس ایوان ماتویچ، و تا آن زمان صرفاً همکار و حتی آشنایی ساده به شمار می‌آمد.

این‌گونه آغاز کرد که: «پیش از هرچیز عنایت بفرمایید که من رئیس شما نیستم؛ مرئوسی هستم مثل خودِ شما یا همان ایوان ماتویچ. من بی‌طرفم و تمایلی هم ندارم که در هیچ موضوعی دخالت کنم.»

از قرار معلوم، او از کل ماجرا باخبر بود - که این باعث حیرت من شد. بااین‌حال، بارِ دیگر کل ماجرا را با تمام جزئیات برایش بازگو کردم. می‌توان گفت که حرف‌هایم قدری آمیخته به اضطراب بود، زیرا در آن لحظه وظیفهٔ یک دوست واقعی را ادا می‌کردم. او بدون تعجب و درعین‌حال، آشکارا با شک و تردید حرف‌هایم را شنید. سخنم که تمام شد، گفت: «من همیشه انتظارش را داشتم که این اتفاق برایش بیفتد. فکرش را بکنید!»

- آخر چرا؟ این واقعه در نفْسِ خود بسیار غیرمعمول به نظر می‌رسد.

- موافقم، اما ایوان ماتویچ در تمام مسیر خدمتش در حرکت به‌سمت چنین پایانی بود. زرنگ و حتی می‌شود گفت متکبر، و مدام پیِ ترقی و ایده‌های جورواجور. این هم نتیجهٔ ترقی‌خواهی!

- ولی این اتفاقْ بسیار غیرعادی است و به هیچ عنوان نمی‌شود آن را قاعده‌ای کلی برای تمام آدم‌های ترقی‌گرا دانست...


معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

ELNAZ
۱۴۰۳/۰۱/۱۳

دومین قدم از شروع خوندن آثار داستایوفسکی رو با خوندن تمساح برداشتم. تمساح داستانی با طنز تلخه که هدف داستایوفسکی از نوشتنش نقد شرایط اقتصادی و سیاسی موجود در زمان خودش هست. تمساح داستان میتونه نماد اندیشه‌ها و سیاست‌هایی باشه

- بیشتر
امین۳۶۹
۱۴۰۲/۱۱/۱۶

جالب نبود. اوایل کتاب برای من خیلی حوصله سر بر بود به زور صفحات رو جلو میرفتم. داستان از دید مردی بود که همراه دوست خواندگیش و همسرش، برای دیدن تمساحی که یه آلمانی آورده بود میرن و اونجا دوستش

- بیشتر
/
۱۴۰۳/۰۱/۱۹

داستان خوب و بامزه‌ای‌ست. متفاوت از آثار دیگر داستایفسکی. در این بین تلاش مترجم برای شیک‌نویسی، کار دست سادگی اثر داده است.

Ali Rastegar
۱۴۰۲/۰۲/۲۳

کتابی کوتاه و جذاب، همراه با طنزی ملیح.

سرِ انسان، هرچه تهی‌تر باشد، میلِ کمتری به پرشدن نشان می‌دهد
ELNAZ
مثلاً سرِ انسان، هرچه تهی‌تر باشد، میلِ کمتری به پرشدن نشان می‌دهد
sara
سرِ انسان، هرچه تهی‌تر باشد، میلِ کمتری به پرشدن نشان می‌دهد و این یگانه استثنا از قاعدهٔ کلیِ طبیعت است.
zahra rahimzadeh
آدم‌های سرکش استقلال را دوست دارند، آدم‌های خردمند نظم را، اما نظمی در کار نیست...»
Ahmdrza
آدم‌های بیش از حد فرهیخته به هر سوراخی سرک می‌کشند و اغلب هم به سوراخ‌هایی که هیچ ربطی به آن‌ها ندارد...
porosha
آسوده‌خاطر باش و از خوشی‌های زندگی روی نگردان.
porosha
«چه دغدغه‌های حقیری داری، ای انسان غفلت‌کار و بی‌بنیاد.»
sara
من قصد دارم یک نظام اجتماعی کامل ابداع کنم، و باورت نمی‌شود که این کار چقدر ساده است! کافی است در جایی پرت، در گوشه‌ای با خودت خلوت کنی یا حتی سر از شکم تمساح دربیاوری و چشم‌هایت را ببندی تا بلافاصله یک بهشت واقعی برای نسل بشر بیافرینی
کاربر ۸۲۵۱۵۸۷
جسارتاً باید بگویم فقط در حالت لمیده- می‌شود سرنوشت انسان‌ها را دگرگون کرد. تمام نظریه‌ها و جنبش‌های بزرگِ مندرج در روزنامه‌ها و مجله‌هایمان را، ازقرارمعلوم، همین لمنده‌ها پدید آورده‌اند. بی‌دلیل نیست که به آن‌ها می‌گویند نظریه‌های پشت‌میزنشینان.
porosha
داستایفسکی موضوع «روسیه و غرب» را که دل‌مشغولیِ آن دوره از حیات و فعالیت ادبی‌اش بود، در قالبی نمادین با خواننده در میان می‌گذارد. او به یاری نماد تمساح می‌کوشد تصویری کلی از جامعهٔ روسیه در سال‌های ۱۸۸۰ ارائه دهد: جامعه‌ای که وجدان را به فراموشی سپرده است و فقط به بلعیدن گرایش دارد و بس.
zahra rahimzadeh
ظاهراً تا رهایی از خرافه‌پرستی هنوز راه درازی در پیش داریم. عمارت‌هایمان جدید است و سنت‌هایمان کهنه - هرچند عمارت‌هایمان نیز جدید نیستند، دست‌کم پله‌هایشان.
سپیده اسکندری
طبیعت با فضای تهی ناسازگار است. از همین رو شکم تمساح هم باید تهی باشد تا در تضاد با آن پیوسته ببلعد و شکمش را با هرچه دمِ دستش است پر کند. علاقهٔ تمساح‌ها به بلعیدنِ بنی‌بشر را فقط این‌طور می‌شود توضیح داد. درعین‌حال، ساختار انسان این‌گونه نیست: مثلاً سرِ انسان، هرچه تهی‌تر باشد، میلِ کمتری به پرشدن نشان می‌دهد و این یگانه استثنا از قاعدهٔ کلیِ طبیعت است.
سپیده اسکندری
من ثابت خواهم کرد که حتی در حالتِ لمیده -و جسارتاً باید بگویم فقط در حالت لمیده- می‌شود سرنوشت انسان‌ها را دگرگون کرد. تمام نظریه‌ها و جنبش‌های بزرگِ مندرج در روزنامه‌ها و مجله‌هایمان را، ازقرارمعلوم، همین لمنده‌ها پدید آورده‌اند. بی‌دلیل نیست که به آن‌ها می‌گویند نظریه‌های پشت‌میزنشینان.
عاطفه
من ثابت خواهم کرد که حتی در حالتِ لمیده -و جسارتاً باید بگویم فقط در حالت لمیده- می‌شود سرنوشت انسان‌ها را دگرگون کرد. تمام نظریه‌ها و جنبش‌های بزرگِ مندرج در روزنامه‌ها و مجله‌هایمان را، ازقرارمعلوم، همین لمنده‌ها پدید آورده‌اند. بی‌دلیل نیست که به آن‌ها می‌گویند نظریه‌های پشت‌میزنشینان.
عاطفه
«چه دغدغه‌های حقیری داری، ای انسان غفلت‌کار و بی‌بنیاد.»
sara
ظاهراً تا رهایی از خرافه‌پرستی هنوز راه درازی در پیش داریم. عمارت‌هایمان جدید است و سنت‌هایمان کهنه
porosha
«مهمان‌ناخوانده از تاتارِ غارتگر بدتر است»،
porosha
پدیدهٔ عجیبی است این دوستی.
porosha
بی‌تردید کافی است بادرایت و نیکوکار باشی تا بر سکوی افتخار گام بگذاری.
porosha
چه دغدغه‌های حقیری داری، ای انسان غفلت‌کار و بی‌بنیاد!
porosha

حجم

۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۶۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۷,۵۰۰
تومان