جیمز جویس
بیوگرافی و معرفی کتابهای جیمز جویس
جیمز جویس در سوم فوریه سال ۱۸۸۲ در دوبلین پایتخت کشور ایرلند زاده شد. استعداد جیمز از کودکی و دوران تحصیل بروز کرده و گواه این ادعا تسلط وی به سیزده زبان زنده دنیا بود به گونهای که نوشتههایش را به زبان انگلیسی مینوشت و منتشر میکرد. جیمز جویس تا قبل از ۲۰ سالگی شخصی مذهبی بود اما در گذر زمان از عقاید مذهبی فاصله گرفته و به سمت رسیدن به اهداف ادبی تلاش کرد. با گذر از سی سالگی بود که به علت مخالفت شدید با بیفرهنگی و دونمایگی دوبلین همچنین تلاش برای رهایی دوبلین از استعمار بریتانیا بود که مجبور به ترک وطن شده و در شهرهای زوریخ، پاریس و تریسته ساکن شد. علاقهی شدید جویس به دوبلین شهر زادگاهش و تلاش برای بهبود آن در تمامی آثارش موج میزند به گونهای که نام اولین مجموعه کتابش را دوبلینیها نام نهاد. وی زمانی بیان کرده است که هر کتاب من کتابی درباره دوبلین است. دوبلین کمتر از سیصد هزار نفر جمعیت دارد ولی در آثار من جهانشهر است. او همچنین گفته است در مورد خودم من همیشه درباره دوبلین مینویسم.
جیمز در سال ۱۹۰۴ با دختری شهرستانی اهل گالوی به نام نورا بارناکل ملاقات کرد. نورا گمان میبرد جیمز جوانی اهل عیاشی است و این عشق زودگذر است اما با این وجود به وی دل سپرد و این عشق به ازدواج ختم شد. نورا در تمام دوران مهاجرتهای پیدرپی جیمز جویس در کنارش بود و با اینکه تحصیلات دانشگاهی نداشت به مانند کوهی در کنارش بود و از آثار همسرش حمایت میکرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای جورجیا و لوچیا بود. در ابتدای دوران نویسندگی جویس شرایط سختی را متحمل شد و برای کسب درآمد به صورت معلم زبان انگلیسی کار میکرد، همچنین کارهای نویسندگان ایرلندی همچون اسکار ویلد و ویلیام باتلر را به ایتالیایی ترجمه میکرد. تا زمانی که یک انتشارات کوچک در لندن تصمیم به چاپ کتاب دوبلینیها گرفت و ورق زندگی وی برگشت.
اولین کتاب جویس ۲۲ بار از سوی انتشارات مختلف رد شده بود و این نخستین بار بود که جویس کتابی را چاپ میکرد. این اتفاق در سال ۱۹۱۴ رخ داد و پس از آن کتاب دیگرش به نام اولیس در سال ۱۹۱۸ منتشر شد. با انتشار کتاب اولیس جیمز جویس به عنوان نویسنده به جهان معرفی و تا سطح بینالمللی شناخته شد. جمیز جویس جزء اولین افرادی است که به شیوه جریان سیال ذهن مینوشت. این روش شیوه خاصی از روایت داستان است که مشخصه اصلی آن پرشهای زمانی پیدرپی است، پیروی از زمان ذهنی شخصیت داستان، درهمریختگی دستوری و نشانهگذاری از دیگر ویژگیهای این سبک نوشتاری است.
ایده عظمت زندگی افراد معمولی و داستانهایشان همچنین تلاش برای نوشتن آنگونه که در ذهن و مغز میگذرد نیز از ویژگی نوشتاری جیمز جویس است. او پس از محبوبیت و شهرت وقتی به رفاه مالی رسید سالن سینمایی در زادگاهش دوبلین ساخت. این سالن با نام ولتا ظرفیت ۶۰۰ نفری برای اکران فیلم داشت و اکنون بهعنوان موزهای مهم در ایرلند به شمار میآید. جویس از درد چشم رنج میبرد و به علت فقر مالی در مدت طولانی نتوانسته بود آن را درمان کند و برای نوشتن کتابهایش مجبور به نوشتن با رنگ قرمز بود. وی در سال ۱۹۴۱ و در سن پنجاهوهشتسالگی به صورت ناگهانی به علت همین ضعف چشم در زوریخ درگذشت. آرامگاه او در قبرستان فلونترن زوریخ واقع است.
سبک نوشتاری جیمز جویس
جیمز جویس در تمامی آثارش از دوبلین و زندگی در این شهر سخن گفته است. شهری که همیشه عاشقش بود و از آن متنفر بود. عشق به دلیل زادگاهش و زندگی بیستساله در آن و تنفر به خاطر وجود فساد درونی در تمامی لایههای اجتماعی آن از بالاترین لایه که در رها کردن دوبلین از استعمار بریتانیا بسیار تلاش کرد تا پایینترین لایه که فحشا و خشونت، بیفرهنگی و فرومایگی مردم را در بر میگرفت. داستانهای مجموعه دوبلینیها همگی از چند نکته واحد تبعیت میکنند و اولین آن بینش ناگهانی است، روشن شدن ناگهانی خاطرات که به ناگاه به سراغ شخصیتهای داستان میرود. دومین نکتهی حائز اهمیت فلج شدن یا خشک شدن است بهگونهای که خواننده به ناگاه دچار شوک میشود؛ و سومین نکتهی آن فرار از دوبلین است. شهری که به خاطر شرایط نامساعدش باعث میشود مردم علیرغم میل باطنی خود تصمیم به فرار از آن بگیرند.
به عقیده جویس، دوبلینیها به زندگی خود زنجیر شدهاند و یکی از این زنجیرها الکل است، نوشیدنیای که با گرفتن قدرت تفکر، انسان را به ماندن و درجا زدن وامیدارد؛ دیگری خانواده و سومین عامل مذهب کاتولیک است. جویس اعتقاد داشت مردم ایرلند دوست دارند که به صورت سنتی و نوستالژیک دیده شوند و در گذشته گیر کردهاند و برای رها شدن از این حالت باید خود را بهروز کنند تا بتوانند به رهایی دست یابند. جیمز جویس در پی رهایی از سنت و مذهب بود و با نوشتههای خود سعی داشت تا مردم را به تفکر به این موضوعات وادارد.
در داستان اِولین، جویس به وضوح نشان میدهد که فلجشدگی در زندگی و حالت سرخوردگی چطور میتواند زنی جوان را در کنترل گیرد تا شانس زندگی بهتر و خوشبختی را رها کرده و با شرایط سخت و طاقتفرسای خویش کنار بیاید. در گونهی نوشتاری جویس نوشتن به سبک مدرنیسم و نوگرایی به چشم میخورد و به خاطر علاقهای که به مدرن کردن دنیا دارد بسیار از این سبک استفاده کرده است. این نوع نوشتار نوعی جنبش فلسفی و هنری است که از دگرگونیهای گسترده به وجود آمده و در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست آغاز شد. این سبک بازتاب جهان صنعتی و نوظهور بوده و از ویژگیهایی چون شهرنشینی و فنآوریهای جدید چون جنگ و سنتهای قدیمی دوری جسته و وارد عرصه جدیدی میشود. این ایدئولوژی رئالیسم را در خود دارد و قطعیت و تفکر و روشنگری را رد کرده است. بسیاری از مدرنیستها اعتقادات مذهبی را زیر پا گذاشته و با خودآگاهی نسبت به فرم و سنتهای هنری و اجتماعی و استفاده از تکنیکهای جدید به خلق آثار خود پرداختند. شیوه جریان سیال ذهن نیز از همین سبک نشأت گرفته است.
بررسی کوتاه و اجمالی بهترین کتابهای جیمز جویس
داستان اِولین از مجموعه کتاب دوبلینیها
داستان اِولین کوتاهترین داستان از مجموعهی دوبلینیهاست که در این داستان دختر نوزدهسالهای به نام اِولین سعی در رها کردن پدر دائمالخمر و فقیر خود و فرار با معشوقش فرانک دارد. این دو تصمیم دارند با کشتی به بوینوسآیرس در آرژانتین بروند. اما در آخرین زمان عملی کردن این خواسته اتفاقی رخ داده و تصمیم عوض میشود. اولین همه چیز حتی معشوقش را رها کرده و در دوبلین میماند.
این کتاب را جیمز جویس در سال ۱۹۰۰ نوشته است اما اصلا استقبالی برای چاپ آن نشد تا اینکه در سال ۱۹۱۴ یک ناشر آن را چاپ کرد و تنها ۳۷۹ جلد از آن به فروش رفت. از این تعداد فروش ۱۲۰ جلد آن را جویس خریداری کرده بود. با این حال امروزه این اثر یکی از آثار کلاسیک ادبیات مدرن محسوب میشود. درگیری اصلی این داستان همچون داستانهای این مجموعه روی دوبلین و سختی زندگی در آن است. فرار از روزمرگی و رسیدن به آرمانشهر در این داستان یک اتفاق مهم است که ناکام میماند. ژانر این کتاب رئالیستی و از نوع ادبیات کوچه و خیابان است. تمرکز جویس بیشتر بر روی شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم و کیفیت فرهنگ شخصیتهاست و حول محور جامعه و شرایط سخت زندگی میچرخد. در این داستانها بیاحترامی به خدا و مذهب و بیپردگی در روابط نامشروع و خشونت موج میزند. این روایتهای تلخ و واقعی از زندگی مردم کوچه و خیابان نشانگر لایههای زیرین جامعه دوبلین در قرن ۱۹ میلادی است. شرایطی که جویس هم در واقعیت و هم در کتاب و نوشته سعی در نشان دادن آن و تلاش برای رها کردن مردم از این اوضاع داشت. اوضاعی که حتی منجر به تبعید خودخواسته جویس شد.
این کتاب در بردارنده سرنوشت و زندگی تمام بشریت است. آخرین داستان این مجموعه به نام مرده در اولین نوشتهها نبود و بعدها به کتاب اضافه شد.
داستان اولیس
این کتاب که نقطه شهرت جیمز جویس بود در بیش از هزار صفحه نوشته شده و با الهام از اسطورههای یونان، افسانههای ایرلندی، مناسک مذهبی مسیحیت مخصوصا کاتولیک، اطلاعات تاریخی و جغرافیایی درباره دوبلین، اشارات و استفادههای فلسفی و ادبی و ابهام بسیار نوشته شده است. استفاده از شخصیتهای بسیار با حرفههای متفاوت و متنوع هم باعث سختخوانی و هم غرق شدن در مطالعه آن میشود. هر چند خوانش کتاب سخت است اما با عمیق شدن در آن و درک موضوعاتش به شدت شیرین و قابل تامل است.
کل داستان در این شبانهروز اتفاق میافتد و سه شخصیت اصلی به نامهای لئوپولد بلوم، استفان ددالوس و همسر بلوم به نام ماری در این داستان حضور دارند. داستان در یکی از روزهای سال ۱۹۰۴ میگذرد و بلوم که به علت مرگ فرزند پسرش رابطهاش با همسرش به سردی گراییده و از رابطه پنهانی همسرش با معشوق خود باخبر است سعی دارد آن را نادیده بگیرد و درگیری ذهنی برای خود ایجاد نکند. وقتی بلوم به همراه چند تن از دوستانش در مراسم خاکسپاری حاضر میشود به یاد مراسم پدر و پسر خویش افتاده و به فکر فرو میرود. بلوم با عشق قدیمیاش دیدار میکند و درباره شخص دیگری سخن میگوید. بلوم و ددالوس به میخانهای میروند و نوشیدنی میخورند. ددالوس به همراه دوستانش به فاحشهخانهای رفته و بلوم برای محافظت از وی او را تعقیب میکند. ددالوس روح مادر مرده خویش را میبیند. با رخدادن اتفاقات متفاوت از این شخصیتهای اصلی در طول یک ۲۴ ساعت است که خواننده را بالا و پایین میبرد و دچار نگرانی و اضطراب میکند. این سبک خاص نویسندگی جیمز جویس است.
در نقد و بررسی این کتاب متوجه میشویم که شخصیت ددالوس به شخصیت خود نویسنده شباهتهایی دارد و به نظر میرسد خود نویسنده به عمد قصد داشته است تا این شخصیت را مطرح کند. این رمان تقریبا بلند در ابتدا به صورت داستانی کوتاه به نام یک روز از عمر آقای بلوم در وین در مجموعه دوبلینیها چاپ شده بود و با گسترش و ترکیب شخصیت ددالوس از داستان دیگرش به نام سیمای مرد هنرمند در جوانی و تمرکز چهارساله بر آن این شاهکار را پدید آورد. در این کتاب مخصوصا در فصل سیزده آن برخی قسمتها از رفتارهای نامناسب عوام جامعه صحبت شده است که در زمان چاپ آن در بریتانیا و آمریکا باعث ممنوعیت چاپ شد زیرا آن را خارج از موازین جامعه دانستند. این داستان با تلویحات بینامتنی بسیار و ساختار پیچیده ارزشمند است و آن را به یک فرم ادبی ناب تبدیل کرده است.
پرتره مرد هنرمند در جوانی
از دیگر آثار جیمز جویس میتوان به این کتاب اشاره کرد که در سال ۱۹۱۶ چاپ شده است. در این کتاب مطالب شخصی بسیار درباره زندگی خود نویسنده وجود دارد. این داستان شرح زندگی و اتفاقات استفان ددالوس از کودکی تا اوج جوانی است. شخصیتی که در کتاب اولیس نیز در کنار بلوم ظاهر شد. اطرافیان این شخص نیز تداعیگر دوستان و اطرافیان نویسنده هستند.
رستاخیز فینیگان
کتاب رستاخیز فینیگان یا بیداری فینیگان که در سال ۱۹۳۹ منتشر شده است آخرین کتاب جیمز جویس است. در این کتاب جویس از سبک نوشتار رئالیسم فاصله گرفته و به سبک نمادین روی آورده است و بیشتر متن را به حالت نمادین پیش میبرد. داستان شخصی که پس از مرگ با ریختن نوشیدنی بر بدنش دوباره زنده میشود. روند مرگ و زندگی و تغییر در زندگی بشر از ویژگیهای بارز این کتاب است.
جیمز جویس علاوه بر داستان کوتاه و رمان بلند مجموعه اشعاری به نام موسیقی مجلسی نیز دارد که شامل ۳۶ سرود است. این کتاب را در سال ۱۹۰۷ منتشر کرده و گزیدهای از این اشعار به زبان فارسی نیز منتشر شده است. جویس در نمایشنامهنویسی هم تلاشهایی انجام داده است و نمایشنامهی تبعیدیها را در سال ۱۹۱۴ منتشر کرده. موضوع این نمایشنامه درباره بازگشت نویسندهای مشهور است که پس از ۹ سال به دوبلین زادگاهش بازمیگردد.
اقتباسهای سینمایی از آثار جویس
از کتاب اولیس جیمز جویس به عنوان درخشانترین رمان قرن بیستم یاد میکنند و از سال ۱۹۳۲ تاکنون بیش از ۳۰ اقتباس از آن شده است. مهمترین اقتباسهایی که میتوان از آنها یاد کرد یکی محصول سال ۱۹۵۵ به کارگردانی ماریو کامدینی و دیگری محصول سال ۱۹۶۷ ساخته جوزف استریک است.