کتاب عامهپسند
معرفی کتاب عامهپسند
«عامهپسند» رمانی از چارلز بوکوفسکی(۱۹۹۴-۱۹۲۰)، شاعر و نویسنده آمریکایی است. این کتاب، آخرین نوشته وی پیش از مرگ به شمار میرود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«باران میآمد. سقف هم که نشتی داشت و آب از آن میچکید و چکچک صدا میداد.
ساکی گرمم میکرد. ولی چه گرمایی؟ گرمای صفر درجه، چقدر مسخره است پنجاه و پنج سالم است و حتی یک کاسه ندارم که بگذارم زیر آبی که از سقف چکه میکند.
پدرم قبلاً به من گفته بود که بالاخره یک روز کارم به جایی میرسد که در حیاط پشتی یک غریبه در آرکانزاس مثل یک بیمصرف میافتم. ولی من با خودم میگفتم که هنوز باید امیدوارم باشم.
مسابقات سگ دوانی هم هر روز برگزار میشد ولی اتوبوسسواری افسردهام میکرد و همیشه هم از شانس بدم یک انگلیسی کنارم مینشست که ریشش بوی گند میداد، تازه خرخر هم میکرد.
با خودم فکر کردم که بهتر است به دنبال قضیه سلین و پرونده او بروم تا به جای دیگر.
با خودم گفتم آیا واقعاً سلین، همان سلین معروف بود که آن زن به دنبالش میگشت یا اینکه یک نفر خودش را به جای او جا زده بود؟ راستش خودم هم بعضی وقتها به خودم میگم اصلاً خودم هم نمیدانم کی هستم.
با خودم گفتم خیلی خوب بابا، معلومه که من نیکی بلان هستم و باز به خودم نهیب میزدم که خیلی هم مطمئن نباش. ممکن است همین الان یک نفر توی خیابان داد بزند «هی هری، هری مارتل! و من هم احتمالاً جواب خواهم داد: «چیه؟ چی شده؟ که اینطور صدایم میکند شاید هم اینطور تصور میکردم که آدم میتواند هر کسی باشد اصلاً چه فرقی میکند؟ اسم چه اهمیتی دارد؟»
حجم
۸۷۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۱ صفحه
حجم
۸۷۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۲۱ صفحه
نظرات کاربران
*این دو ستاره برای ترجمه ی غیر روان، سانسور بسیار زیاد، حذفیات و عدم ویراستاریه که به شدت توی ذوق میزنه* خود کتاب با ته مایه ی خیالی در رابطه با یک کاراگاه خصوصیه که درگیر ماجراهای عجیبی میشه و موقعیت
خواندن این کتاب با این ترجمه و ویراستاری وحشتناک توهین به بوکوفسکیه اگر متن اصلی کتاب رو کپی میکردن تو گوگل ترنسلیت خروجیش از این بهتر میشد
من نسخه چاپی را خواندم . اولا اینو بگم که هرچیزی که مینویسم، صرفا نظر من در مورد این کتاب است و هیچ قضاوتی درمورد کتاب و یا نویسنده انجام نمیدم. به نظرم این رمان، کاملا متمایز از کتابهای پلیسی
خودِ کتاب: پنج ستاره ترجمه و ویراستاریش: یک ستاره :)
نسخهای که توی طاقچه گذاشتند غلط املایی داره و بعضی از فصلهاش هم حذف شده. فصلهای ۹ و ۱۷ و ۲۲ و ۲۴ و ۲۵ و ۳۱ و ۳۶ و ۳۷ و ۳۹ و ۴۰ و ۴۴ و ۵۰ حذف
وقتی سلین میخونم،یا همینگوی و یا بوکوفسکی،یه حس ناشناخته برام ایجاد میشه،شبیه اینکه همهچیز مسخره بنظر بیاد،یکجور کلافگی.قهرمانهایی که از ابتدای داستان تو بن بستن...که البته بیشتر ضدقهرمانن...پیروزیهای شکست خورده...شکستهای پیروزمندانه...این کتای
در کل کتاب جالبی نبود،اخلاق ،اخلاق،اخلاق!ترجمه هم دلچسب نبود متاسفانه که نارضایتی آدم رو دو چندان می کنه! راستی دوستان،خواستم یادآوری کنم خیلی زیبا می شه اگر به جای حمله به عقاید دیگران راجع به خود کتاب نظر بدیم! متاسفانه مشاهده کردم
رمان [عامه پسند] آخرین رمان بوکوفسکیه، من این رمان رو بعد از کتاب [ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کرده اند] خوندم، که نوشته های روزمره ی بوکوفسکیه در همون روزهای آخر عمرش و این باعث شد
این کتاب برای کسانی که دم از اخلاق و مذهب میزنند نوشته نشده. تازه با کلی سانسور چاپ شده.
داستان جالبی بود شاید ترجمه هم رو جالبیش تاثیر بگذاره با انواع و اقسام مشروبات الکلی و فحش ها آشنا شدیم