کتاب مکاتبات هانا آرنت و گرشوم شویلم
معرفی کتاب مکاتبات هانا آرنت و گرشوم شویلم
کتاب مکاتبات هانا آرنت و گرشوم شویلم نوشتهٔ گردآوری ماری لوئیز نات و ترجمهٔ مهدی مهریار است. انتشارات چلچله این ناداستان را منتشر کرده است.
درباره کتاب مکاتبات هانا آرنت و گرشوم شویلم
کتاب مکاتبات هانا آرنت و گرشوم شویلم حاوی نامههایی است که میان گرشوم شویلم و هانا آرنت ردوبدل شده است. گرشام شویلم، پیشگام دانشگاهی کابالا و هانا آرنت متفکری سیاسی بود. میان آنها رابطهٔ دوستی برقرار بود و مکاتبات گستردهای داشتند. تفاوتهای آنها در شخصیت و اعتقادات سیاسی بهطور واضح در این نامهها دیده میشود.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب مکاتبات هانا آرنت و گرشوم شویلم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و علاقهمندان به مطالعهٔ نامهها پیشنهاد میکنیم.
درباره هانا آرنت
هانا آرنت در سال ۱۹۰۶ به دنیا آمد و در سال ۱۹۷۵ درگذشت. او تئوریسین و فیلسوفی سیاسی بود که در آلمان در یک خانوادهٔ یهودی زاده شد. در ۱۸سالگی وارد دانشگاه ماربورگ شد و در این دانشگاه استاد محبوبش «مارتین هایدگر» بود که رابطهٔ عاشقانهای نیز با او داشت. او در سال ۱۹۲۶ دانشگاه ماربورگ را ترک کرد و به دانشگاه هایدلبرگ رفت تا رسالهٔ دکتری خود را با عنوان «مفهوم عشق از نظر آگوستین قدیس» زیر نظر «کارل یاسپرس» بگذراند. پس از تحصیل به یکی از رهبران چپ آلمان بدل شد و به مخالفت با نازیها پرداخت. هانا آرنت در سال ۱۹۳۲ ریاست دانشگاه فرایبورگ را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۳۳ با قدرتگرفتن آدولف هیتلر مدتی به زندان افتاد و با شروع جنگ جهانی دوم به اردوگاه مرگ و کورههای آدمسوزی اعزام شد که البته توانست از اسارت فرار کند و همراه با همسر خود «هاینریش بلوشر» به فرانسه برود. هانا آرنت و همسرش با هجوم آلمانها به فرانسه، به آمریکا مهاجرت کردند. او در سال ۱۹۵۱ تابعیت ایالات متحده را پذیرفت. اوایل مهاجرت برای او بسیار سخت و همراه با فقر بود. در ۱۹۶۳ به استادی دانشگاه شیکاگو رسید و در ۱۹۶۷ به «مدرسهٔ تحقیقات اجتماعی» نیویورک رفت و تا پایان عمرش آنجا تدریس میکرد. هانا آرنت در سال ۱۹۵۱ کتاب معروف خود «ریشههای توتالیتاریسم» را منتشر کرد. این کتاب او را به یکی از اصلیترین نظریهپردازان زمان خود بدل کرد؛ همچنین از دیگر آثار معروف او میتوان به «حیات ذهن»، «انقلاب»، «وضع بشر»، «قدرت و قهر» و «میان گذشته و آینده» اشاره کرد. هانا آرنت در ۴ دسامبر ۱۹۷۵ در نیویورک درگذشت و در کنار همسرش به خاک سپرده شد.
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۷۵ صفحه