کتاب کوری
معرفی کتاب کوری
ژوزه ساراماگو(2010-1922)، نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ است.
رمان «کوری» یکی از مشهورترین کتابهای ساراماگو است و به زبانهای گوناگونی برگردان شده است. پیشنهاد میکنیم بعد از مطالعه کتاب کوری، رمان بینایی که دنبالهای بر این داستان است را هم بخوانید.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«پسرک لوچ نشانیاش را فراموش کرده بود. جای تعجب نیست. مدت هاست که بهانهی مادرش را نگرفته است. اگر بخواهند خانه به خانه بروند، از نزدیک ترین خانه تا دورترین آنها، اولین خانه متعلق به دختری است که عینک دودی دارد. دومی متعلق به پیرمردی است که چشم بند سیاه دارد. بعد خانهی دکتر و زنش و آخر سر خانهی مردی که اول کور شد. بی شک همین خط سیر را دنبال میکنند چون دختری که عینک دودی داشت از همین حالا اصرار دارد که هر چه زودتر او را به خانهاش ببرند و میگوید نمی داند پدر و مادرم در چه وضعی هستند. این نگرانی صادقانه، نفی پیش داوریهای بیاساس اشخاصی است که متأسفانه به خاطر کثرت رفتارهای ناپسند، به ویژه در اخلاقیات اجتماعی، احساسات عمیق، از جمله عشق فرزند به والدین را باور ندارند.
شب رو به سردی گذاشت. چیز زیادی برای سوختن در آتش باقی نمانده است. حرارتی که هنوز از بقایای نیم سوخته بلند میشود برای گرم کردن بازداشت شدگان کور کافی نیست. از سرما کرخت شدند. به ویژه آن هایی که از در ورودی تیمارستان فاصله گرفته اند. مانند زن دکتر و گروهش. آنها تنگ هم نشسته اند، سه زن با پسرک لوچ در وسط و سه مرد که دورشان را گرفته اند. اگر کسی آنها را ببیند فکر میکند که به همین شکل به دنیا آمده اند. در واقع مثل یک بدن واحد به نظر میرسند. با یک نفس و با همان احساس گرسنگی. سرانجام یکی پس از دیگری به خواب میروند.
خواب سبکی که چند بار بر میخیزند و خواب آلوده، در اثر برخورد به این مانع انسانی به زمین میخورند.»
حجم
۲۹۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۲۹۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
کوری داستان زندگی همه ی ماست داستان زندگی غرق شده هایی که دارن دست و پا میزنن تا زندگی کنن،اما فقط زنده ان...
کوری ،فعلا تنها اثری است که من از این نویسنده خوندم وبه نظرم اینکه تو این شرایط خاصی که شخصیت های رمان کوری تو اون گرفتار شدن و اونم ی کوری ناگهانی بود اینکه شخصیت های داستان فاقد اسم مشخص
"فقط مرد، از چه مرد اصلاً مهم نیست، احمقانه است که بپرسند کسی از چه مرد، بعد از مدتی علت مرگ فراموش می شود، فقط دو کلمه باقی می ماند، او مرد" 📚کوری/ژوزه ساراماگو یک اثر به شدت خاص... خاص بودنش از همون
بسیار زیبا. روایتی از حقیقت رفتارهای ناآگاهانه و از روی تکبر انسان ها و پیامدهای آن بر یک جامعه، حقیقت رفتار بر مَسندِ قدرتْ نشستگان دربرابر مردم، و تأکید بر لزوم حفظ آگاهی، امید ، بخشش و ازخودگذشتگی برای ماندن
جز بهترین کتابایی که تا حالا خوندم. واقعا فوق العاده و تکرار نشدنی..
در مورد کتاب: از نکات جالب توجه کتاب اینکه شخصیتها اسم ندارن نه حتی اسم مستعار. فقط با عنوانهایی که دارن خطاب داده میشن و اسم کشور و شهری که این اتفاق در اون میافته هم ازشون خبری نیست. شاید
بسیار زیبا . رمان کوری انگار که زندگی همه ما رو به تصویر کشیده بود کورها ی بینا کوری به رنگ سفید که اندک اندک تمام جامعه را فرا می گیرد . امیدوارم اسیر این همه خوش رنگی های زندگی
تا زمانی که این رمان رو بخونم، بارها اسمش رو شنیده و دیده بودم، "رمان نوبل برده ساراماگو" که شرح اغلب جدول ها هم هست! یک کلمه چهار حرفی! 'کوری' رمانی با موضوع جالب و قابل تامل. تنها قسمتی که "طبق
من ترجمه عاطفه اسلامیان رو خوندم... کتاب خیلی جالبه ولی ترجمه خیلی خوب نبود پیشنهاد میکنم بخونید البته ترجمه خانم اسلامیان بیشتر شبیه این بود که یک فیلم رو نوشته باشید تا یک کتاب رو ترجمه کرده باشید... اصطلاحات خوبی توش
چرا ما کور شدیم، نمی دانم، شاید روزی بفهمیم، می خواهی عقیده مرا بدانی، بله، بگو، فکر نمی کنم ما کور شدیم، فکر می کنم ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که می توانند ببینند اما اما نمی بینند … کتاب