دانلود و خرید کتاب صوتی گذر از زمستان
معرفی کتاب صوتی گذر از زمستان
کتاب صوتی گذر از زمستان نوشته اولیویه آدام است که با ترجمه مارال دیداری منتشر کرده است. این کتاب سال ۲۰۰۴ موفق به دریافت جایزه معتبرِ گُنکور شد. آدام یکی از نویسندگان مهم و تاثیرگذار دوران معاصر فرانسه است.
درباره کتاب گذر از زمستان
این کتاب شامل نه داستان با نامهای پیالا مرد، خستگی، خاکستر، سال نو، سکوت، در بازگشت، لکنو، بیخداحافظی و در بازگشت است. در داستانهای این کتاب شخصیتها در مرزی از حال و گذشته زندگی میکنند به عقب برمیگردند و خودشان و هویتشان را مرور میکنند. توجه نویسنده به جزئیات و اتفاقات کوچک اعتماد خواننده را جلب میکند و او را با خود همراه میکند. کتاب روایتی از زندگی آدمهایی است که امکان شناخت و تجربه زندگیشان برایمان ممکن نیست اما در کتاب میتوانیم با آنها همراه شویم.
شنیدن کتاب گذر از زمستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب گذر از زمستان
از یخچال یک نوشیدنی برداشتم، خنک و دلچسب بود. پاکت توتون را توی کمد پیدا کردم، مقدار کمی باقی مانده بود، یک سیگار پیچیدم و روی مبل نشستم و کشیدم. چراغها خاموش بودند، مورا، ترانهٔ برهنه در شکاف کوه یخ را میخواند، چیزی درونم آرام گرفت، اما میدانستم زیاد طول نمیکشد. حالوهوای تابستان را داشت. تعطیلات پارسال را یادم آورد، در آن کلبهٔ درختی که مشرف به جنگل بود. یک ماه آنجا ماندیم، هیچ کاری نمیکردیم، مثل سرخپوستها شده بودیم، همهچیز روشن و گرم و همهجا نورانی بود. موقع برگشتن، توی قطار گریه کردم.
نورِ چراغ اتومبیلی از سالن رد شد، ماشین خاموش و درش بسته شد. ماری احتمالاً فکر کرده بود من بالا هستم، خوابیدهام. سایهاش را دیدم، کفشهایش را درآورد، لباسهایش را عوض کرد. توی آشپزخانه یک لیوان ویسکی خورد. بعد آمد به سالن.
«ترسوندیم. تو این تاریکی چهکار میکنی؟»
«هیچی. موسیقی گوش میکنم. جلسهت خوب بود؟»
«آره، میدونی که خبری نیست، بیخود بزرگش میکنن. تا آخرش نموندم. پدرم تلفن زد. هول شده بود. گفت "تو مستی و مراقب دخترها نیستی، اصلاً نمیدونی کجا هستن."»
زمان
۲ ساعت و ۵۴ دقیقه
حجم
۲۳۹٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۵۴ دقیقه
حجم
۲۳۹٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
انتظار داستانهای مهیج رو نداشته باشید داستانهای خیلی ساده ای بودن از روزمرگی چند فرد که حتی اسامی مشخصی هم ندارن همهی داستان ها انگار در سرما اتفاق میوفتن و همه چی گنگ و تاریک و سرده گوینده هم صدای خوبی داشت
داستان های کوتاه اصلا مفهوم خاصی ندارند. اصلا دوست نداشتم