کتاب زندگی در سایه
معرفی کتاب زندگی در سایه
کتاب زندگی در سایه نوشتهٔ مارک تواین و جان آپدایک و استفن کینگ و جویس کارول اوتس و ترجمهٔ لادن ملازاده صادقیون است. نشر افکار این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و جهانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب زندگی در سایه
کتاب زندگی در سایه حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و جهانی است. عنوان برخی از این داستانها عبارت است از «دوچرخهٔ ثابت»، «شبح»، «قایمباشک»، «حکایت یک سگ» و «شکننده». نام همهٔ نویسندههای این کتاب عبارت است از «المور لئونارد»، مارک تواین، استفن کینگ، جویس کارول اوتس، «ها جین»، جان آپدایک، «فیودور سلوگاپ» و «سرگی ترنتیویچ سیمونف». این مجموعه، راوی زندگی هشت موجود با قلم هشت نویسنده از نقاط مختلف جهان در سایهٔ مرگ، بیمهری، اضطراب، بیماری، حقارت، جدال با خودخواهی و دورویی است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب زندگی در سایه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر جهان و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره مارک تواین
سمیوئل لنگهورن کلمنز، متخلص به مارک تواین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در مرز ایالت میزوری آمریکا در روستای فلوریدا به دنیا آمد. او نویسنده و طنزپردازی آمریکایی بود. او شهرت خود را مدیون رمان «ماجراهای هاکلبری فین»، «شاهزاده و گدا» و «ماجراهای تام سایر» است. او با فکاهیهای خود، فرهنگ در حال مدرنشدنِ آمریکای قرن نوزدهم را نقد میکند. آثار مارک تواین عبارتند از رمانهای ماجراهای تام سایر، شاهزاده و گدا، ماجراهای هاکلبری فین، زندگی بر روی میسیسیپی، یک یانکی اهل کنتیکت در دربار شاه آرتور، سالهای طلایی: داستانی از زندگی در قرن معاصر، تراژدی ویلسون کلهپوک، تام سایر در خارج، خاطرات شخصی ژاندارک، داستان یک اسب، بیگانهای در دهکده. داستان کوتاه: جستوخیز قورباغهٔ ولایت کالاوراس، یک قتل، یک راز، یک ازدواج، بهدنبال خط استوا، مردی که هایدلبرگ را تباه کرد، بشر چیست، بریدههایی از دفترچهٔ خاطرات آدم، خاطرات حوا، داستان یک سگ، فیل سفید گمشده.
درباره استیفن کینگ
استیوِن اِدْوین کینْگ (استفن کینگ) در سال ۱۹۴۷ میلادی در پورتلند در آمریکا متولد شد. روزی پدر استیفن بهبهانهٔ خرید سیگار، خانه را برای همیشه ترک کرد. مادر، استیفن و برادرخواندهاش «دیوید» را بهتنهایی و با مشقت بسیار بزرگ کرد. استیون در سال ۱۹۵۹ پس از نوشتن مقالهای برای یک روزنامهٔ محلی کمتیراژ به نویسندگی علاقهمند شد. او درمورد برنامههای تلویزیونی نقد و مقاله نوشت. رفتهرفته داستانهای کوتاه آغازین خود را به ۳۰ سِنت به آدمهای محلی فروخت؛ بعضی از داستانها را نیز به همشاگردیهای مدرسه میفروخت که معلمها پس از آگاهی از جریان مانعش شدند. بیشتر آثار ابتدایی این نویسنده، علمی - تخیلی بودند. پس از خواندن مجلات ترسناکِ خالهاش، در سال ۱۹۵۹ به ژانر وحشت علاقهمند شد. او از نویسندگانی همچون هاوارد فیلیپس لاوْکرَفْت، رابِرتْ بلاچ وجک فینی الهام گرفت و سپس داستان ترسناک I Was a teenage GraveRobber را نوشت.
استیفن در سال ۱۹۶۷ که توانست داستان «کف شیشهای» را چاپ کند، مسیر زندگیاش تغییر کرد و از سال دوم دانشگاه شروع به نوشتن مقالات هفتگی برای روزنامهٔ دانشگاه کرد. استیون در فعالیتهای سیاسی - دانشجویی نیز شرکت میکرد. او یکی از اعضای تشکلهای دانشجویی بود؛ ابتدا با این عقیدهٔ محافظهکارانه که جنگ با ویتنام برخلاف قانون اساسی است و سپس در مقام یکی از حامیان فعال جنبش ضدجنگ در دانشگاه اورونو. او در سال ۱۹۷۰ در رشتهٔ زبان انگلیسی لیسانس گرفت. پس از ازدواج، وضع مالی خوبی نداشت و نتوانست بهدلیل فشار خون، قدرت بینایی ضعیف، کف پای صاف و قدرت شنوایی ضعیف، کار متناسب با رشتهاش پیدا کند. او کارگر یک کارخانهٔ تولید مواد شوینده شد.
کینگ اولین داستان کوتاهش را پس از فراغت از تحصیل نوشت و پس از ازدواج هم تعداد بسیاری از این داستانها را فروخت. در سال ۱۹۷۳ بالأخره یکی از داستانهای بلند استیون با عنوان «کری» فروش خوبی داشت و او بالأخره دست از کارهای جانبی کشید و نویسندهای تماموقت شد. موضوعاتی از قبیل ترسهای شبانگاهی، ارواح شیطانی، بیماران روانی خودآزار و دگرآزار ساختار اصلی بیشتر داستانهای استیفن کینگ را تشکیل میدهد؛ در حقیقت او به نویسندهٔ داستانهای ترسناک مشهور است. بر اساس بسیاری از داستانهای استفن کینگ فیلم ساخته شده است؛ داستانهای مشهوری مانند «مسیر سبز»، «جآنی»، «درخشش»، «منطقهٔ مرده»، «رهایی از شاوشنگ» و «کری و کریستین».
بخشی از کتاب زندگی در سایه
«آنها اعضای تور بیست و دو نفری بودند که توسط موزهای برای بازدید از معابد جنوب هندوستان تدارک دیده شده بود و ظاهراً در این ماجراجویی همگی دوست و رفیق همدیگر به شمار میآمدند. سفرشان تازه شروع شده بود و خانم و آقای میلفورد هنوز با دیگر زوجهای گروه کاملاً آشنا نشده بودند. در مهمانییی که کنار استخر هتل برای آشنایی اعضای گروه ترتیب داده شده بود، هنری ارتباط بین این شبح روی پلکان را با مرد آراستهٔ کوتاه قدی که بینی نوک تیزی داشت و کت ورزشی آبی رنگی پوشیده بود، تشخیص داد. هر دو با بیمیلی حرکتی از خود نشان دادند. میلفورد حدس زد این زوج باید حدود چهل سال داشته باشند که در این صورت جوانترین افراد گروه به شمار میآمدند، در حالیکه میلفوردها در اوایل هفتاد سالگی پیرترین عضو گروه بودند. با وجود تفاوتی که در سن، ثروت و طبقهٔ اجتماعی] داشتند در مقایسه با فشاری که از غربت این شبه قاره حس میکردند، کماهمیت به نظر میرسید.»
حجم
۱۷۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۱۷۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
نظرات کاربران
مارک تواین این کتاب رو در ساعت ۱۳ ظهر یک روز تابستانی نوشته،و اصرار داره که در سایه زندگی کنیم،بلکم سیاه نشیم