زندگینامه، دانلود و خرید کتاب‌های پائولو کوئیلو (الکترونیکی و صوتی)

پائولو کوئیلو

زندگینامه و کتاب های پائولو کوئیلو

چند درصد احتمال دارد که پسر نوجوانی آنقدر خانواده‌اش را به نگرانی‌ بیاندازد تا آنها به بستری شدن و شوک الکتریکی گرفتن پسرشان در یک آسایشگاه روانی رضایت بدهند، اما همان پسر در ۳۸ سالگی به یکی از داستان‌نویس‌های مطرح و پرفروش تبدیل جهان شود و در داستان‌هایش از معجزات خداوند، معنویات و خویشتن حقیقی صحبت کند؟! باور این موضوع سخت است، اما این احتمال ناچیز درمورد پائولو کوئیلو صدق می‌کند!

پائولو کوئیلو، آسایشگاه روانی و شروع سفر زندگی

پائولو کوئیلو در ۲۴ آگوست سال ۱۹۴۷ در شهر ریودوژانیرو متولد شد. او در خانواده‌ای رشد کرد که عقاید مذهبی مسیحی کاتولیک مادر و پدرش آنچنان سفت و سخت بود که پائولو حتی با نفس کشیدن در هوای خانه هم می‌توانست فشار این عقاید را بر خود احساس کند.

پائولو در نوجوانی به مدرسه‌ی وابسته به کلیسای رومن در برزیل فرستاده شد، در همان زمان سعی می‌کرد با شوخی و استهزا خودش را از شر آن عقاید خلاص کند، اما مدتی بعد آشکارا با عقاید کلیسا که نسل به نسل سخت‌تر شده بود، می‌جنگید. این جنگیدن برای او گران تمام شد. چیزی نگذشت که از مدرسه اخراج شد و مادر و پدرش بی‌نهایت برای سرنوشت پسر عاصی و عصبانی‌شان نگران شده بودند. آنها با این تصور که پائولو به بیماری روانی دچار شده، فرزندشان را به بیمارستان روانی بردند و بلافاصله پائولوی بیچاره با تشخیص پزشکان در یک آسایشگاه روانی بستری شد.

پائولو چند دهه پس از این وقایع درمورد روزهای نوجوانی‌ و درگیری‌های آن زمان خود صحبت کرد و گفت مادر و پدرش واقعا عاشق او بوده‌اند، اما حقیقتا نمی‌دانسته‌اند با پسری که انگار جسم و روحش تسخیر شده بود، چه کار کنند. او پدر و مادرش را درمورد آنچه که از سر گذراند، مقصر نمی‌داند و در عوض می‌گوید که «همه چیز زیر سر عشق است! وقتی که کسی دیگر را عاشقانه دوست داریم، ممکن است در این دام بیفتیم تا او را تغییر دهیم یا صاحب وجود او شویم و همین نقطه‌ است که عشق به چیزی نابودگر و خطرناک تبدیل می‌شود.»

پائولو کوئیلو چند باری موفق شد تا از آسایشگاه روانی فرار کند، اما در نهایت در هفده سالگی بود که کمی آرام‌تر شد و پا به دانشگاه حقوق گذاشت تا درس بخواند. در دانشگاه هم سرگشتگی و بی‌قراری دست از سر پائولو برنداشت و او به دنبال روح گمشده‌ی خود می‌گشت تا این که در بیست و سه سالگی یک روز (سال ۱۹۷۰) دیگر طاقت نیاورد، درس را نیمه‌کاره رها کرد، سر به کوه و کمر گذاشت و سفر عجیبش به شکل یک هیپی را شروع کرد. زندگی کولی‌وار و بی‌‌سر و سامان از یک طرف و از طرف دیگر اعتیاد گلویش را فشار می‌داد، اما تجربیاتی که پائولو از این سفر پر فراز و نشیب به دست آورد، به آهستگی شخصیت او را از نو شکل ‌داد. ردپای تجربیات و افرادی که تاثیر عمیق و مهمی بر روحیه‌ی کوئیلوی جوان گذاشتند را در آثاری که در دهه‌ی چهارم و پنجم زندگی خلق کرد، به وضوح دیده می‌شود.

پائولو کوئیلو در مقطعی به نوشتن ترانه برای گروه‌های راک مشغول شد و با همسرش زندگی می‌کرد. پلیس امنیت برزیل با توجه به گذشته‌ی نه چندان درخشان و البته اعتراضات مداوم پائولو نسبت به شرایط سیاسی برزیل، به این نتیجه رسید که ترانه‌هایی که او می‌نویسد، در حال بر هم زدن نظم کشور است، به همین علت او و همسرش بازداشت شدند. تجربه‌ی تلخ بازداشت شدن تاثیر ویژه‌ای بر روان پائولو و همسرش گذاشت و البته رابطه‌ی این دو را هم دستخوش تغییراتی کرد، به طوری که همسر پائولو تا مدتی به او اجازه نمی‌داد تا اسمش را صدا بزند.

اوضاع به همین منوال نماند و پائولو و همسرش رنگ خوش زندگی را هم دیدند. این دو امروز ساکن شهر ژنو سوئیس هستند.

کیمیاگر پائولو کوئیلو، سفر زندگی و تاثیرات بورخس

زندگی سفر است. این جمله یکی از اعتقادات بارز پائولو کوئیلو است که در تمام کتاب‌هایش به اشکال مختلف نمایش داده شده است. پائولو که از سن کم در برابر جامعه‌ی سنت‌زده‌اش قد علم کرد و تن به سفر فردیت‌یافتگی داد تا روح خودش را کشف کند، تا ۳۸ سالگی هنوز نمی‌دانست که دقیقا برای چه به دنیا آمده، اما به درستی فهمیده بود که علاقه‌مند به فرهنگ‌ها، آیین‌ها و ملل مختلف است. از طرفی دیگر کششی که به موسیقی و نوشتن داشت او را لحظه‌ای رها نمی‌کرد، اما هنوز نمی‌دانست که برای خلق داستان‌های متنوع از دل فرهنگ‌ها و مردم گوناگون پا به این دنیا گذاشته است.

خورخه لوئیس بورخس (نویسنده‌ی مشهور آرژانتینی) یکی از موثرترین نویسندگان زندگی پائولو کوئیلو است. بورخس تمام داستان‌هایش را از دل فرهنگ‌ها، اسطوره‌ها و ملل بیرون می‌آورد و به مرور جایگاه ویژه‌ای در قلب پائولو پیدا کرد. ردپای پررنگ نوشته‌های بورخس و البته آثار جوزف کمپبل (نویسنده‌ی آمریکایی) درمورد سفر قهرمانی در داستان‌هایی که کوئیلو خلق کرده، غیرقابل‌انکار است و به وضوح می‌توان رنگ و بوی طرز تفکر این دو نویسنده را در کشف معنا و وقایع زندگی در داستان‌های معنوی کوئیلو دید.

آثار پائولو کوئیلو

کوئیلو زمانی داستان‌نویسی را شروع کرد که نیاز مالی نداشت. او بعد از مدت طولانی خانه‌به‌دوشی، به ثباتی نسبی رسیده بود. پنج سالی بود که برای کمپانی سرگرمی پلی‌گرم و سی‌بی‌اس کار می‌کرد و شغلی پردرآمد داشت. این در حالی بود که روحش او را به سمت نوشتن داستان‌های معنوی سوق می‌داد. کوئیلو که تجربه‌ی نوشتن ترانه را داشت، عمیقا می‌دانست که نویسنده است. بنابراین شروع به نوشتن اثری کرد که او را به عنوان نویسنده جا بیاندازد.

اولین کتاب‌هایی که پائولو کوئیلو نوشت در برزیل با استقبال مواجه نمی‌شد و همین موضوع او را کمی نسبت به داستان‌نویسی دلسرد‌ کرده بود. مشهورترین داستان پائولو که تا به امروز حداقل ۶۵ میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفته، کیمیاگر نام دارد و محصول همین دوران تردید و دلسردی است.

یکی دو سالی از انتشار کیمیاگر در برزیل گذشته بود و نهایتا بیست نسخه از آن فروخته شده بود. به همین علت داشت از کتاب‌فروشی‌ها جمع می‌شد و سر از انبارها درمی‌آورد. تا این که ورق برگشت، کیمیاگر به دست یک ناشر آمریکایی رسید و مورد قبول قرار گرفت. پس از مدت کوتاهی این اثر به انگلیسی ترجمه شد و حالا شروع ماجراهای پائولو بود تا داستان‌های بیشتری از سفر زندگی و فردیت‌یافتگی بنویسد.

کیمیاگر

کیمیاگر داستان اسرارآمیز پسر چوپانی است که در یک دهکده زندگی می‌کند و با یک پیرزن کولی برخورد می‌کند. پیرزن به او می‌گوید که او یک گنج در سرزمینی دور دارد و باید به دنبال گنج خود برود. پسر این گفته را جدی نمی‌گیرد، اما بعد از برخورد با یک مرد وارد قراردادی عجیب می‌شود که دیگر راه گریزی باقی نمی‌ماند و پسر مجبور می‌شود برای یافتن گنج و عشقش راهی سفر شود.

کوئیلو در این داستان سحرانگیز سفر فردیت‌یافتگی و مسیر سخت و روحانی رسیدن به رویاها را بررسی می‌کند. این کتاب حداقل به ۶۰ زبان مختلف در جهان ترجمه شده و در سال ۱۹۹۵ جایزه‌ی ادبی ایله را از کشور فرانسه را کسب کرد، در سال ۲۰۰۲ به عنوان بهترین داستان در جایزه‌ی کورین آلمان شناخته شده است و در سال ۲۰۰۴ به عنوان کتاب طلایی سال در جایزه‌ی نیلسن انگلستان را به دست آورد.

هیپی

کتاب هیپی در سال ۲۰۱۸ منتشر شده و جدیدترین اثر کوئیلو به حساب می‌رود. هیپی داستان سفر جذاب و منحصر به فرد پسر جوانی به نام پائولو را روایت می‌کند که آزادی و نوشتن او را به وجد می‌آورد. این کتاب به نوعی داستانی غنی از تجربیات فردی نویسنده است و ماجراجویی‌ها و سفرهایی که کوئیلو به دنبال شناختن خودش (در سال‌های ۱۹۶۰ به بعد) داشته را به شکلی جذاب و شیرین روایت می‌کند.

جاسوس

کوئیلو در کتاب جاسوس این بار به سراغ داستانی از یک زن رفته که تا حدود زیادی بر اساس یک واقعیت شکل گرفته است. این زن در یک فرهنگ بسته و مردسالار متولد می‌شود. این زن بارها از سمت جامعه آسیب می‌بیند، اما دیگر نمی‌خواهد در قالب‌های تنگ و کوتاه جامعه‌اش زندگی کند، بنابراین مهاجرت می‌کند و این بار در شهری جدید به واسطه‌ی سبک زندگی خاص و عجیبش مورد سوظن و اتهام پلیس قرار می‌گیرد.

کوئیلو در این کتاب که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد به فرهنگ‌های مردسالاری پرداخته که به زنان اجازه‌ی تجربیات جدید نمی‌دهد و به ابعاد گوناگون روان زنان آسیب‌هایی جدی وارد می‌کنند. این کتاب در ایران به جز نام اصلی‌اش «جاسوس» با نام‌های «ماتا هاری» (نام شخصیت اصلی) و «سرگذشت یک رقصنده» هم منتشر شده است.

کمانگیر

کمانگیر داستانی است در ستایش شجاعت و جسارت برای خود بودن. پائولو کوئیلو در داستان پسری که هنر و استعدادش تیر و کمان است به مبارزه با ترس از پس‌زده شدن رفته و یک بار دیگر سفر قهرمانی را در زندگی به نمایش گذاشته است. نشریه‌ی تایمز این کتاب را تحسین کرده‌ و فیگارو در سال ۲۰۰۳ درمورد آن اینطور نوشته است:‌

«آثار کوئیلو مسیر انرژی هستند و خواننده را به سمت خود حقیقی‌شان و روحی که در دور دست‌ها در انتظارشان است، سوق می‌دهند.»

ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد

این کتاب داستان دختری زیبا و جوان به نام ورونیکا را روایت می‌کند که زندگی بی‌نقصی دارد، اما در درون چنان احساس خلا می‌کند که روزی تصمیم می‌گیرد خودش را از بین ببرد. ورونیکا بعد از اقدام به خودکشی‌اش نمی‌میرد، اما در یک قدمی مرگ قرار می‌گیرد و شرایطی عجیب را تجربه می‌کند. داستان از جایی شروع می‌شود که او می‌فهمد کمتر از یک هفته وقت دارد تا طعم واقعی زندگی را بچشد.

شیطان و دوشیزه پریم

بعضی از مخاطبان این کتاب را یکی از بهترین و جاافتاده‌ترین داستان‌های پائولو کوئیلو می‌دانند. خیالات و اوهام، پرداخت بی‌نظیر احساسات و تعلیمات یسوعی و البته استفاده از عنصر تعلیق در این داستان باعث شده تا خواندن این داستان برای مخاطبان تبدیل به نوعی مراقبه بر حواس انسانی، نوازش روح و پرسه زدن در افسانه‌ها شود و نیاز داشته باشند تا هر از گاهی مجددا به سراغ آن بروند.

کنار رود پیدرا نشستم و گریستم

این کتاب داستان عاشقانه‌ای است که در نوجوانی بین یک دختر و پسر شکل گرفته، اما نافرجام باقی مانده است. داستان از جایی شروع می‌شود که دختر رشد کرده و به زنی مستقل و جسور تبدیل شده، پسر به مردی جذاب و معنوی و حالا بعد از یازده سال دوباره همدیگر را ملاقات می‌کنند. کنار رود پیدرا نشستم و گریستم یک داستان خیره‌کننده و سرشار از احساسات لطیف است و کوئیلو با روایت یک قصه‌ی عاشقانه از باز کردن درهای قلب به روی معجزات خداوند صحبت می‌کند.

off
٪۵۰
تصویر جلد کتاب صوتی کیمیاگر
۱۵۶,۰۰۰۷۸,۰۰۰ت
off
٪۲۰
subscriptionAvailableتصویر جلد کتاب کیمیاگر
۱۲۲,۰۰۰۹۷,۶۰۰ت
off
٪۵۰
تصویر جلد کتاب بریدا
۴۵,۰۰۰۲۲,۵۰۰ت

همۀ کتاب‌های پائولو کوئیلو

الکترونیکی و صوتی | به‌ترتیب حروف الفبا

مشاهده همه
off
٪۵۰
تصویر جلد کتاب بریدا
۴۵,۰۰۰۲۲,۵۰۰ت