دانلود و خرید کتاب صوتی جاسوس
معرفی کتاب صوتی جاسوس
کتاب صوتی جاسوس داستانی از پائولو کوئلیو با ترجمه سمیرا رزاقی و صدای ملیحه رحمانی است. این داستان درباره زندگی زنی به نام ماتا هاری است. او که یک رقصنده معروف آلمانی هلندی بود در جنگ جهانی اول به جرم جاسوسی علیه فرانسه دستگیر و اعدام شد.
درباره کتاب صوتی جاسوس
ماتا هاری نام هنری گرترود مارگارت زله به معنای آفتاب است. او ۷ اوت ۱۸۷۶ به دنیا آمد و شغلش، رقصندگی بود. او زن زیبایی بود اما در تمام زندگیاش مجبور بود با افسونگری و خشونت دست و پنجه نرم کند. ماتا هاری مادری بود که فرزندش را از او گرفتند، بارها در معرض خشونت خانگی بود و حقیقت وجودش را کسی نشناخت. او روزهایش را با روسپیگری میگذراند و در نهایت هم در جریان جنگ جهانی اول به جاسوسی علیه فرانسه متهم شد.
بعد از اینکه او را متهم کردند، در تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۱۷ تیربارانش کردند و بدنش را در گوری نامعلوم به خاک سپردند. سرش را به نماینده دولت دادند. او زنی زیبا بود که تمام زندگیاش با خشونت پر شده بود.
پائولو کوئلیو در داستان جاسوس تلاش کرده تا به حقیقت زندگی ماتا هاری وفادار بماند و توجه مخاطبان را به بیعدالتیهای سیاسی، اجتماعی و جنسی جلب کند که همیشه در دنیا وجود دارد.
کتاب صوتی جاسوس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن کتاب جاسوس را به تمام طرفداران ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره پائولو کوئلیو
پائولو کوئلیو د سوزا ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادرش خانهدار و پدرش مهندس بود. آنها با انکه میدانستند پسرشان به نویسنده شدن علاقه دارد، با او مخالفت کردند و او را به مدرسه حقوق فرستادند. یک سال بعد او مدرسه حقوق را ترک کرد. مدتی مثل هیپیها زندگی میکرد. او زندگی پر حادثهاش را پشت سر گذاشته است و تجربههای مختلفی مانند بستری شدن در یک آسایشگاه روانی، اعتیاد، دستگیری توسط حکومت و ... را دارد. بعد از مدتی که به عنوان ترانهسرا مشغول کار بود و درآمد خوبی نیز داشت، دوباره به رویای نویسنده شدن فکر کرد و شروع به نوشتن کتابهایش کرد.
پائولو کوئلیو پرفروشترین نویسنده پرتغالی است؛ کتاب کیمیاگرش به ۷۰ زبان ترجمه شده و همین باعث ثبت اسم او در کتاب رکوردهای گینس است. او و همسرش در حال حاضر در اروپا و ریودوژانیرو زندگی میکنند. از میان آثار مشهور او میتوان به ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد، الف، زهیر، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم و مکتوب اشاره کرد.
بخشی از کتاب صوتی جاسوس
دلم میخواست همهچیز را بداند. او هم همانجا نشست و در سکوت به حرفهایم گوش داد. درنهایت به این نتیجه رسیدیم که من به هیچوجه آنچه فکر میکردم نبودم. احساس میکردم در گودالی سیاه غرق شدهام و ناگهان در آن حال که زخمها و جراحاتم را دیدم، احساس کردم قویتر شدهام.
اشکهایم از چشمانم جاری نمیشد بلکه از جایی عمیقتر و تیرهتر، از جایی در قلبم، جاری میشد.
اشکهایم برایم داستانی را تعریف میکردند که حتی نمیتوانستم آن را بفهمم. من سوار بر قایقی بودم که در تاریکی از مسیری عبور میکرد، جایی دور از افق، اما در آن تاریکی پرتوهای نور فانوس دریایی مرا به خشکی هدایت میکرد. میدانستم خشکی کجاست، فقط کافی بود دریای خروشان را بگذرانم، فقط کافی بود دیر نکنم و به موقع به ساحل برسم. قبلاً هرگز این اتفاق برایم نیفتاده بود. فکر میکردم حرف زدن دربارۀ آنچه روحم را میآزارد، باعث میشود احساس ضعف و ناتوانی کنم اما حالا کاملاً برعکس شده بود، اشکهایم مرا التیام میداد. من اشک میریختم و ماسهها را در مشتم میفشردم. دستهایم زخمی شده بود اما من دردی را احساس نمیکردم. داشتم شفا مییافتم. حالا میفهمیدم چرا کاتولیکها اعتراف میکنند. با اینکه میدانند کشیش از گناهشان مطلع میشود ولی برایشان مهم نیست.
مهم این است که زخمهایمان را برای تطهیر رو به آفتاب باز کنیم و سپس بگذاریم باران آنها را بشوید. این کاری بود که من داشتم انجام میدادم. برای مردی که هیچ صمیمیتی با او نداشتم اعتراف میکردم، شاید همین غریبه بودن دلیل اصلی راحت حرف زدن من بود. مدت زیادی آنجا ماندیم. بعد از آنکه هقهق گریهام تمام شد و صدای امواج دریا آرامم کرد، استراک با محبت مرا بغل کرد و گفت، آخرین قطار پاریس به زودی ایستگاه را ترک میکند و ما باید عجله کنیم.
زمان
۴ ساعت و ۱۱ دقیقه
حجم
۲۲۹٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۱۱ دقیقه
حجم
۲۲۹٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
به طرز عجیبی نویسنده ، ماتا هاری رو یک قهرمان ، قدیسه و آزاده جلوه داده! برای هر عمل اون توجیهی آورده و هر اشتباه رو عمل ارزشمندی دونسته! عمل یک زن برای رسیدن به آزادی، سعادت و دنیای بهتر!! کاملا
کتاب خوبی ست ، به اولین جاسوسه زن در دنیا میپردازد که چه مشقت هابی را تحمل کرده و بالاخره با چه حوادثی در مسیر زندگی اش مواجه شده است. به همه خانم های بزرگوار ، مطالعه این کتاب پرهیجان
کتابی خوب به معنی متوسط کلمه درباره موضوعی جذاب، اما با ترجمه ای بسیار ضعیف که عاقبت من رو از ادامه منصرف کرد. گذشته از کم تجربگی و کم اطلاعی مترجم به ویژه از زبان فارسی که ترجمه رو در
کوئیلو همیشه به زیباترین حالت افکارشو در ذهن مخاطب میپروره. یعنی باید فکر کسانی که متوجه نقطه نظراتش در این کتاب شدن، و از ظواهر تونستن عبور کنن، رو بوسید. و حیف از کسایی که جلد کادو اونهارو اسیر کرد
اصلاً باهاش ارتباط نگرفتم . زندگی یک فاحشه ولخرج و پررو چه جذابیتی داره ؟
خیلی دوسش داشتم❤️
حیف وقت که صرف این کتاب بی محتوا شد💔 بجای این کتاب کتاب حیفا را بخونید فوق العاده قوی و پرمغز
لازمه که محدودیت سنی براش گذاشته بشه. متن واقعا جذابی داره در داستان به ملی غرق میشیم و باهاش همذات پنداری میکنیم. اما بایستی واقعیت رو هم در نظر داشت. کاش طاقچه این کتاب های صوتی رو بیشتر کنه.