دانلود و خرید کتاب کمان گیر پائولو کوئیلو ترجمه سونیا سینگ
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کمان گیر اثر پائولو کوئیلو

کتاب کمان گیر

انتشارات:انتشارات مجید
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۴۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کمان گیر

کتاب کمان گیر نوشته پائولو کوئیلو است که با ترجمه سونیا سنگ منتشد شده است. این نویسنده در ایران با اثر مشهورش، کیمیاگر شناخته می‌شود. کتاب کمان گیر روایت جذاب سفر یک پسر با مردی است که راه و رسم زندگی را به او می‌آموزد.

درباره کتاب کمان گیر

در کمان گیر داستان تتسویا را دنبال می‌کنیم. مردی که در گذشته به دلیل استعداد بی‌نظرش در تیراندازی بسیار مشهور بوده اما حالا از مردم فاصله گرفته است. حالا پسرکی که به دنبال او می آید. پسر سوالات زیادی دارد و تتسویا در پاسخ به این سوالات، سعی می‌کند به کودک آموزش دهد، به او تیراندازی و راه زندگی کردن را یاد می‌دهد.

کتاب کمان گیر پیام مهمی دارد، اینکه بدون ارتباط بین اعمال و روح‌مان نمی‌توانیم در معنای خقیقی کلمه زندگی کنیم و زندگی در ترس از طرد شدن یا شکست خوردن، هیچ ارزشی ندارد. باید ریسک کنیم، شهامت را در خود پرورش دهیم و تجربیات فراوانی را پشت سر بگذاریم.

کمان ‌گیر داستان کوتاهی است. در نگاه اول حتی داستانی یکنواخت دارد با شخصیت‌هایی محدود و موضوعی ساده... ولی چنین سادگی‌ای در قصه گویی اغلب مضامین و مفاهیم پیچیده‌تری به‌همراه دارد و درک بالاتری از خود و احترام به چالش‌ها و مراحل زندگی می‌طلبد.

کمان ‌گیر در بستری از تمثیل روایت می‌شود و مانند تصاویرش با رنگ‌هایی سرد و خنثی و طرح‌هایی محو و خطوطی مبهم از یکی از بهترین نقاشان، خبر از درس‌هایی می‌دهد که قرار است پیش چشممان گشوده شوند. اینکه زندگی بیشتر از اینکه درمورد رسیدن به جایگاه اول باشد درمورد صبر، هدف، پشتکار و پذیرفتن شکست و درماندگی به‌عنوان مرحله ای از زندگی است.

مواردی که در ابتدا دستورالعمل‌هایی ساده به‌نظر می‌آیند بعداً به شکل مفاهیمی عمیق‌تر درخصوص غرق شدن در امور به‌منظور رسیدن به مقام استادی جلوه می‌کنند.

خواندن کتاب کمان گیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های پائلو کوئیلو پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ی پائولو کوئلیو

پائولو کوئلیو در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه‌دار و پدرش مهندس بود. او در دوران نوجوانی آرزویش مبنی بر نویسنده شدن را با خانواده‌اش درمیان گذاشت اما به دلیل مخالفت آن‌ها به مدرسه حقوق رفت. بعد از یک سال مدرسه حقوق را ترک کرد. او مدتی مثل هیپی‌ها زندگی می‌کرد. در زندگی پر حادثه‌اش تجربه بستری شدن در یک آسایشگاه روانی، اعتیاد، دستگیری توسط حکومت و ... را دارد. بعد از مدتی که به عنوان ترانه‌سرا مشغول کار بود و درآمد خوبی نیز داشت، دوباره به رویای نویسنده شدن فکر کرد و شروع به نوشتن کتاب‌هایش کرد. او پرفروش‌ترین نویسنده‌ی پرتغالی است که کتاب کیمیاگر نوشته‌ی او به ۷۰ زبان ترجمه شده و همین باعث ثبت اسم او در کتاب رکوردهای گینس است. او و همسرش در حال حاضر در اروپا و ریودوژانیرو زندگی می‌کنند. از آثار مشهور او می‌توان به ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، الف، زهیر، کنار رودخانه‌ی پیدرا نشستم و گریستم و مکتوب اشاره کرد.

بخشی از کتاب‌ کمان گیر

تتسویا درحالی‌که در کارگاهش که پشت خانه‌اش قرار داشت مشغول کار بود، رویش را برگرداند تا ببیند چه کسی وارد شده است؛ ولی با دیدن کیف بزرگ غریبه لبخند برروی لبانش خشک شد.

تازه‌وارد گفت:‌ «این دقیقاً همان چیزی است که فکرش را می‌کنی. به اینجا نیامده‌ام تا مردی را که تبدیل به یک افسانه شده است عصبانی کنم یا آبرویش را ببرم، فقط می‌خواهم ثابت کنم بعد از سال‌ها تمرین توانسته‌ام به کمال برسم.»

تتسویا به ادامهٔ کارش پرداخت و مشغول وصل‌کردن پایه‌های میزی شد.

غریبه ادامه داد:‌ «مردی که الگوی یک نسل شده است نمی‌تواند مثل تو ناگهان ناپدید شود. من تعالیم تو را فراگرفتم و سعی کردم به رسم کمان درمورد تمرکز، مراقبه و یکی‌شدن با هدف احترام بگذارم. حق من است که بخواهم به تیراندازی‌ام نگاه کنی. اگر این کار را برایم انجام بدهی از اینجا می‌روم و هیچ‌وقت به کسی نمی‌گویم که چطور بزرگ‌ترین استاد جهان را پیدا کنند.»

غریبه از کیفش یک کمان بلند از چوب بامبوی صیقل‌خورده بیرون آورد که دسته‌اش کمی پایین‌تر از مرکزش بود. ابتدا به تتسویا اشاره کرد، بعد وارد باغ شد و به‌سمت نقطهٔ خاصی نشانه رفت، سپس تیری را مزین‌شده به پرهای عقاب از کیفش بیرون آورد و جای پاهایش را روی زمین محکم کرد تا موقع تیراندازی پایش نلغزد. با یک دست کمان را جلوی صورتش آورد و با دست دیگر تیر را تنظیم کرد.

پسرک همه‌چیز را با هیجان و شادی نگاه می‌کرد. تتسویا هم کارش را متوقف کرده بود و با کنجکاوی به غریبه نگاه می‌کرد.

درحالی‌که تیر در جای مناسبش روی سیم کمان قرار گرفته بود، غریبه کمان را تا روی قفسهٔ سینه‌اش بالا آورد. بعد آن را بالاتر از سرش برد و هم‌زمان بااینکه دستش را به‌آرامی پایین می‌آورد سیم کمان را به عقب کشید.

زمانی‌که بالاخره تیر هم‌راستا با صورتش قرار گرفت کمان کاملاً کشیده شده بود. برای لحظه‌ای که انگار تا ابد طول کشید کمان‌گیر و کمان کاملاً بی‌حرکت بودند. پسرک به جایی نگاه می‌کرد که کمان‌گیر هدف گرفته بود، ولی نمی‌توانست چیزی ببیند.

ناگهان دستی که سیم کمان را گرفته بود آن را رها کرد، به عقب هل داده شد، کمانی که در دست دیگر بود به شکل قوسی زیبا درآمد و تیر از دیدرس دیدگان پنهان شد و ثانیه‌ای بعد جایی در دوردست ظاهر شد.

معرفی نویسنده
عکس پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو

پائولو کوئیلو در ۲۴ آگوست سال ۱۹۴۷ در شهر ریودوژانیرو متولد شد. او در خانواده‌ای رشد کرد که عقاید مذهبی مسیحی کاتولیک مادر و پدرش آنچنان سفت و سخت بود که پائولو حتی با نفس کشیدن در هوای خانه هم می‌توانست فشار این عقاید را بر خود احساس کند.

نظرات کاربران

dell_seporde
۱۳۹۹/۱۱/۱۳

تقریبا پر از نصیحت بود، نصیحت‌های گاها بدرد بخور به عنوان رمان کتاب زیاد جالبی نیست، بیشتر تفکر شما رو درگیر میکنه

Babeshty rolenia
۱۳۹۹/۱۱/۱۷

دوستان از محدود کتاب هایی هستش که میتونم بگم علی رغم حجم کمی که داره ، آموزه‌های بسیار داره. پیشنهاد میکنم علاوه بر مطالعه و تحلیل ، این کار رو دوبار و یا چندبار تکرار کنید ، تا هر دفعه بر

- بیشتر
معین
۱۴۰۰/۰۱/۲۷

وااااااااااای ، پر مغز تر از اینم مگه میشه ، توی این حجم کم چه حرفایی مهم و ارزشمندی زد ، اکثرش رو باید قاب کرد و زد به دیوار، بریده هاش رو گذاشتم بخونیدش ، چه قدر هنرمندانه هنر

- بیشتر
مهری
۱۴۰۰/۰۱/۱۹

کم حجم وپرازپند ونصیحت نسبتا کتاب خوبی بود

نیوشا
۱۳۹۹/۱۱/۱۳

سال ۲۰۰۸ البته چاپ شده. آخرین اثر هیپی هست.

mousavi
۱۴۰۰/۰۲/۰۵

به نظرم تو همین داستان کوتاه مطالب خیلی مفید رو بیان کرده وهمین سادگی باعث اثر گذاری بهتری روی مخاطب میشود با سپاس از طاقچه

m.hossein375
۱۳۹۹/۱۲/۱۳

زیبا، ساده، عمیق، کوتاه

reza
۱۳۹۹/۱۱/۱۴

نپسندیدم آنچه از پابلو کوئیلو در کیمیا گر در ذهنم بودچیز دیگری بود نه حرف تازه ای ونه پیام اثر گذاری مقایسه ای از کمان وزندگی که برای تخیل درست آن هم نیاز به قبض واغماز فراوان داری

کاربر 5248729
۱۴۰۱/۰۸/۰۷

بسیار معمولی بود من خیلی توصیه نمی کنم این نویسنده کتاب های خیلی بهتری داره

zartari
۱۴۰۱/۰۶/۰۷

محتوای کتاب مانند نوشته های گذشته آقای کوییلو جذاب و دارای کشش نیست . نویسنده با تکرار مکرر مواردی که می شد آن را در یک صفحه نوشت در حال اطاله کلام است .

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۶۹)
برف زیباست چون تنها یک رنگ دارد، دریا زیباست چون به نظر می‌آید سطحی کاملاً صاف است، درحالی‌که هم برف و هم دریا عمیقند و دارای ویژگی‌های خاص خود هستند.
shokoufeh
ما هیچ‌وقت نباید مردم را بدون اینکه اول یاد بگیریم حرف‌هایشان را بشنویم و به آن‌ها احترام بگذاریم، قضاوت کنیم.
مرضیه
آرامش خودت را حفظ کن و نفس عمیق بکش.
shokoufeh
ما هیچ‌وقت نباید مردم را بدون اینکه اول یاد بگیریم حرف‌هایشان را بشنویم و به آن‌ها احترام بگذاریم، قضاوت کنیم.
shokoufeh
استاد کسی نیست که چیزی را به دیگری می‌آموزد، بلکه کسی است که به شاگردش انگیزه می‌دهد تا نهایت تلاشش را به کار ببرد و دانشی را کشف کند که در روحش آشیان دارد
S B
یک برگ هیچ‌وقت برگ‌بودن را تنها به این خاطر که طوفان از درخت جدایش کرده رها نمی‌کند.
Standing MAN
از کسانی که تابه‌حال قدم‌ازقدم برنداشته‌اند مگر اینکه بدانند به‌خاطر حرکتشان از آن‌ها تقدیر می‌شود دوری کن
S B
اگر هیچ‌گاه خطر نکنی هرگز نخواهی فهمید چه چیزی را باید تغییر دهی.
goli
آن‌ها افرادی هستند که از اشتباه‌کردن نمی‌ترسند و به‌همین‌دلیل مرتکب اشتباه می‌شوند و برای همین است که کارشان اغلب ناشناخته باقی می‌ماند. بااین‌حال، این افراد همان کسانی هستند که دنیا را دگرگون می‌کنند و بعد از خطاهای فراوان موفق به انجام کاری می‌شوند که تفاوت بزرگی در جامعه‌شان پدید می‌آورد. این افراد همان کسانی هستند که نمی‌توانند بنشینند و منتظر باشند تا اتفاقی بیفتد و بعد تصمیم بگیرند چه رفتاری در پیش گیرند: آن‌ها هم‌زمان با عملشان تصمیم می‌گیرند و به‌خوبی می‌دانند که این می‌تواند به‌شدت خطرناک باشد.
S B
کمان‌گیری که لذت کمان و تیر را با دیگران تقسیم نکند هیچ‌وقت از خصوصیات مثبت و نقص‌هایش خبردار نمی‌شود.
رضا نیکویی

حجم

۴۴۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۴۴۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان