دانلود و خرید کتاب پرتره‌‌ یک زن میشل ویناور ترجمه زیبا خادم‌حقیقت
تصویر جلد کتاب پرتره‌‌ یک زن

کتاب پرتره‌‌ یک زن

نویسنده:میشل ویناور
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پرتره‌‌ یک زن

کتاب پرتره‌‌ یک زن، نمایشنامه جذابی از میشل ویناور با ترجمه زیبا خادم حقیقت است. این نمایشنامه داستان دادگاهی است که برای رسیدگی به یک پرونده قتل تشکیل شده است. 

درباره کتاب پرتره‌‌ یک زن

دختر جوانی به نام سوفی معشوق سابق خود، زویه را به قتل رسانده است. حالا در جلسه دادگاهی که برای رسیدگی به اتهام او تشکیل شده است روایت‌های مختلف و متعددی را می‌خوانیم که هرکدام تصویر خاصی از سوفی ارائه می‌کنند. هر کدام از شخصیت‌ها داستان را از زاویه دید خودشان می‌بینند و بر همان اساس هم تعریفش می‌کنند. با در کنار هم قرار دادن این روایت‌ها مانند قطعات پازل، می‌توان به یک تصویر واحد از طرح کلی قتل سوفی رسید. 

کتاب پرتره‌‌ یک زن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دوست‌داران ادبیات نمایشی را به خواندن کتاب پرتره یک زن دعوت می‌کنیم. 

درباره میشل ویناور

میشل ویناور، نمایشنامه‌نویس و دراماتورژ صاحب‌نام فرانسوی، از نخستین نمایشنامه نویسان فرم گرا و پسا بکتی است. او در دهه‌ی پنجاه میلادی نمایشنامه‌نویسی را آغاز کرد. از مشخصه‌های آثار ویناور میتوان به مونتاژ کلام و شیوه‌ی خاصش در دیالوگ‌نویسی اشاره کرد. 

بخشی از کتاب پرتره‌‌ یک زن

سوُفی بر روی پاگرد پلکان ظاهر می‌شود.

رئیس دادگاه: ایشان هفت طبقه را از پله‌ها بالا رفتند چرا سوار آسانسور نشدید؟

خانم گیبو: باخبری می‌ارزه به بی‌خبری. تازه پسره دوبار هم باخبر شده بود آخه همون روز دوتا تلگرام رسید دستش تلگرام من و تلگرام پاپاش.

رئیس دادگاه: در تلگرام شما که به تاریخ ۱۵ مارس از لیل ارسال شده چنین آمده «سوُفی آمد پاریس نقطه اجتناب کامل از برخورد»

خانم گیبو: جناب آقای رئیس کار که از محکم‌کاری عیب نمی‌کند برای همین من خودم پاپاش رو هم خبردار کردم

رئیس دادگاه: و پاپا همان روز این تلگرام را برای پسرش ارسال کرد «بازگشت فوری به سنت اُمر»

سوُفی در می‌زند. زَویه زمان کوتاهی صبر می‌کند. بلند می‌شود، به‌سوی در می‌رود، تردید دارد، سپس در را باز می‌کند. سوُفی وارد می‌شود.

زَویه: اومدی اینجا چی‌کار؟

سوُفی: باید می‌دیدمت

سوُفی به‌سرعت پیش می‌آید، روی صندلی می‌نشیند. زَویه دوباره روی مبل می‌نشیند.

زَویه: بهت که گفته بودم بهتره دیگه همدیگه رو نبینیم...

رئیس دادگاه: چند کلامی کم‌وبیش با چنین لحنی ردوبدل می‌شود.

سوُفی: نمی‌تونستم دیگه نبینمت یه چیزهایی هست که باید برات توضیح بدم...

Shabnam Salami
۱۴۰۲/۱۱/۰۴

کتاب در مورد دادگاه یه زنه که مرتکب قتل شده سبک نوشتن کتاب خیلی جالب بود و مثل یه فیلم از جلوی چشمام رد میشد اوایل کتاب فکر میکردم قضاوت در مورد سوفی خیلی راحته ، اون گناهکار و قاتله اما به مرور

- بیشتر
saghi.es
۱۴۰۰/۰۷/۲۵

بهم گفت تصادف و سرنوشت دو روی سکه ان. از خوندنش لذت می برید

سوُفی: مگه آدم از قبل می‌دونه می‌تونه یکی رو دوست داشته باشه؟
mehrnaz
جناب آقای رئیس دادگاه گاهی پیش می‌آد که کمترین شناخت رو نزدیک‌ترین افراد به آدم دارن
Mitir
با ظرافت تمام حمامی از خون و سیلابی از دروغ
Mostafa F

حجم

۵۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

حجم

۵۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۲۷,۳۰۰
۳۰%
تومان