کتاب تار عنکبوت و دو نمایشنامه دیگر
معرفی کتاب تار عنکبوت و دو نمایشنامه دیگر
کتاب تار عنکبوت و دو نمایشنامه دیگر اثر یوجین اونیل با ترجمه یدالله آقاعباسی است. این کتاب سه نمایشنامه به نامهای تار عنکبوت، طناب و فیلم بردارد دارد.
درباره کتاب تار عنکبوت و دو نمایشنامه دیگر
یوجین اونیل در نمایشنامههای این کتاب شخصیتهایی را آفریده است که گویی هر کدام در یک تار عنکبوت گرفتار شدهاند. مقام و موقعیتشان، اینکه ژنرال باشند یا پدر هم تغییری در وضعیتشان ایجاد نمیکند. نمایشنامه اول داستان زنی است که گرفتار همین تار عنکبوت معروف شده است. او از مدتها قبل به کاری مشغول بوده و گذشتهاش راهی برای تغییر شرایط زندگیاش باقی نگذاشته است، گرفتاری، بیپولی، بیماری و فرزند کوچکش، زندگی را به او سخت کردهاند و او در تلاش است تا زندگی را برای کودکش شیرینتر از چیزی که هست بکند.
کتاب تار عنکبوت و دو نمایشنامه دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ادبیات نمایشی و دوستداران نمایشنامه را به خواندن کتاب تار عنکبوت و دو نمایشنامه دیگر دعوت میکنیم.
درباره یوجین اونیل
یوجین گِلَدِستون اونیل ۱۶ اکتبر ۱۸۸۸ در خانوادهای ایرلندی در نیویورک آمریکا به دنیا آمد. او نمایشنامهنویس برجستهای بود که موفق به کسب جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۳۶ شد. اونیل در همه مکاتب، سبکها و گونههای ادبی-نمایشی، طبع آزمایی کرده و با موفقیت و استقبال و تحسین منتقدان روبرو شدهاست. به طوری که اسکار کارگیل و ژوزف وودکراچ او را بزرگترین نمایشنامهنویس آمریکایی و یکی از چند نمایشنامهنویس بزرگ جهان، بهشمار آوردند، و برخی نیز آثار او را با آثار سوفوکل و ویلیام شکسپیر مقایسه کردهاند. یوجین اونیل ۲۷ نوامبر ۱۹۵۳ در بوستون چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب تار عنکبوت و دو نمایشنامه دیگر
استیو: (با پوزخند بدخواهانهای به او مینگرد.) باس اون بچه رو از رو تخت ورداری، میخوام یه چُرت بخوابم.
رز: ولی، استیو، کجا بخوابونمش؟ دیگه جایی ندارم.
استیو: به من چه، کف زمینی جایی بخوابونش.
رز: (با التماس) اوه، استیو، توروخدا اذیت نکن! پسر خوبی باش، باشه؟ اون کاری به تو نداره. زود خوابش میبره. تو هم بگیر رو تخت بخواب. بذار همونجا بمونه.
استیو: نچ! شنیدی که چی گفتم، نشنیدی؟ پس زود باش، ورش دار از رو تخت.
رز: (خشمگین) ورنمیدارم.
استیو: ورنمیداری، آره؟ پس خودم ورمیدارم. (میخواهد بهطرف تخت برود.)
رز: (قاطعانه بین او و تخت میایستد. آرام و تهدیدکنان حرف میزند.) من خیلی به پات موندهم. جرئت داری بهش دست بزن ببین چیکار میکنم.
استیو: (رجزخوانان، درحالیکه تزلزلی در روح ترسویش پدید آمده است.) مثلاً میخوای چی کار کنی؟ سعی نکن برام لاف بزنی. حالا که خودت خواستی، بهت بگم اون بچه باس از اینجا بره. من دیگه تحمل ونگ و وونگشو ندارم. باس از شرش خلاص شی، همین. بفرستش یتیمخونه. اونا ازش خوب مراقبت میکنن. من یه چیزی میدونم که میگم، چون خودمم تو یتیمخونه بزرگ شدهم. (با ریشخند) تو بچه میخوای چی کار؟
رز میلرزد.
خوب مادر درستوحسابیای هستی تو و این دخمه خرابشده هم خوب جایی برای تربیت بچهس!
رز: لطفاً، استیو، محضرضایخدا بذار بچه رو نگه دارم! من براش همهکاری میکنم. اگه اونو از من بگیری، میمیرم، خودمو میکشم.
استیو: (تحقیرآمیز) همه همینو میگن. ولی اون دختر باید بره. همهچیزت شده این بچه، ده دقیقه یهبار میآی خونه که گشنهش نشده باشه، تشنهش نشده باشه! مدام باید سر این بچه دعوا بکنیم، من دیگه به اینجام رسیده
حجم
۶۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۶۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه