دانلود و خرید کتاب هوم بادی / کابُل تونی کوشنر ترجمه خاطره‌ کردکریمی
تصویر جلد کتاب هوم بادی / کابُل

کتاب هوم بادی / کابُل

نویسنده:تونی کوشنر
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هوم بادی / کابُل

کتاب هوم بادی - کابُل نوشته تونی کوشنر است که با ترجمه خاطره کردکریمی منتشر شده است. این کتاب روایتی بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر است و نویسنده با اقتباس از زندگی مادرش روایتی جذاب ساخته است.

درباره کتاب هوم بادی - کابُل

از خلال تک‌گویی عجیب هوم بادی، زنی در آستانۀ فروپاشیِ عصبی که باور دارد «همۀ تماس‌های جسمانی تباه می‌کنند»، تاریخ کشوری بررسی می‌شود که از بدو تأسیس گرفتار آشوب و بلا و تعصب بوده؛ افغانستان. 

نویسنده رسماً اعلام کرده است نگارش این نمایشنامه در رابطۀ او با مادرش و تجربۀ مرگ او ریشه دارد. او نمایشنامه را با یک مونولوگ، که مشخصاً به خواستۀ دوستی بازیگر ( کیکا مارکام) نوشته شده است، آغاز می‌کند. شخصیتِ گویندۀ این مونولوگ، هوم‌بادی، زنی‌ است که میان وضعیتی وارونه و غمِ آگاهی از کمبودهایش در مقام همسر و مادر گیر افتاده است. افغانستان در این تصورِ خانوادگی به‌مثابه گریزگاهی وارد می‌شود، کشوری که هوم‌بادی تاریخش را به کمک اطلاعات محدودی که از کتاب راهنمای کهنه‌ای به دست آورده است، روایت می‌کند. نگاهِ خود هوم‌بادی به زندگی‌اش مثل یک گردشگر است .

مجموعه‌نمایشنامه‌های بیدگل، مجموعه‌ای منحصر‌به‌فرد از نمایشنامه‌هایی است که یا تا‌به‌حال به فارسی ترجمه نشده‌اند و یا ترجمۀ مجددی از نمایشنامه‌هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمۀ مجدد آن ها حس می‌گردد. این مجموعه تا حد امکان می‌کوشد تا تأکید خود را به جای ادبیات متن نمایشی، بر ویژگی اجرایی آن بگذارد و بدین ترتیب به نیازهای اجرایی متون نمایشی پاسخ گوید.

خواندن کتاب هوم بادی - کابُل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هوم بادی - کابُل

(زنی روی صندلی چوبیِ ساده‌ای، کنار میزی در آشپزخانۀ خانه‌اش در لندن نشسته است. آباژوری روی میز است و شاید رومیزیِ کتانِ سادۀ خانگی‌ای هم روی آن کشیده شده باشد. صندلی دیگری نیز در سوی مخالف میز قرار گرفته است. کُتی مرتب روی تکیه‌گاه این صندلی تا شده، و کیف پولی روی نشیمنگاه آن است.

کف زمین، نزدیک صندلیِ او، پاکت خریدی هست.

از روی کتاب کوچکی می‌خواند:)

هوم بادی:«داستان ما از روزهای ابتدایی تاریخ شروع می‌شود، حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح...»

(صحبتِ خود را قطع می‌کند.)

دارم از روی یه کتاب راهنمای باطله دربارۀ شهر کابل می‌خونم. کابل در افغانستان. در دره‌های رشته‌کوه هندوکُش. کتابی راهنما در مورد شهری که همون‌طور که همه‌مون می‌دونیم... تغییر کرده.

مطالعات من، تحقیقات من، مثل شاپرک می‌مونه؛ پُر احساس، سراسیمه و محکوم به فنا. موضوعی تخیلم رو درگیر می‌کنه: کابل ــــ می‌فهمید چرا،‌ همون قصه‌ایه که دارم می‌گم ــــ اما بعد، نمی‌تونم جلوی خودم رو بگیرم، تقریباً خلاف رویۀ عمومی، تو کتابخونه‌ها، تو کتابِ دست‌دوم فروشی‌ها، همیشۀ خدا به جای منابع و مراجع، دنبال اون چیزایی می‌گردم که از مراجعْ کنار گذاشته شدن، کتاب‌های راهنمای باطله ــــ این یکی ۱۹۶۵ چاپ شده، و الان ۱۹۹۸ ئه، بنابراین این کتاب یه چیز کوچیک قدیمیِ به‌دردنخوره که یه... سی ‌و ‌سه سال، این زمان برای به دنیا اومدن تا به صلیب کشیده شدن مسیح کافیه ــــ مجله‌های قدیمی، رساله‌های سیاسیِ بامزه‌ای که وکیلِ پرونده‌ا‌ی که در گذشته‌ای دور ازش دفاع ‌شده یا رها شده یا تغییر کرده نوشته؛ و به نظر من این مطالبِ بی‌ربط و بی‌نهایت جذاب، کمی ترسناک و آرامش‌بخش‌اند، دونستنِ اونچه پیش از چیزای بیشتری که از اون به بعد شناخته شده شناخته می‌شده، شگفتی‌آوره... همون‌طور که ماها هستیم، خیلی از ماها، شگفت‌زده، و مغلوبِ تجمل...


Mana
۱۴۰۱/۰۹/۱۵

تونی کوشنر یک خاطره تلخ رو به درد تبدیل میکنه و از درد، به بهترین شکل ممکن، یه درام میسازه و جسورانه برای مخاطبش از یه تجربه شخصی توو مقیاس تئاتری می‌گه. از مقام یه مولف بی نظیر و تئوریسین

- بیشتر
اقیانوسْ عمیق و سرد و پاک‌کننده‌ست. اما چقدر مخوفه، واقعاً نابخشودنیه، که خشک بمونی.
Mostafa F
(میلتن لیوان خالی‌اش را بالا می‌گیرد.) میلتن: جُرمه، دخترم می‌گه. نوشیدن. کوآنجو: آره، هست. میلتن: (لیوان را به سمت کوآنجو می‌گیرد.) مجرمم کن. (کوآنجو برایش می‌ریزد.) کوآنجو: برای دست داشتن تو چه جرمی می‌شه یکی رو کشون‌کشون با یه وانت تویوتا برد به یه زمین فوتبال قدیمی و...
ali fattahi
غم با خودش ویرونی می آره. به‌مرور شور و سرزندگیت رو از دست می‌دی
ali fattahi
اونا استخونای یه اژدهان. حضرت علی، خلیفۀ چهارم، داماد پیامبر، به کابل اومد و اون اژدها رو به زانو درآورد. من در وصف این نبرد یه شعر گفتم که متأسفانه به اسپرانتو ئه.
Mostafa F
اسلام می‌دونه که زن باید چه ارج و قربی داشته باشه.
Mana
می‌گن طالبان همۀ دستگاه‌های پخش ویدئوکاست رو جمع کرده. این عوضیا بیشتر از همه خاطرخواهِ تایتانیکن، می‌دونی که، «لئو، لئو...» دورتادور کشورِ اونا رو خشکی گرفته، اما اگه کسایی باشن که بتونن معنیِ استعاریِ غرق شدنِ یه کشتی رو بفهمن، افغان‌هان.
Mana
رسید رو امضا می‌کنم ــــ پول رو دادم ــــ پاکتی که با خریدهام پُر شده رو می‌ده بهم؛ و لبخندی تحویلم می‌ده به این معنی که کارم تموم شده و باید برم؛ و باد سردی استخون‌هام رو به لرزه می‌ندازه و دوست دارم به امنیت آشپزخونه‌م برگردم و مغازه رو ترک می‌کنم، در حالی که دارم به این احتمال فکر می‌کنم که دوز تجویزشدۀ... میلی ـــ آزا ـــ اُپزامن زیادی قویه، یا اینکه امتحان کردنِ قرصای شوهرم... شاید این دو تا مادۀ شیمیایی با هم نمی‌سازن.
Mana
افغانستان یکی از فقیرترین کشورای دنیاست. با یکی از ویران‌ترین زیرساخت‌ها در جهان. بدون گردشگر. کی توی دنیا دلش می‌خواد بره اونجا؟ تو افغانستانِ امروز باید سر تا پای خودم رو تو یه برقع بپوشونم، مجبور به حجاب می‌شم، باید در وحشتِ حدود شرعی، یا به احتمال زیاد، مُرده زندگی کنم، اونم حرافِ گناهکاری مثل من.
Mana
وقتی... شوهرم هر بار که ازش در مورد کارکردهای... آها، آملیورِیت ــــ زا ــــ پوزولاک... کارکردش روی مغزم می‌پرسم با صبوریِ خیلی تلخی برام توضیح می‌ده، توضیحات خیلی تلخش رو نمی‌تونم به یاد بیارم اما مطمئنم همه‌ش یه جورایی به نمک ربط داره. در حقیقت مطمئنم که این دارو یه جور نمکِ بااستعداده؛ و خب مغزم رو تصور می‌کنم که توی یه وانِ نمک غوطه‌وره، پوشیده از پوره‌پوره‌های نمک، مغزْشور، مغزدانۀ صورتی ـــ بژِ گردوشکلی، توی پوششی از جنس لایۀ نازک کوآرتزیِ کریستالیِ سفیدِ یخچالی، یه پوستۀ الماسی، جوانه‌دار: جوانه زدن. اینکه چطور هیچ کدوم از اینا قراره افسردگی رو کم کنن از دانش من خارجه. شاید این همون تصویر کافی و دلپذیریه که آدم رو شاد می‌کنه و تحمل بارهای زندگی رو آسون‌تر.
Mana
شوهرم نمی‌تونه... صدای من رو تحمل کنه و سر همین موضوعْ تهدید کرده به ترک کردن، و خب منم دیگه به‌ندرت باهاش حرف می‌زنم. ما هر دومون دواهای قویِ ضـد افسـردگی می‌خـوریـم. قـرصـای اون یه اسـم دارن و قرصای من یه اسم دیگه. من بیشتر وقتا قرصاش رو به جای مال خودم می‌خورم تا بفهمم اون چه حس‌و‌حالی داره. مال خودم رو توی یه کاسۀ شیشه‌ای کنار روشویی نگه می‌دارم، یه کاسۀ زیبا با دهانۀ پهن، خیلی پهن، خیلی خیلی پهن، مثل یه ظرف تزیینیِ رومیزی، اما تا اونجایی که من می‌دونم اون هیچ‌وقت از قرصای من نمی‌خوره و فقط مالِ خودش رو می‌بلعه، که زرد و قرمزن، در حالی که مالِ من سبز و کِرِمه‌؛ و به نظرم این امتناعش از امتحان کردنِ قرصای من احمقانه‌ست. یه کم احمقانه‌ست.
Mana

حجم

۱۲۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

حجم

۱۲۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

قیمت:
۶۴,۰۰۰
۴۴,۸۰۰
۳۰%
تومان