کتاب سرخ موی گوشه نشین
معرفی کتاب سرخ موی گوشه نشین
کتاب الکترونیکی «سرخ موی گوشه نشین» نوشتهٔ آن تایلر با ترجمهٔ نازلی نصرالهی در انتشارات کتاب تداعی چاپ شده است. این کتاب در سال در سال ۲۰۲۰ منتشر شد و محبوبیت زیادی پیدا کرد. آن تایلر، نویسندهٔ برندهٔ جایزه پولیتزر، با سبک نگارش ساده اما عمیق خود شناخته میشود.
درباره کتاب سرخ موی گوشه نشین
سرخ موی گوشه نشین داستان میکا مورتیمور، مردی ۴۰ساله و تنهاست که زندگیاش با نظم و آداب روزمرهٔ خاصی پیش میرود. او تعمیرکار کامپیوتر است و علاوهبر آن بهعنوان سرایدار یک ساختمان آپارتمانی مشغول به کار است. میکا از یک سبک زندگی انزواطلبانه و منظم لذت میبرد تا اینکه ۲ اتفاق غیرمنتظره زندگی او را دگرگون میکند.
اولین تغییر زمانی رخ میدهد که کیسی، دختر میکا، تصمیم میگیرد با او قطع رابطه کند. این اتفاق باعث میشود میکا به مرور زمان به فکر تجدیدنظر در زندگیاش بیفتد. دومین تغییر، حضور یک نوجوان غریبه است که ادعا میکند پسر میکا است و به دنبال پناهگاهی میگردد. این نوجوان که با مشکلات شخصی خود دست و پنجه نرم میکند، باعث میشود میکا به گذشته و تصمیماتی که گرفته است، بیشتر فکر کند.
آن تایلر در این اثر به بررسی روابط انسانی، نیاز به تعلق و تغییرات اجتنابناپذیر زندگی میپردازد. شخصیتهای داستان واقعی و ملموس هستند و خواننده میتواند بهراحتی با آنها همذاتپنداری کند. چالشهای روزمره و درونی شخصیتها بهخوبی در این اثر تصویر شدهاند.
کتاب سرخ موی گوشه نشین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به افرادی که به داستانهایی با روابط پیچیده خانوادگی و تحولات شخصیتی علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود. سرخ موی گوشه نشین اثری است که بهخوبی نشان میدهد چگونه تغییرات کوچک میتوانند تأثیرات بزرگی بر زندگی افراد داشته باشند و اهمیت پذیرش و تغییر را به خواننده یادآوری میکند.
بخشی از کتاب سرخ موی گوشه نشین
«مایکا مردی قدبلند و استخوانی در اوایل چهلسالگی است که هیکل چندان خوبی ندارد؛ سرش کمی جلو آمده و شانههایش کمی خمیده شده است. موهایش مثل مرکب سیاه است اما وقتی یک روز اصلاح نمیکند، ریشش خاکستری درمیآید. چشمان آبی، ابروهای پهن و چالهایی روی گونههایش دارد و دهانش مستطیلی است. لباسش بسته به فصل، همیشه شلوار جین و تیشرت یا سوییشرت است و اگر هوا خیلی سرد باشد ژاکت قهوهای چرمیِ رنگ و رو رفتهای میپوشد. کفشهای قهوهای پنجهگرد کهنهای به پا میکند که مثل کفشهای بچه مدرسهایها ساده است. حتی کفشهای مخصوص دویدنش هم کتانیهای سفید کثیف ساده و قدیمی است که نوار فلوئورسنت یا کفی ژلهای یا هر چیز دیگری را که مورد علاقه بیشتر دوندگان است ندارد و شلوارکش هم شلوار کتانی است که پاچههایش تا زانو کوتاه شده است.
نامزد هم دارد اما به نظر میرسد زندگیشان از هم جدا باشد. صبح روز تعطیل میتوانی نامزدش را ببینی که به سمت در پشتی خانه مایکا میرود و بعد با ساکی پر از خوراکی بیرون میآید؛ سوار ماشین کیا، که دیگر تابلو رویش نیست، میشوند و به سفر میروند. به نظر نمیآید مایکا دوستی داشته باشد. رفتارش با مستأجران دوستانه است اما چیزی بیش از این بینشان نیست. وقتی او را میبینند سلامی میکنند و مایکا هم دوستانه سر تکان میدهد و دستش را بالا میآورد. اغلب حتی زحمت حرف زدن را هم به خودش نمیدهد. هیچکس نمیداند او خانوادهای دارد یا نه.»
حجم
۱۵۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۵۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه