
کتاب نقش آبی سیمین
معرفی کتاب نقش آبی سیمین
چاپ دوم کتاب نقش آبی سیمین نوشتهٔ زاون قوکاسیان است. نشر چشمه این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب نقش آبی سیمین
چاپ دوم کتاب نقش آبی سیمین (فاطمه معتمدآریا؛ آکتریس سینما) از یک بازیگر سینمای ایران سخن گفته است. فاطمه معتمدآریا را با نام «سیمین» میشناسند. زاون قوکاسیان این هنرمند ایرانی را انسانی بسیار آگاه به موضع و موقع خویش دانسته است؛ از همین رو گفته است که او از لحظهای که به بازیگری پرداخته، تاکنون دمی از جوشش و تلاش و گامزدن در مسیر تعالی و ارتقای کیفیت و کمیت هنر خویش باز نایستاده است. کتاب حاضر بهقصد تجلیل از فاطمه معتمدآریا نوشته شده و به خودِ او که حقِ بسیار بر گردن سینمای ایران دارد، تقدیم شده است. عنوان برخی از بخشهای این کتاب عبارت است از «حضرت اجل، کودک خانمِ خانمها»، «اولش معمولی بود، خیلی معمولی»، «من ستارهٔ درخشانی میشوم در آسمان سینمای ایران»، «گفتوگو با مانی حقیقی» و «قسمتی از سخنرانی در دانشگاه مریلیند». هر یک از جستارهای این کتاب را یک نویسنده نوشته است.
خواندن کتاب نقش آبی سیمین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب جستار درمورد یک بازیگر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نقش آبی سیمین
«کوچه را تمیز کردهاند. بالای چند دیوار پروژکتور قرار دادهاند. چند متر ریل کار گذاشتهاند. دوربین و فیلمبردار و عوامل صدا چندبار حرکت را با دستیار کارگردان تمرین میکنند تا اگر نور و ریل و میکروفون ایرادی دارد، آن عیب و ایراد و اشکال برطرف شود. کارگردان روی صندلی مخصوص خود مقابل مونیتور نشسته است. همهچیز آمادهٔ فیلمبرداری است. به سیمین خانم معتمدآریا اطلاع میدهند که برای بازی در آن صحنه وارد شود و در مقابل دوربین قرار گیرد. سیمین میآید. سلامی با صدای بلند به همهٔ عوامل فیلمبرداری میکند و در جای پیشبینیشده قرار میگیرد. قرار است که یکبار تمرین کنند و بعد فیلمبرداری یا تصویربرداری انجام شود. در این فاصله قبل یا بعد یا حتا هنگام تمرین همسایهای از خانه خارج میشود یا رهگذری وارد کوچه میشود که به خانهٔ خود برود.
سیمین در همان لحظه که در اوج تمرین است با خانم یا آقای رهگذر سلام و علیکی میکند و از آنها عذرخواهی میکند که گروه فیلمبرداری آرامش اهل کوچه را برهم زدهاند و از آنها بسیار تشکر میکند که با صبوری فراوان به آنها اجازه دادهاند که گروه فیلمبرداری در آن کوچه کار کنند. مردمداری بدون تظاهر سیمین و صمیمیتی که در رفتارش وجود دارد، سبب میشود که اهالی کوچه ابراز خوشحالی کنند که کوچهٔ آنها محل فیلمبرداری سریال تلویزیونی شده و آنها به ایندلیل موفق به دیدن سیمین معتمدآریا شدهاند و چهقدر خوشحالاند که او را دیدهاند. گاهی خانمی چادری جلو میآید و دست در گردن سیمین میاندازد و صورت او را میبوسد. سیمین در حالی که به چشمان نگران گریمور نگاه میکند، بوسهٔ خانم همسایه را با بوسهای پاسخ میدهد. گاهی دستی، بله فقط دستی از لای در بیرون میآید و یک سینی حلوا به بیرون تعارف میکند و میگوید برای سلامتی سیمین خانم پختم و سیمین همانجا روی زمین ولو میشود و حلوا را داغ داغ میبلعد. و این رمز جاودانگی سیمین است. از جنس مردم بودن. با آنها چون خود آنها زندگی کردن.
سیمین از سادگی میدرخشد. حضور ساده و بیپیرایش و آرایش او در محافل مختلف، چه هنری و چه غیرهنری، چنان درخششی دارد که همهٔ آنهایی که با رنگها و آویزههای مختلف بر صورت و گردن و اندام، قصد جلوهگری و خودنمایی دارند از جلوه میافتند. درخششی که باید در ذات هنرمند باشد که خوشبختانه سیمین ذاتش درخشش است.»
حجم
۳۸۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۳۸۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
نظرات کاربران
علی رغم علاقه ای که به این هنرپیشه دارم ولی کتاب برایم جذاب نبود و نصفه ول کردم در واقع کتاب نظرات و خاطرات اهالی سینما در مورد خانم فاطمه معتمد آریاست.