کتاب خاطره ای از دو دوشنبه
معرفی کتاب خاطره ای از دو دوشنبه
کتاب خاطره ای از دو دوشنبه نوشتهٔ آرتور میلر و لوییجی پیراندلو و ترجمهٔ زهره خلیلی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر شامل دو نمایشنامه است.
درباره کتاب خاطره ای از دو دوشنبه
آرتور میلر در کتاب خاطره ای از دو دوشنبه برشی عرضی از انسانها را به ما نشان میدهد که در روزمرگی فلجکنندهٔ نیروی کار غیرماهر در انبار کالایی اسیر شده و یا بهعبارتی به دام افتاده است. در این میان پسری نوجوان در پی برونرفت از این رخوت و ترک آن بهسوی دنیایی بهتر است. هدف او کشف و تجربهٔ یک ایده است. در این نمایشنامه، آرتور میلر دغدغهٔ معرفت اخلاقی شخصیتهای خود، درجهٔ خودآگاهیشان و قدرتی را که با عملیساختن آرزوهای خود به دست خواهند آورد، دارد. شخصیتهای این نویسندهٔ معاصر و مشهور، هر کدام بهنوعی آگاهی از بدبختی خود را نشان میدهند؛ از معصومیت تا تجربه، از خیر تا شر، از قربانی دستوپابسته تا قهرمان خیرهسر. ماجراهای این اثر در دوران رکود اقتصادی آمریکا اتفاق میافتد و درک روشنتری از پیچیدگیهای واقعیت بشری را به نمایش میگذارد. نمایشنامهٔ دومی که در اثر قرار داده شده است، «مردی با گلی در دهان» نام دارد. لوییجی پیراندلو مخاطب را وارد ابتدا یا میانه یا آخر مناقشه نمیکند؛ بلکه فقط قصد دارد آن را تبیین کند. محور این نمایشنامه، مردی است که گلی در دهان دارد.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب خاطره ای از دو دوشنبه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره آرتور میلر
آرتور میلر با نام کامل «آرتور اشر میلر» در ۱۷ اکتبر ۱۹۱۵ و در نیویورک به دنیا آمد و در ۱۰ فوریهٔ ۲۰۰۵ درگذشت. او نمایشنامهنویس و مقالهنویسی آمریکایی بود که برای تحصیل به دانشگاه میشیگان رفت. ابتدا در رشتهٔ روزنامهنگاری مشغول به تحصیل شد. در ژورنالِ دانشگاه به نام «میشیگان دیلی» فعالیت کرد و در همین زمان، اولین نمایشنامهٔ خود را نوشت؛ سپس رشتهٔ تحصیلی خود را به زبان انگلیسی تغییر داد. اولین نمایشنامهٔ او، برندهٔ جایزهٔ «آوری هاپوود» شد که او را بیشتر ترغیب کرد تا کار خود را بهعنوان نمایشنامهنویسی حرفهای دنبال کند. در سال ۱۹۴۰ با «ماری گریس اسلتری» ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. در سال ۱۹۵۶ همسرش را ترک کرد و با ستارهٔ سینما، «مرلین مونرو» ازدواج کرد. آنها در سال ۱۹۵۱ با هم آشنا شده بودند و پس از رابطهای مخفیانه سرانجام ازدواج کردند. آرتور میلر بر اثر سرطان مثانه و ایست قلبی در خانهاش در کنتیکات چشم از جهان فرو بست. او برندهٔ جایزهٔ استوریاس در سال ۲۰۰۲ نیز بوده است. از میان آثار مکتوب او میتوان به نمایشنامههای «مرگ فروشنده»، «چشماندازی از پل»، «همهٔ پسران من»، «خاطرهای از دو دوشنبه»، «نوعی داستان عاشقانه» و «سقف کلیسای جامع» اشاره کرد.
درباره لوییجی پیراندلو
لوییجی پیراندلو در سال ۱۸۶۷ زاده شد. او یکی از تأثیرگذارترین نمایشنامهنویسان قرن ۲۰ است که با توجه به علاقهای که به درونیات افراد داشت، شخصیت نقشهای داستانش را با قراردادن آنها در موقعیتهای خیالی کاوش میکرد. به باور پیراندلو اگر واقعیت را به باغی تشبیه کنیم، انسانها از پنجرههای مختلفی که از زوایای مختلف به باغ باز میشود، به آن مینگرند و مشاهداتشان را ابراز میدارند، اما آنچه هرکدام از آنها میگویند تمامی حقیقت نیست و تنها بخشی از آن است و به دلیل تفاوت دید، بیان آنها بسیار متفاوت و گاه متناقض خواهد بود. «عشق بدون دلبستگی»، «انتقام سگ»، «قواعد بازی» و «مردی با گلی در دهان» از جمله نمایشنامههای او هستند. پیراندلو در ۱۹۳۶ چشم از جهان فرو بست.
بخشی از کتاب خاطره ای از دو دوشنبه
«مرد: تو ارتباطی نمیبینی؟ منم نمیبینم. (مکث) تو یاد یکی از تصوراتت میافتی و بعد یاد یکی دیگه، اونا ربطی به هم ندارن و با این حال ـ بیربط هم نیستن ـ نه برای تو. اوه، نه، اونا دلایل خودشون رو دارن، اونا از تجربههای تو ریشه میگیرن. البته تو باید تظاهر کنی اینطور نیست. وقتی حرف میزنی، باید فراموششون کنی. اغلب اوقات خیلی غیرمنطقی هستن، این... تشابهات. (مکث) ارتباطشون میتونه همین باشه، شاید. گوش کن، فکر میکنی اون صندلیا از تصور اینکه کدوم مریض دفعهٔ بعد میخواد روشون بشینه لذت میبرن؟ از اینکه چه مرضی توی اون آدم کمین کرده؟ کجا میخواد بره؟ بعد از ویزیت چی کار میخواد بکنه؟ البته که نه. در مورد منم همین جوره! منم از این کار لذتی نمیبرم. اونجا اون صندلیای بیچاره هستن و اینجام منم. اونا آغوششون رو برای مریضای دکتر باز میکنن، منم باز میکنم... برای این آدم یا اون یکی. مثلاً برای تو. و با این حال هیچ لذتی ـ اصلاً هیچ لذتی ـ از اینکه تو قطارت رو از دست دادی، از اینکه خونوادت تو خونه منتظرتن، و از بقیهٔ مشکلات ریز و درشتت نمیبرم...»
حجم
۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه