کتاب رویای امریکایی؛ داستان باغ وحش
معرفی کتاب رویای امریکایی؛ داستان باغ وحش
کتاب رویای امریکایی؛ داستان باغ وحش نوشته ادوارد البی نمایشنامه نویس آمریکایی است که با ترجمه ناهید طباطبایی منتشر شده است. نشر چشمه این دو نمایشنامه را در قالب کتابی در مجموعهی جهان تازهی نمایش منتشر کرده است. البی پیش از این با کتاب چه کسی از ویرجینیا ولف میترسد مشهور بود
درباره کتاب رویای امریکایی؛ داستان باغ وحش
داستان باغوحش اولین بار سال ۱۹۵۸ منتشر شد و در اولین اجرا در برلین روی صحنه رفت. منتقدان معتقدند محتوای تند و تیز این نمایشنامه و انتقاداتی که به جامعه آمریکا وارد کرده است باعث شد در آمریکا کسی تحمل اجرای آن را نداشته باشد رویای امریکایی اما اولین بار در نیویورک روی صحنه رفت. این نمایشنامه که سال ۱۹۶۱ منتشر شد. در نمایشنامهی رویای امریکایی البی به بسیاری به ارزشهای زندگی در جامعه آمریکایی حمله کرده است او در یک مصاحبه مشهور میگوید «مگر مضمون رویای امریکایی چیست که این نگهبانان اخلاق جامعه را مضطرب میکند؟ نمایشنامه محکی است برای چشماندازی امریکایی، حملهای به جانشینی ارزشهای مصنوعی بهجای ارزشهای واقعی در جامعهی ما، محکومیت رضایت از خود، ظلم، اختگی و پوچی؛ این نمایشنامه موضعگیری در برابر این افسانه است که همهچیز در سرزمین ما زیباست.»
خواندن کتاب رویای امریکایی؛ داستان باغ وحش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب رویای امریکایی؛ داستان باغ وحش
پیتر: دخترهایم آنها را در قفس توی اتاقخوابشان نگه میدارند.
جری: پرندهها ناقل بیماری نیستند؟
پیتر: گمان نمیکنم.
جری: خیلی بد شد. اگر بودند میتوانستی تو خانه ولشان کنی تا گربهها بخورندشان و بمیرند، شاید (پیتر لحظهای مات به او نگاه میکند، بعد میخندد) و دیگر چه؟ برای نگهداری از خانوادهٔ بزرگت چهکار میکنی؟
پیتر: من... اُه... من مدیر اجرایی یک... یک انتشاراتی کوچک هستم. ما... اُه... ما کتابهای درسی منتشر میکنیم.
جری: بهنظر جالب میآید، خیلی جالب. چهقدر پول درمیآوری؟
پیتر: (هنوز خندان) حالا نگاه کن ها!
جری: اُه، زود باش!
پیتر: خب، حدد هیجده هزارتا در سال، اما هربار بیشتر از چهل دلار توی جیبم نمیگذارم... در صورتی که شما یک... یک سارق مسلح باشید... ها، ها، ها.
جری: (به رویش نمیآورد) کجا زندگی میکنید؟ (پیتر تمایلی به جواب دادن ندارد) اُه... ببین، قصد ندارم بهت دستبُرد بزنم، طوطیهایت را هم نمیخواهم بدزدم. یا گربههایت را، یا دخترهایت را.
پیتر: من بین لکسینگتون و خیابان سوم زندگی میکنم، در خیابان هفتاد و چهارم.
حجم
۹۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۹۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه