کتاب جمجمهای در کانهمارا
نویسنده:مارتین مکدونا
مترجم:بهرنگ رجبی
ویراستار:امین عظیمی
انتشارات:نشر بیدگل
دستهبندی:
امتیاز:
از ۳۶ رأیخواندن نظرات
۳٫۷
(۳۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب جمجمهای در کانهمارا
«جمجمهای در کانهمارا» نمایشنامهای از مارتین مکدونا، نمایشنامهنویس و کارگردان ایرلندی انگلیسی است.
در بخشی از این نمایشنامه که از مجموعه «نمایشنامههای اروپایی» نشر بیدگل چاپ شده است میخوانیم:
«مِری: پس دلت براش تنگ نشده.
میک: واقعاً دلم براش تنگ شده. منظورم اینه که قضیهی نیمرو که واقعاً خیلی مهم نبود. فقط اینکه دیگه هوسِ نیمرو خوردن نمیکردیم دیگه، میدونی؟ (مکث) دلم برا حرف زدنش تنگ شده. اونا میتونست خونه رو با حرفهاش بذاره رو سرِش. جلوی آدمها هم همیشه پشتسرِ من درمیاومد. میدونی، اگه دعوایی چیزی بود، یا اگه آدمها داشتن پشت سرِ من حرف میزدن، اگه میشنید دارن تو شهر میگن من از قصد کُشتهمش، اولین کسی بود که درمیاومد ازم دفاع کنه.
مِری: آدم متأسف میشه که اونجور مُرد. (مکث) موندهم کی جنازهشو کف رفته؟
میک: اِهه؟
(تامِس در میزند و با کیسهای کوچک در دست، میآید تو. )
مِری: عصر بهخیر تامِس. سرده ها.
تامِس: تو اینجا چیکار میکنی؟»
مامورهای اعدام
مارتین مکدونا
غرب غمزدهمارتین مکدونا
وقتی ما مردگان سر برداریمهنریک ایبسن
شکار مرگآیرا لوین
جن زدگانهنریک ایبسن
اولئانادیوید ممت
خدای دوزخ (نمایشنامه در سه پرده)سام شپرد
سایکوسیس ۴:۴۸سارا کین
الکترااوریپید
پلیساسلاومیر مروژک
یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاهمارتین مک دونا
تراس ـ روال عادیژانکلود کرییر
مدهآاوریپید
عزادارِ اجیربهرنگ رجبی
مرگ/ خداوودی آلن
همهی پسران منآرتور میلر
عروسکخانههنریک ایبسن
اثباتدیوید اوبرن
سوء قصدهایی به زندگی آن زنعلیاکبر علیزاد
مرغابی وحشیهنریک ایبسن
مراسم قطع دست در اسپوکن
مارتین مکدونا
مامورهای اعداممارتین مکدونا
غرب غمزدهمارتین مکدونا
مراسم قطع دست در اسپوکنمارتین مک دونا
مأمورهای اعداممارتین مکدونا
یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاهمارتین مک دونا
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوریمارتین مک دونا
جمجمهای در کانهمارامارتین مکدونا
غرب غمزدهمارتین مکدونا
حجم
۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
۳۵,۷۰۰۳۰%
تومان
نظرات کاربران
جلد دوم از سه گانه ی لی نین. نمایشنامه ای در چهار پرده و با چهار شخصیت. داستان پیرمردی که موظفه استخوان مرده هایی رو که سال ها پیش دفن شدن رو از خاک بیرون بیاره و نابود کنه. مردی که
به نظرم تو نمایشنامه نویس های مدرن هیچ کس مثل مک دونا موقعیت رو بسط نمیده..تسلط و کنترلش بر موقعیت دراماتیک فوق العاده است..اگر چه به نظرم تمرکز بیش از حدش بر ادبیات خشونت و تصویرسازی های بعضا تا حدی
در اغلب نمایشنامههای مارتین مکدونا خشونت، جنایت و خونریزی به شکلی مضحک و خنده دار به تصویر کشیده میشه. شخصیتهای اصلی گذشتهٔ رازآلود و دردناکی دارن که آزارشون میده. این ویژگیها رو در کتاب پیش رو میشه به خوبی دید. خلاقیت
یه طنز خاصی داره که اگه بتونید باهاش ارتباط برقرار کنید لذت میبرید.
خوب بود کلا سبکشو دوس دارم ولی مردبالشی و ستوان آینشمور را بین همه کاراش از همه بیشتر دوس دارم اینکه با عادی نشون دادن خشونت داره خشونت رو نقد میکنه جالبه و هیجانی که تو داستاناش داره رو
خیلی خوب بود واقعا عالی
🌿🌸🌿 خیلیییی خوبه.من اصلا فکرشو هم نمیکردم یه روزی از خوندن نمایشنامه لذت ببرم.هم جدیه هم طنز. 📚تیکه هایی از متن: میرتین:جمجمه شو بده بهم میخوام مقایسشون کنم. میرتین:جمجمه واقعا چیز خفنیه.آدم باورش نمیشه خودشم یکی ازینا تو کلش داشته باشه. میک:آره واقعا سخته آدم
مکدونا واقعاً یکی از بهترین نمایشنویسهای معاصره! تمام آثارش جذاب هستند و واقعیتهای تکاندهندهای رو دربر میگیرند.
جدا از کمدیه سیاه مکدونا، چیزی که توی این کتاب و کتاب مامورین اعدام واسم جالب بود، پایانشون بود...
هرچند همیشه کارهای دراماتیک رو به همه علاقمندان توصیه میکنم اما درمورد کارهای مک دونا تردید دارم این اولین کارازآثارمک دوناست که خواندم بیشتر دیالوگها تکرار موقعیت وبحثهای بی نتیجه داره وقصه ودرام جلو نمیره وهمین باعث دلزدگی خواننده میشه