دانلود و خرید کتاب سی‌و‌نه پله جان بوکان ترجمه شیوا مقانلو
تصویر جلد کتاب سی‌و‌نه پله

کتاب سی‌و‌نه پله

نویسنده:جان بوکان
انتشارات:نشر صاد
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۷از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سی‌و‌نه پله

کتاب سی‌و‌نه پله، رمانی ماجراجویی نوشته نویسنده اسکاتلندی، جان بوکان است. این کتاب با ترجمه شیوا مقانلو منتشر شده است.

 رمان برای اولین بار، در آگوست و سپتامبر سال ۱۹۱۵، به شکل پاورقی در مجله بلک وود منتشر شد. سی و نه پله رمانی است که داستان ریچارد هالی را بیان می‌کند؛ یک قهرمان همه کاره که توانایی معجزه آسایی برای گرفتار کردن خود در موقعیت‌های عجیب دارد. این رمان هم چنین الهام بخش بسیاری از فیلم‌های سینمایی نیز بوده است. جان بوکان رمان را در زمانی نوشت که در بستر بیماری بود .

عنوان مرموز سی و نه پله، ابتدا توسط یکی از شخصیت‌های رمان به نام فرانکلین اسکودر، مطرح می‌شود؛ از این رو نه تنها عنوانی است که برای کتاب انتخاب شد، بلکه به عنوان سرنخی برای حل ماجراهای رمان نیز مطرح شده است.

خواندن کتاب سی‌و‌نه پله را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات مرموز داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سی‌و‌نه پله

وقتی دلیلش را پرسیدم، گفت گروه آنارشیست فکر می‌کند این کار به آن‌ها شانسی می‌دهد. همه‌چیز به نقطهٔ ذوب می‌رسد و آن‌ها شاهد سربرآوردن دنیایی تازه خواهند بود؛ اما کاپیتالیست‌ها هم پول پارو می‌کنند و با خریدن هرچه از جنگ مانده، از این ورشکستگی نفع می‌برند. به‌گفتهٔ او، سرمایه نه وجدان دارد، نه پدر و مادر. به‌علاوه یهودی‌ها هم پشت ماجرا بودند و یهودی‌ها به‌شدت از روس‌ها متنفر بودند.

فریاد زد: تعجب می‌کنید؟ سیصد سال است که مرتب آزار دیده‌اند و حالا نوبت بازی برگشت آن‌هاست. یهودی همه‌جا هست؛ اما باید از پله‌های پشتی پایین بروید تا پیدایشان کنید. یک امر تجاری بزرگ با آلمان‌ها را در نظر بگیرید. اگر درگیر چنین جریانی بشوید، اولین کسی‌که ملاقاتش کنید، یک شاهزادهٔ مثلاً آلمانی است، مرد جوان متشخصی که با لهجهٔ مدارس انگلیسی اشرافی صحبت می‌کند، اما کاردش نمی‌بُرد. اگر ماجرایت خیلی مهم است، پشت‌سر طرف را نگاه کن و آن‌وقت یک وستفالیِ فک جلوزده و پیشانی عقب با رفتار خوکی می‌بینی. او همان تاجر آلمانی است که روزنامه‌های انگلیسی‌ات را به لرزه درمی‌آورد؛ اما اگر کارت خیلی خیلی بزرگ باشد و تمام زورت را بزنی که رئیس اصلی را ببینی، ده به یک شرط می‌بندم که مقابل یک یهودی سفیدرو می‌ایستی که توی صندلی حصیری نشسته و چشم‌هایش به مار زنگی می‌ماند. بله قربان، او همان کسی است که حالا بر جهان فرمان می‌راند و چاقویش را در قلب امپراتوری تزار فرو برده؛ چون از عمه‌اش هتک حرمت شده و پدرش در دارقوزآبادی در ولگا شلاق خورده.

نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و نگویم که ظاهراً آنارشیست یهودی موردنظرش کمی عقب‌مانده است.

گفت:

هم بله و هم نه. تا جایی به موفقیت رسیده‌اند، اما آن‌ها با چیزی بزرگ‌تر از پول مواجه شده‌اند، چیزی که نمی‌شود خریدش؛ غریزهٔ قدیمی و اساسی جنگ در آدمی. اگر داری کشته می‌شوی، یک‌جور پرچم و کشور از خودت درمی‌آوری که برای آن جنگیده باشی. اگر هم زنده ماندی که باز باید چیزی را دوست داشته باشی. این سربازان احمق چیزی پیدا کرده‌اند که برایشان مهم باشد و همین امر نقشه‌های جالبی را که در برلین و وین کشیده شده، نقش بر آب کرده؛ اما دوستان ما هنوز کارت آخرشان را رو نکرده‌اند. آسشان توی آستین است و می‌خواهند آن را بازی کنند و ببرند؛ مگر اینکه من تا یک ماه دیگر زنده بمانم.

پراندم: «اما فکر می‌کردم شما مرده‌اید.» 

هفتصد و چهل و نه
۱۴۰۰/۰۲/۲۵

غافلگیری های خوبی داشت، داستان هم تا حد زیادی برای طرفدارهای این ژانر جذاب خواهد بود ولی دوتا نکته: اول اینکه برخلاف حرفای نویسنده بعید میدونم هنی یه آدم عادی بوده! چطور ممکنه یه آدم عادی اینهمه کارای جاسوسی و فرار و

- بیشتر
سجاد شیری
۱۳۹۹/۰۸/۰۴

کتاب به دور از هر گونه خلاقیت و تکنیک ادبی و روایی و داستان نویسی تنها مانند یک دفترچه خاطرات به بیان یک سری معمول و عادت ها پرداخته است و از نظر محتوا و مطلب به اندازه یک صفحه

- بیشتر
مرتضی بهرامیان
۱۴۰۱/۰۲/۰۵

داستانی نه چندان گیرا که تنها برای پر کردن وقت و تفریح خوبه. نه جذابیت داستان پردازی داشت و نه به واقعیت شبیه بود. البته گویندگی بسیار خوب بود.

مصطفی
۱۳۹۹/۱۲/۰۹

فقط یک ایرادی دیدم که با توجه به اینکه با زبان معیار نوشته شده بود خیلی عالی بود اما در بعضی جاها کلمه معیار رعایت نشده بود و بهتر بود به جای بهتان ، برایتان نوشته می شد . اما

- بیشتر
intermoradian
۱۴۰۱/۰۹/۰۶

سرعت اتفاقات کتاب خیلی بیش از حد زیاده. به خواننده فرصت تفسیر و تحلیل نمیده. در مورد حوادث عجیب و غریب شخصا قانع نشدم. در کل توصیه نمیکنم بخونید

جماعت پشت‌سرم در پیاده‌رو موج می‌زد؛ همه در حال گپ و بدوبدو. به مردمی که کاری برای انجام داشتند، حسودی‌ام شد.
محمد جواد اخباری
انگار صدایی مدام در گوشم می‌گفت بلند شو کاری بکن، وگرنه هرگز نمی‌توانی دوباره بخوابی.
هفتصد و چهل و نه
آنارشیست‌های تحصیل‌کرده‌ای بودند که انقلاب به راه می‌انداختند؛ اما در کنارشان سرمایه‌گذارانی هم وجود داشتند که به‌خاطر پول بازی می‌کردند.
S I A V A S H

حجم

۱۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

حجم

۱۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۵۰%
تومان