دانلود و خرید کتاب ساکن برج بلند فیلیپ کی. دیک ترجمه سمیه گنجی
تصویر جلد کتاب ساکن برج بلند

کتاب ساکن برج بلند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ساکن برج بلند

کتاب ساکن برج بلند نوشتهٔ فیلیپ کی. دیک و ترجمهٔ سمیه گنجی است و انتشارات روزنه آن را منتشر کرده است. ساکن برج بلند رمانی علمی و فلسفی است.

درباره کتاب ساکن برج بلند

در مورد نویسنده‌ای مثل فیلیپ کی. دیک نوشتن کاری است که اگر غیرممکن نباشد به یقین بسیار دشوار است. این که کی. دیک در چه زمانی متولد شد و چه زمانی دنیا را ترک گفت اطلاعاتی است که امروز به لطف دنیای اینترنت نیازی به ذکر ندارد. در عین حال، گفتن از زندگی پرتلاطم وی، گفتن از بیماری‌ها و ترس‌های وی نیز سودی ندارد و چه‌بسا نظر خواننده را نسبت به وی دچار تردید کند.

فارغ از ازدواج‌های ناموفق، مشکلات روانی، فقر و معاشرت با آدم‌هایی که در هیچ اجتماعی به شکل عادی مورد پذیرش قرار نمی‌گیرند فیلیپ کی. دیک در زمینهٔ ادبیات قلمی موفق داشت و در دنیای داستان‌های خود سؤال‌هایی را طرح می‌کرد که گرچه خود برایشان پاسخی نداشت تلاش برای یافتن آن‌ها می‌تواند سطح آگاهی انسان‌ها را نسبت به جامعهٔ بشری بالا ببرد.

کی. دیک نویسنده‌ای است که در کشور خود و در میان مردمش محبوب نبود ولی کشور دیگری مانند فرانسه، که به گفتهٔ خود وی از حیث فکری بالاتر است وی را با آغوش باز می‌پذیرد. چنین امری به این دلیل است که پرسش‌هایی که نویسنده در این کتاب مطرح می‌کند به یک محدودهٔ جغرافیایی خاص تعلق ندارند و تمام بشریت، فارغ از ملیت و دین و رنگ پوست با آن درگیر است. در نوشته‌های او، برخلاف آثار نویسندگانی مانند آسیموف، آرمان‌شهری پیش روی خواننده تصویر نمی‌شود که در آن پیشرفت فناوری آینده موجبات سعادت بشر را فراهم آورده باشد. پیروی همین اصل، «ساکن برج بلند» یک رمان کوتاه‌گونهٔ ادبیات علمی نیست که چند ساعتی و چه‌بسا چند روزی را صرف خواندنش کنید، سرگرم شوید، لبخندی بزنید و دوباره به دریافت یارانه‌تان فکر کنید!

حتی پایان قاطع و قطعی هم برای آن نیست و نمی‌توان یک قهرمان برای آن تصور کرد. شاید در نظر اول، چنین تنوع شخصیتی ضعف داستان‌پردازی بنماید اما اگر بیشتر از یک بار کتاب را بخوانید خواهید دید که بسته به طرز تفکر خود با یکی از شخصیت‌ها همراه شده و او را قهرمان داستان می‌گیرید. امری که میان افراد مختلف تفاوت خواهد داشت و همین نقطهٔ قوت نویسنده تلقی می‌شود.

«ساکن برج بلند» متنی دارد شبیه به نوشته‌های جیمز جویس. به ویژه آنجا که شخصیت‌ها با افکار خود درگیرند و جملات کوتاه و اندکی مبهم هستند. 

خواندن کتاب ساکن برج بلند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌هایی دربارهٔ آینده پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ساکن برج بلند

«فرنک فرینک، کارفرمای سابقش را نگاه می‌کرد که اردک‌وار، راهرو را پایین می‌رفت تا به منطقهٔ اصلی کار در شرکت دابلیو-ام برسد. اندیشید نکتهٔ عجیب در مورد ویندام-ماتسون آن است که مثل مردی به نظر نمی‌آید که یک کارخانه دارد. شبیه کسی است که به افراط گوشت مرغوب پشت مازو و باده بخورد اما لباس‌های جدید بر تنش کرده باشند، صورتش را اصطلاح کرده، قدری ویتامین به او تزریق کرده و با پنج دلار برای یافتن زندگی تازه روانهٔ دنیایش کرده باشند. پیرمرد، رفتاری سست، بی‌ثبات، عصبی و حتی چاپلوسانه داشت. انگار همه را به چشم دشمن بالقوه‌ای می‌دید که از خودش قوی‌تر باشد. کسی که باید تملقش را گفت و آرامش کرد. انگار رفتارش می‌گفت: «حسابم را می‌رسند.»

با این حال، دابلیو-ام پیر واقعاً مقتدر بود. در چندین تشکیلات اقتصادی سهام مؤثری داشت، اهل سفته‌بازی بود، در املاک دستی داشت. و این‌ها علاوه بر کارخانهٔ سهامی دابلیو-ام بود.

فرینک به دنبال پیرمرد، در بزرگ فلزی محوطهٔ کار را هل داد تا باز شود. همهمهٔ ماشین‌ها که مدت‌ها بود هر روز می‌شنید به گوشش خورد، منظرهٔ مردانی که با ماشین‌ها مشغول بودند، هوایی که از برق نور، گرد و غبار و حرکت انباشته بود. پیرمرد همان‌جا می‌رفت. فرینک به سرعت گام‌هایش افزود.

صدا کرد: «آهای آقای دابلیو-ام.»

پیرمرد کنار سرکارگر کارخانه، اد مک‌کارتی، مردی با بازوهای پشمالو، ایستاده بود. هر دو به فرنک که به سمت‌اشان می‌آمد نگریستند.

ویندام-ماتسون با حالتی عصبی لب‌هایش را تر کرد و گفت: «متأسفم فرنک، نمی‌توانم تو را دوباره استخدام کنم. همین حالا هم کسی را استخدام کرده‌ام تا جای تو را بگیرد. فکر کردم با حرف‌هایی که زدی دیگر برنمی‌گردی.» چشمان گرد و کوچکش از چیزی که فرینک می‌دانست کمابیش طفره‌رفتن ارثی است برق زد. این کار در خون پیرمرد بود.

گفت: «دنبال ابزارهایم آمده‌ام. نه چیزی دیگری.» از این که می‌شنید صدای خودش محکم و حتی سرسخت است خوشحال بود.

دابلیو-ام من و من کرد: «خوب، بگذار ببینم...» معلوم بود که در ذهن گرفته‌اش دنبال وضعیت ابزارهای فرینک می‌گردد. رو به اد مک‌کارتی گفت: «فکر کنم این موضوع در بخش تو باشد اد. شاید تو بتوانی مشکل فرنک را حل کنی. کارهای دیگری دارم.» نگاهی به ساعت جیبی‌اش انداخت: «ببین اد، بعداً راجع به آن صورت‌حساب صحبت می‌کنیم؛ باید سریع بروم.» دستی به بازوی اد مک‌کارتی زد و تاتی‌کنان دور شد. به عقب نگاه نکرد.

اد مک‌کارتی و فرینک با هم ایستاده بود.»




Amir Moozari
۱۴۰۳/۰۳/۱۳

کتاب « ساکن برج بلند » یا « مردی بر فراز برج بلند » بدون شک اثری قوی و پر معنی است. یک روایت آلترناتیو که جهانی را به تصویر می کشد که نازی ها و ژاپنی ها پیروز جنگ

- بیشتر
گفت: «سلام،» و حالش بهتر شد.
Orson Welles
«ساکن برج بلند» یک رمان کوتاه گونهٔ ادبیات علمی نیست که چند ساعتی و چه بسا چند روزی را صرف خواندنش کنید، سرگرم شوید، لبخندی بزنید و دوباره به دریافت یارانه‌اتان فکر کنید! ‫حتی پایان قاطع و قطعی هم برای آن نیست و نمی‌توان یک قهرمان برای آن تصور کرد. شاید در نظر اول، چنین تنوع شخصیتی ضعف داستان‌پردازی بنماید اما اگر بیشتر از یک بار کتاب را بخوانید خواهید دید که بسته به طرز تفکر خود با یکی از شخصیت‌ها همراه شده و او را قهرمان داستان می‌گیرید.
Amir Moozari
هیچ کشوری بهتر از رهبرش نیست.
Amir Moozari
با خود اندیشید بالاخره روزی تمام می‌شود. خود تصور مقام هم تمام می‌شود. نه حکومت می‌ماند و نه تحت الحکومه. فقط خود مردم.
بهسا کیانی

حجم

۳۱۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۳۱۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان