
کتاب ارمایل و گرمایل
معرفی کتاب ارمایل و گرمایل
کتاب ارمایل و گرمایل (مجموعه نمایشنامه) نوشتهٔ حسینعلی جعفری توسط نشر صاد منتشر شده است. این اثر مجموعهای از نمایشنامههاست که با الهام از اسطورهها و روایتهای کهن ایرانی، به بازخوانی و بازآفرینی داستانهایی چون ضحاک، فریدون، کاوه و دیگر شخصیتهای شاهنامه میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از زبان نمایشی و فضاسازی خاص، موقعیتهای انسانی و اخلاقی شخصیتها را در بستر تاریخ و اسطوره به تصویر کشیده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ارمایل و گرمایل
کتاب ارمایل و گرمایل نوشتهٔ حسینعلی جعفری، مجموعهای نمایشی در قالب سه نمایشنامه است که با بهرهگیری از روایتهای کلاسیک و کهن ایرانی، نگاهی تازه و خلاقانه به مضامین انسانی، اجتماعی و عرفانی دارد. این اثر با تکیه بر ظرفیتهای دراماتیک متون ادبی مانند شاهنامه فردوسی، گلستان سعدی و روایتهایی از زندگی عرفا، تلاش میکند مفاهیمی چون قدرت، ترس، جوانمردی، رهایی و تعالی را از زاویهای نو بازنمایی کند.
زبان کتاب ارمایل و گرمایل بر پایهٔ دیالوگ و صحنهپردازی استوار است و بهگونهای طراحی شده که فضاسازی دقیق و کنشهای زندهٔ شخصیتها، ذهن مخاطب را درگیر و به تأمل و درک عمیقتری از مفاهیم بنیادین سوق دهد. ترکیب طنز، تراژدی و نقد اجتماعی در این نمایشنامهها، به اثر هویتی چندلایه میبخشد که هم برای مخاطب علاقهمند به ادبیات کلاسیک جذاب است و هم برای مخاطب امروز که در جستوجوی بازخوانی معاصر از متون کهن است.
خلاصه کتاب ارمایل و گرمایل
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان ارمایل و گرمایل با محوریت دو آشپز دربار ضحاک، ارمایل و گرمایل، آغاز میشود؛ دو شخصیتی که در میانهٔ دوزخ قدرت و ستم، میان نجات و قربانیکردن جوانان ایرانی گرفتار آمدهاند. روایت با توصیف فضای تاریک و پراضطراب آشپزخانهٔ ضحاک پیش میرود؛ جایی که هر روز باید مغز جوانی را برای خوراک مارهای پادشاه آماده کنند. در دل این تردید و عذاب وجدان، آن دو تصمیم میگیرند بهطور پنهانی برخی از جوانان را نجات دهند و به کوهستان بفرستند، درحالیکه برای مارها مغز گوسفند را جایگزین میکنند. این انتخاب، آنها را در مرز میان خیانت و فداکاری قرار میدهد و بار سنگین گناه و ترس را بر دوششان میگذارد.
در کنار روایت ارمایل و گرمایل، داستان ضحاک، ارنواز و شهرناز، فریدون و کاوه نیز روایت میشود؛ ضحاک با کابوس سقوط و پیشگویی موبدان دستوپنجه نرم میکند و فریدون، فرزند آبتین، در خفا رشد میکند تا روزی به قیام برخیزد. کاوه آهنگر با فریاد دادخواهی و برافراشتن درفش کاویانی، مردم را به شورش علیه ضحاک فرا میخواند. در نهایت، پس از پیروزی فریدون و سقوط ضحاک، ارمایل و گرمایل در دادگاه فریدون حاضر میشوند و حقیقت کارهای خود را بازگو میکنند؛ آنها نهتنها قاتل، بلکه ناجی بسیاری از جوانان بودهاند. کتاب با نمایشنامهٔ «شیرسوار» ادامه مییابد که در فضایی متفاوت، به جستوجوی معنویت و کرامت انسانی میپردازد.
چرا باید کتاب ارمایل و گرمایل را بخوانیم؟
کتاب ارمایل و گرمایل با رویکردی متفاوت به اسطورههای ایرانی، شخصیتهایی را به مرکز روایت میآورد که معمولاً در حاشیه قرار دارند. «ارمایل و گرمایل» نهتنها داستان قدرت و ستم را بازگو میکند، بلکه به پیچیدگیهای اخلاقی، تردیدها و انتخابهای دشوار انسانها در شرایط بحرانی میپردازد. خواندن این اثر فرصتی است برای بازاندیشی در مفاهیم مسئولیت، ترس، فداکاری و مرز میان خیر و شر. همچنین، نمایشنامهٔ دوم کتاب، «شیرسوار»، با فضایی عارفانه و طنزآمیز، لایههای دیگری از تجربهٔ انسانی را پیش روی مخاطب میگذارد.
خواندن کتاب ارمایل و گرمایل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب ارمایل و گرمایل برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی، اسطورهشناسی ایرانی و روایتهای شاهنامهای مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ مسائل اخلاقی، انتخابهای دشوار و نقد قدرت دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند. دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ ادبیات فارسی و نمایشنامهنویسی نیز مخاطبان بالقوهٔ این کتاب هستند.
درباره حسینعلی جعفری
حسینعلی جعفری متولد سال ۱۳۴۷، نویسندهٔ ایرانی است. از جمله آثار او میتوان به رمان «افرا» و «یثرب»، «من سرباز هخامنشی بودم» اشاره کرد.
بخشی از کتاب ارمایل و گرمایل
«ارمایل: بوی خون گرفتهای، ارمایل! دستهای تو بوی خون گرفته. چشمهای تو بوی خون گرفته. دهان تو بوی خون گرفته. حتی خواب تو بوی خون گرفته. ارمایل خنجر را بالا میآورد و هوا را قاچ قاچ میکند. ارمایل: گاهی از خودم میترسم. دلم برای ارمایل پیشین تنگ میشود. همان ارمایلی که دل نداشت حتی یک گنجشک را بیجان کند. ارمایل خنجر را میگذارد روی شاهرگ دستش. ارمایل: کاش میتوانستم همین جا و همین دم پایانش دهم، کاش! ارمایل خنجر را پرت میکند روی زمین. ارمایل: نه. نباید گرمایل را تنها بگذارم. راهی است که باید برویم. ارمایل برمیخیزد و خنجر را برمیدارد. ارمایل: دوزخِ خودساخته. ارمایل تیزی لبهٔ خنجر را با دل انگشت میآزماید. ارمایل: راه رفتن با پای برهنه بر لبهٔ شمشیر است.»
حجم
۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۶۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه