دانلود و خرید کتاب کشتن مرغ مینا هارپر لی ترجمه فخرالدین میررمضانی
تصویر جلد کتاب کشتن مرغ مینا

کتاب کشتن مرغ مینا

معرفی کتاب کشتن مرغ مینا

کتاب کشتن مرغ مینا رمانی نوشته هارپرلی و ترجمه فخرالدین میررمضانی است. کشتن مرغ مینا درباره‌ی وکیلی است که کار وکالت جوان سیاهپوستی را در یک جامعه‌ی نژادپرست قبول کرده است.

هارپرلی برای نوشتن کتاب کشتن مرغ مینا در سال ۱۹۶۴ میلادی، جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. این رمان بیش از ۴۰ میلیون نسخه از زمان انتشار تا حالا فروش داشته و به بیش از ۴۰ زبان بین‌المللی ترجمه شده است. رابرت مالیگن در سال ۱۹۶۲ فیلمی با همین نام از روی این اثر ساخت. 

درباره‌ی کتاب کشتن مرغ مینا

داستان کشتن مرغ مینا از زبان دختری به نام اسکات فینچ روایت می‌شود. او دختر وکیلی سفیدپوست به نام آتیکوس فینچ است که در جامعه‌ای نژادپرست و خودپسند زندگی می‌کند. آتیکوس فینچ کار وکالت جوان سیاه‌پوستی را قبول کرده است که به اتهام ناروای تجاوز به یک دختر سفیدپوست در زندان است. 

هارپرلی در کتاب کشتن مرغ مینا، وکیل را به عنوان قهرمان اخلاقی نشان داده است. او همچنین در تلاش بوده تا ماسئل مختلفی مانند بی عدالتی نژادی و کشتار بی گناهان، مسائل مربوط به طبقات اجتماع، شجاعت، محبت، نقش‌های جنسیتی را نشان بدهد.

کتاب کشتن مرغ مینا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر دوست دارید یکی از بهترین رمان‌های دنیا را بخوانید، کتاب کشتن مرغ مینا را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ی هارپرلی 

نل هارپرلی ۲۸ آوریل  ۱۹۲۶ در مونروویل، آلاباما متولد شد. او یکی از رمان‌نویسان برجسته‌ی آمریکایی است که برای نوشتن کتاب کشتن مرغ مینا، جایزه‌ی پولیتزر را برنده شد. پدر هارپرلی وکیل بود و خودش هم تحصیلاتش را در رشته حقوق دانشگاه آلاباما به اتمام رساند. او به کارهایی مانند گردآوری خاطرات روحانیون سده نوزدهم میلادی، جرم شناسی و موسیقی علاقه داشت. زندگی بسیار آرامی را از سر می‌گذراند و همه مصاحبه‌ها را هم رد می‌کرد. هارپرلی بعد از یک سکته، بخشی از شنوایی و بینایی خود را از دست داد و سال‌های پایانی عمرش را در یک خانه سالمندان گذراند. در نهایت او در ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ در سن ۸۹ سالگی چشم از دنیا فروبست.

بخشی از کتاب کشتن مرغ مینا

همین‌که پدرم جواز وکالت گرفت، به می‌کمب مراجعت کرد تا شروع به کار کند. می‌کمب در فاصلهٔ تقریباً بیست میلی مشرق آبادی فینچ، مرکز استان می‌کمب، بود. اثاثیهٔ دفتر آتیکوس در عدلیه از یک جالباسی، یک سلفدان، یک تخته شطرنج و یک کتاب دست‌نخوردهٔ قانون آلاباما تجاوز نمی‌کرد. نخستین مشتریان او آخرین دو نفری بودند که در زندان استان می‌کمب به دار آویخته شدند. آتیکوس اصرار کرد مساعدت مقام‌های رسمی را که به آن‌ها اجازه می‌داد به‌عنوان مجرم درجهٔ دوم شناخته شوند تا زندگی‌شان را نجات دهند بپذیرند، ولی آن‌ها از خانوادهٔ هورفورد بودند و در استان می‌کمب این نام مرادف با کله‌خر است. هَوِرفوردها بهترین آهنگر شهر را در منازعه‌ای بر سر یک مادیان کشتند. ادعایشان این بود که آهنگر مادیان را به‌قصد دزدی نزد خود نگاه داشته است و آن‌قدر بی‌پروا بودند که عمل قتل را در حضور سه نفر شاهد مرتکب شدند. برای دفاع از خودشان در قبال جنایتی که مرتکب شده بودند، به عقیدهٔ آن‌ها کافی بود تکرار کنند «پدرسگ حقش همین بود» می‌خواستند حتماً به‌عنوان مجرم درجهٔ اول، بی‌تقصیر اعلام شوند و در نتیجه تنها کاری که آتیکوس می‌توانست برای مشتریانش انجام دهد، این بود که در مراسم خداحافظی ابدی آن‌ها حضور یابد و شاید از همین جا بود که تنفر عمیق پدرم نسبت به وکالت در مدافعه‌های جنایی شروع شد.

ATENA
۱۳۹۹/۰۹/۱۶

چی بگم که انقدر بی نظیر بود اصلا نمیخواستم تموم بشه و وقتی تموم شد خیلی دلم گرفت. عاشق شخصیت آتیکوس شدم چقد شریف و انسان و مهربون بود.کاش میشد از دنیای کتاب میومد بیرون و باهاش ملاقات میکردم:( حتما بخونید پشیمون

- بیشتر
محمدحسین
۱۳۹۹/۱۱/۱۰

سلام و درود این داستان دو بخش دارد بخش اول داستان دوران کودکی جیم ، اسکاوت و دیل و بخش دوم در مورد محاکمه‌ی تام رابینسون که یک سیاه پوست است. که محاکمه‌ی اون در آمریکا و با اون شرایط تاسف بار

- بیشتر
م ن
۱۳۹۹/۰۷/۱۵

لطفا توی بی نهایت قرار بدین

Negar
۱۳۹۹/۰۹/۰۹

بی نظیر، بی نظیر، بی نظیر

Javadgh76
۱۳۹۹/۰۹/۲۹

رمان زیبا و تاثیر گذاری بود ممنون از هارپر لی بزرگ بابت خلق شخصیت آتیکوس

Dexter
۱۳۹۹/۰۶/۲۴

ممنون طاقچه بابت آوردن این کتاب

parsa fallah
۱۳۹۹/۰۸/۱۳

بی نظیر شخصیت پردازی ها تو این کتاب عالیه تامل نکنید و برید بخونیدش ♡

ali karimi
۱۳۹۹/۱۲/۱۷

من بشخصه 6 سال بود دنبال این کتاب بودم و حالا بعد خوندنش میفهمم که در ایران در حقش اجحاف شده چون کمتر کسیه که خونده باشدش عالی و فوق‌العاده این که داستان از نگاه یک بچه از همه مهمتر یک

- بیشتر
محمد حسن
۱۴۰۰/۰۱/۰۴

من چاپیش رو خوندم و با یک ترجمه دیگه. تا حالا کمتر پیش اومده از یک اثر آمریکایی خوشم بیاد ولی این رمان برام یکی از بهترینا بوده. اولش یکم طول میکشه تا با لحن کودکانه راوی همراه بشین ولی

- بیشتر
مجتبی
۱۴۰۰/۰۲/۱۱

« آدمها هیولا نیستند». شاید این جمله محوری ترین موضوع داستان باشد که کل آن از زبان یک دختر ۹ ساله روایت می‌شود و چقدر این انتخاب هوشمندانه هست چراکه بهترین کسی که می‌تواند از «انسان» سخن بگوید، کودکان هستند که

- بیشتر
وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
جیم گفت: عمه، آتیکوس میگه آدم میتونه دوستانش را انتخاب کنه، اما انتخاب قوم و خویش دست خود آدم نیست. قوم و خویش آدم چه آدم بخواد چه نخواد، درهرحال قوم و خویش باقی میمونه. آگه آدم انکار کنه، فقط خودش را دست انداخته.
کاربر ۲۰۲۰۴۵۹
آتیکوس، ما این دعوا را می‌بریم؟ نه، دخترجان. پس چرا... اینکه صدسال شکست خورده‌ایم، دلیل این نیست که باز تقلا نکنیم.
rhmti
مردم معمولاً آن چیزهایی را می‌بینند و می‌شنوند که دلشان می‌خواهد ببینند و بشنوند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
آدم نمی‌تواند کسی را بشناسد مگر اینکه واقعاً در کالبد او جا بگیرد و از نظرگاه او به دنیا نگاه کند.
omidio
تو اتاق‌نشیمن میشینه و کتاب میخونه.
hmd@
اینکه صدسال شکست خورده‌ایم، دلیل این نیست که باز تقلا نکنیم.
13
موقع باران خیابان‌ها با گل سرخ‌رنگی آلوده می‌شد.
hmd@
اما میتونست با این هنر خیلی به خودش مغرور باشه. آدم عاقل هیچ‌وقت گرفتار غرور نمیشه.
narges
گاهی آدم‌هایی پیدا میشند که باید به‌جای سلام‌وعلیک یک گلوله خرجشان کرد، حتی لایق گلوله هم نیستند.
روژینا
دلقک‌ها محزونند. این مردمند که به آن‌ها می‌خندند.
shaqayeq
خود من جز آنچه در مجله تایم و یا هرچه در خانه به دستم می‌رسید می‌خواندم، چیزی نمی‌دانستم و با آن پیشرفت لاک‌پشتی مدرسهٔ می‌کمب که می‌بایستی در آن مثل شتر آسیا دائماً دور خودم بچرخم، احساس می‌کردم که مغبون شده‌ام. از چه چیز مغبون شده‌ام نمی‌دانستم، ولی می‌توانستم باور کنم که آنچه دولت آلاباما برایم درنظرگرفته فقط دوازده سال ملال لاینقطع است.
narges
آگه کسی به تو لقب بدی داد، لازم نیست بهت بربخوره. این لقب به تو صدمه نمی‌زنه، برعکس نشون میده که خود گوینده از لحاظ اخلاقی چقدر فقیره.
omidio
آدم‌هایی پیدا می‌شند که... که اون‌قدر غصهٔ اون دنیا رو دارند که هیچ‌وقت یاد نمی‌گیرند تو این دنیا چه‌جور باید زندگی کرد.
omidio
لازم نیست آدم هرچه بلده نشون بده. نه خوبه که آدم به خودش بباله، نه مردم از کسی که بیشتر از آن‌ها چیز بلده خوششون میاد. این کار عصبانیشون میکنه.
saba
هرگز، هرگز، هرگز در بازپرسی سؤالی نکنید که جواب آن را از پیش نمی‌دانید.
shaqayeq
آدم از پیش میدونه که شکست میخوره و بااین‌همه شروع میکنه، اعم از اینکه موفق بشه یا نه، نتیجه هرچه باشه تلاش میکنه و جلو میره. احتمال برد خیلی کمه، اما گاهی هم آدم میبره
روژینا
مرغ مینا واسه مردم آواز میخونه، نه محصول کسی را میخوره و نه تو انبار ذرت لانه می‌سازه. آزارش به هیچ‌کس نمیرسه و فقط از ته دل چهچهه می‌زنه. پیداست که کشتنش گناه داره.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
آتیکوس میگه خدا بنده‌هاشو همون‌قدر دوست داره که اون‌ها خودشون رو.
parniangh
وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه.
13

حجم

۶۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

حجم

۶۰۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان