دانلود کتاب صوتی کشتن مرغ مینا با صدای رضا عمرانی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی کشتن مرغ مینا

دانلود و خرید کتاب صوتی کشتن مرغ مینا

معرفی کتاب صوتی کشتن مرغ مینا

کتاب صوتی کشتن مرغ مینا نوشتهٔ هارپر لی و ترجمهٔ فخرالدین میررمضانی است. رضا عمرانی و راضیه هاشمی و محسن بهرامی گویندگی این رمان صوتی را انجام داده‌اند و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی کشتن مرغ مینا

کتاب صوتی کشتن مرغ مینا برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی است. این رمان دربارهٔ وکیلی است که کار وکالت جوان سیاه‌پوستی را در یک جامعهٔ نژادپرست قبول کرده است. هارپر لی برای نوشتن کتاب حاضر، در سال ۱۹۶۴ میلادی جایزهٔ پولیتزر را از آن خود کرد. «رابرت مالیگن» در سال ۱۹۶۲ میلادی، فیلمی را با همین نام وبا اقتباس از این اثر ساخته است. داستان رمان «کشتن مرغ مینا» از زبان دختری به نام «اسکات فینچ» روایت می‌شود. او دختر وکیل سفیدپوست، «آتیکوس فینچ» است که در جامعه‌ای نژادپرست و خودپسند زندگی می‌کند. آتیکوس فینچ کار وکالت جوان سیاه‌پوست را قبول کرده است؛ جوانی که به اتهام ناروای تجاوز به یک دختر سفیدپوست در زندان است. نویسنده، وکیل را به‌عنوان قهرمانی اخلاقی نشان داده است.؛ همچنین در تلاش بوده تا مسائل مختلفی مانند بی‌عدالتی نژادی و کشتار بی‌گناهان، مسائل مربوط به طبقات اجتماع، شجاعت، محبت و نقش‌های جنسیتی را نشان بدهد.

شنیدن کتاب صوتی کشتن مرغ مینا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هارپر لی

نل هارپر لی در ۲۸ آوریل ۱۹۲۶ در مونروویلِ آلاباما متولد شد. او یکی از رمان‌نویسان برجستهٔ آمریکایی است که برای نوشتن کتاب «کشتن مرغ مینا»، جایزهٔ پولیتزر را دریافت کرد. تحصیلاتش را در رشتهٔ حقوق دانشگاه آلاباما به اتمام رساند. به کارهایی مانند گردآوری خاطرات روحانیون سدهٔ نوزدهم میلادی، جرم‌شناسی و موسیقی علاقه داشت. زندگی بسیار آرامی را از سر گذراند و همهٔ مصاحبه‌ها را هم رد می‌کرد. هارپرلی بعد از یک سکته، بخشی از شنوایی و بینایی خود را از دست داد و سال‌های پایانی عمرش را در یک خانهٔ سالمندان گذراند. او در ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۶ در ۸۹سالگی چشم از دنیا فروبست.

بخشی از کتاب صوتی کشتن مرغ مینا

«همین‌که پدرم جواز وکالت گرفت، به می‌کمب مراجعت کرد تا شروع به کار کند. می‌کمب در فاصلهٔ تقریباً بیست میلی مشرق آبادی فینچ، مرکز استان می‌کمب، بود. اثاثیهٔ دفتر آتیکوس در عدلیه از یک جالباسی، یک سلفدان، یک تخته شطرنج و یک کتاب دست‌نخوردهٔ قانون آلاباما تجاوز نمی‌کرد. نخستین مشتریان او آخرین دو نفری بودند که در زندان استان می‌کمب به دار آویخته شدند. آتیکوس اصرار کرد مساعدت مقام‌های رسمی را که به آن‌ها اجازه می‌داد به‌عنوان مجرم درجهٔ دوم شناخته شوند تا زندگی‌شان را نجات دهند بپذیرند، ولی آن‌ها از خانوادهٔ هورفورد بودند و در استان می‌کمب این نام مرادف با کله‌خر است. هَوِرفوردها بهترین آهنگر شهر را در منازعه‌ای بر سر یک مادیان کشتند. ادعایشان این بود که آهنگر مادیان را به‌قصد دزدی نزد خود نگاه داشته است و آن‌قدر بی‌پروا بودند که عمل قتل را در حضور سه نفر شاهد مرتکب شدند. برای دفاع از خودشان در قبال جنایتی که مرتکب شده بودند، به عقیدهٔ آن‌ها کافی بود تکرار کنند «پدرسگ حقش همین بود» می‌خواستند حتماً به‌عنوان مجرم درجهٔ اول، بی‌تقصیر اعلام شوند و در نتیجه تنها کاری که آتیکوس می‌توانست برای مشتریانش انجام دهد، این بود که در مراسم خداحافظی ابدی آن‌ها حضور یابد و شاید از همین جا بود که تنفر عمیق پدرم نسبت به وکالت در مدافعه‌های جنایی شروع شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰
۳۰%
تومان