دانلود و خرید کتاب تا باران بر تو بوسه زند لنگستن هیوز ترجمه تورج یاراحمدی
تصویر جلد کتاب تا باران بر تو بوسه زند

کتاب تا باران بر تو بوسه زند

نویسنده:لنگستن هیوز
انتشارات:کتاب نشر نیکا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تا باران بر تو بوسه زند

«تا باران بر تو بوسه زند» گزیده‌ی شعرهای غنایی شاعر سیاه‌پوست امریکایی، لنگستون هیوز است. جیمز مرسر لنگستون هیوز در یکم فوریه ۱۹۰۲ زاده شد و در بیست و دوم ماه مه ۱۹۶۷ درگذشت. او که در چاپلین، میسوری پا به جهان نهاد در دهه بیست میلادی در هارلم، نیویورک نخستین بار به‌عنوان ادیبی مهم شناخته شد، یعنی هنگامی که آثارش در جریان رنسانس هارلم ـ جنبش ادبی اهل قلم سیاه پوست در هارلم ـ شناخته شد. لنگستون هیوز علاوه بر سرودن شعر، رمان‌نویس، نویسنده داستان کوتاه، نمایش‌نامه‌نویس و مترجم نیز بود، و در دانشگاه آتلانتا نوشتن خلاق تدریس می‌کرد. شعرهای لنگستون هیوز به واسطه ترجمه شاعر بزرگ احمد شاملو، برای مخاطب فارسی زبان شناخته شده است: تورج یاراحمدی در این مجموعه، شعرهایی از لنگستون هیوز را که به انگلیسی معیار سروده شده و حال و هوایی غنایی دارد به فارسی برگردانده است. «ستم» اکنون دیگر رویاها نیستند بَرِ دست خیال‌بافان ترانه‌ها نیستند بَرِ دست ترانه خوانان در برخی اقلیم‌ها فرمان می‌راند شبی تاریک فولادی سرد رویا اما بازمی‌گردد ترانه اما برمی‌شکند زندان‌اش را
Mohammad
۱۴۰۱/۰۷/۲۸

(۷-۳۲-[۱۷۵]) قبلا چندتا شعرِ خوب از دنیس بروتوس شاعر آفریقایی خونده بودم، شعرهای لنگستن هیوز هم برام همونقد جذاب بود، ولی متاسفانه ترجمه ی این مجموعه زیاد روان نیست.

می‌توان از عشق مرد من اما از برای زندگی زاده شدم
Mohammad
هراسیده‌ام، فرسوده‌ام باد می‌پراکند رویاهایم را برف سرمایم می‌دهد آفتاب مرا می‌سوزاند تو گویی دست به دست داده‌اند مرا به قالب گیرند می‌گویند مخند، مهرنورز، زندگی نکن، ... من اما نمی‌گیرم‌شان به پشیزی هنوز است که هنوز اینجایم!
YaSaMaN
رویاهایت را همهْ نزد من آور تو ای خیال‌باف نغمه‌های قلبت را همهْ نزد من آور تا بپوشانم در پاره‌ای ابر آبی رنگ دورشان دارم از انگشت‌های زمخت این جهان
negar
رویای تحقق نایافته بر رویایی تحقق نایافته چه خواهد رفت خشک آیا می‌شود همچون کشمش به زیر آفتاب چرک می‌کند آیا مانند زخمی ناسور بعد خون از آن روان می‌گردد بوی می‌دهد آیا همچون گوشت گندیده یا کبره می‌بندد و شکرک می‌زند همچون تکه‌ای شیرینی شهدناک یا شاید تنها شکم می‌دهد همچون باری سنگین یا شاید سراپا می‌ترکد
fa bahrami
این است رویای من که آغوش بگشایم به روی خورشید برقصم، بچرخم و بچرخم تا تمام شود این روز پرشتاب آرام گیرم در غروبی پریده رنگ درختی خوش قامت و بلند و شب آرام بیاید
negar
شاید مانندت کنم به شبی بی‌ستاره چشمان تو اما مجال نمی‌دهد شاید مانندت کنم به خفتنی بی‌رویا ترانه‌های تو اما مجال نمی‌دهد
negar

حجم

۲۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۲۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان