کتاب ولی دیوانهوار
معرفی کتاب ولی دیوانهوار
رمان ولی دیوانهوار نوشته شیوا ارسطویی است. این کتاب زندگی زنی است که با پرداخت زندگی مردان روایت سرنوشتش را پیش میبرد و به نظر میرسد با اختیار این تکنیک قصد رسیدن به قضاوتی صادقانه دارد. شیوا، زنی در میانههای عمرش است اما آنچه این مرور زندگی را خاص میکند حضور پُررنگ مردان است؛ از پدر و برادر، دایی و مردان فامیل تا سایر مردان زندگی شیوا. در این کتاب قدرت مردان در زندگی زنان به تصویر کشیده شده است و نشان داده میشود یک زن چگونه در جامعه ایرانی زندگی میکند.
خواندن کتاب ولی دیوانهوار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی معاصر فارسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب ولی دیوانهوار
مهاجر گفت ـ اسم تو و اسم آن خدای سهسرِ هندی، هر چه هست، اسم است، نشانه است، آدرس است. ولی شیفته که اسم نیست. میتواند تخلص باشد یا لقب یا هر چیز دیگری که یک شاعر میل داشته باشد دیگران او را به آن صدا بزنند
گفتم ـ من و داداشمس و پروانه، زنش، مادرِ ما، او را صدا میزدیم شیفته. داداشمس را نمیدانم ولی من خیال میکردم همهٔ بچهها پدرشان شاعر است و او را صدا میزنند شیفته. شعرهای شیفته پُر بود از اسم پروانه
مهاجر گفت ـ پس لابد پروانه شیفته را مبتلا کرده بود به لقب شیفته و شما را واداشته بود که او را صدا بزنید شیفته
گفتم ـ پروانه را نمیدانم، ولی من خیال میکردم همهٔ زنها شوهرشان شاعر است و او را صدا میزنند شیفته
مهاجر گفت ـ پروانه مبتلاش کرده بود به این صفت یا به این قید یا به این نمیدانم چی
گفتم ـ نه. شیفته خودش پایین هر شعری که چاپ کرده بود، نوشته بود ارسطویی و زیرش امضا کرده بود شیفته
مهاجر گفت ـ شیفته امضا هست ولی اسم نیست. نسبت هم نیست. چه کاری است که آدم باباش را صدا بزند شیفته، شوهرش را صدا بزند شیفته
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه