کتاب بیست؛ رمان (ترک) سیگار
معرفی کتاب بیست؛ رمان (ترک) سیگار
کتاب بیست؛ رمان (ترک) سیگار نوشته ریچارد بیرد است که با ترجمه نیما ملکمحمدی منتشر شده است. ریچارد بیرد، نویسنده معاصر انگلیسی است او در دانشگاه کمبریج تحصیل کرده و در شهرهایی چون توکیو، پاریس، هنگکنگ و استراسبورگ اقامت داشته است. از بیرد تاکنون چهار رمان و چند اثر غیرداستانی منتشر شده است. کتاب بیست؛ رمان (ترک) سیگار اولین رمان این نویسنده است.
درباره کتاب بیست؛ رمان (ترک) سیگار
این کتاب داستان بیست روزِ اول تلاش گرگوری سیمپسون برای ترک سیگار پس از کشیدن بیست نخ سیگار در روز به مدت ده سال است. راوی تصمیم میگیرد هر بار که هوس سیگار میکند با نوشتن خودش را سرگرم کند اما گرگوری تنها وقتی که هوس سیگار میکند دست به قلم میبرد پس هرچیری که مینویسد در نهایت به سیگار ارتباط پیدا میکند. بیرد هم در رمان خود برای ایجاد الگویی مشابه ذهن فردِ معتاد به سیگار، به محدودیتهای ساختاری و خودخواسته اولیپویی متوسل میشود. این کتاب آنچنان جذاب است که خواننده تا پایان به دنبال تصمیم راوی با او همراه میشود
خواندن کتاب بیست؛ رمان (ترک) سیگار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب بیست؛ رمان (ترک) سیگار
هر چند خودم سیگار نمیکشیدم، خیلی زود متوجه شدم که از همنشینی با سیگاریها لذت میبرم. این کار نوعی شورشِ باواسطه بود و هر اتاقِ مملو از دود جزئی از یک شورش منفعلانه. مخصوصاً تحتتأثیر جولین کار قرار گرفته بودم که میتوانست پیش از صبحانه و وسط غذا سیگار بکشد و کبریت را میان گودی دستهایش روشن کند، مثل همفری بوگارت توی پاریس در کازابلانکا. بهاش شکر قرض دادم و آخرین ورقهٔ بیکنم را هم به او دادم و وقتی کبریت تمام کرد، گذاشتم سیگارهایش را با المنت بخاری برقیام روشن کند.
فهمیدم او چند برادر دارد (یکی بزرگتر) و چند خواهر (یکی بزرگتر). بهصراحت میگفت دوران کودکی خوبی داشته که باعث میشد حرفش راست به نظر برسد. بکارتش را در چهاردهسالگی در دوران دبیرستان از دست داده بود و به عنوان کاپیتان تیم راگبی انتخاب شده بود. به دخترهای کلاس پنجم ماریجوانا فروخته بود. داشت کتابهای جیمز جویس را میخواند. آخرین تخممرغم را به او دادم.
در عوض او مرا به مهمانیهایی دعوت میکرد که خودش به آنها دعوت میشد و همیشه جزء بهترین مهمانیها بودند. این مهمانیها بزرگترین بشکههای آبجو و بلندترین صدای موسیقی و بلوندترین دخترها را داشتند، دخترهایی که بیشترشان یک وقتی به اتاق او برمیگشتند و تا دمدمای صبح در سکوت سیگار میکشیدند.
همینطوری شد که من لوسی هینتون را دیدم. لوسیِ مومشکی.
والتر که در خواب شروع کرده به پریدن و خبردار ایستادن در خاکریزهای جنگ جهانی اول، یکدفعه بیدار میشود و زیرسیگاری سهگوشِ روی دستهٔ مبل را چپه میکند.
حجم
۴۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه
حجم
۴۲۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۱ صفحه