دانلود و خرید کتاب وسوسه گراتزیا دلددا ترجمه بهمن فرزانه
تصویر جلد کتاب وسوسه

کتاب وسوسه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب وسوسه

کتاب وسوسه نوشته گرانزیا دلددا است که با ترجمه بهمن فرزانه منتشر شده است. وسوسه برای اولین بار از ماه سپتامبر ۱۹۱۹ به صورت پاورقی در روزنامه ایل تمپو به چاپ رسید. در سال ۱۹۲۰ ناشر بسیار معتبر ترِوِس، آن را به صورت کتاب چاپ و منتشر کرد. در سال ۱۹۲۸ دو سال پس از آنکه خانم گراتزیا دلددا جایزه نوبل را کسب کردـ به زبان انگلیسی ترجمه شد و مقدمه آن را نویسنده معروف انگلیسی دیوید هربرت لاورنس نوشت.

خواندن کتاب وسوسه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب وسوسه

بالا می‌رفتند، بالا می‌رفتند؛ پشت نرده‌های میدان توده‌ای از جمعیت سر به سوی آسمان دارند، سرهایی نگران، سرهای مردها با کلاه، و سر زن‌ها پوشیده در ریشه‌های روسری که دور چهره آنها تکان تکان می‌خورد. چشم‌های دختربچه‌ها از ذوق و شوق آن نمایش می‌درخشید و در دو طرف جاده پسربچه‌های ولگرد که آتش روشن کرده‌اند همچون یک مشت جن به نظر می‌رسند.

از میان درِ چهارطاق کلیسا، شعله‌های شمع همانند گل‌های نرگس می‌لرزیدند. ناقوس کلیسا به صدا درآمده بود. ابرها در آسمان نقره‌فام، همه بر فراز برج ناقوس جمع شده بودند، انگار آنها نیز گرد هم آمده بودند تا آن نمایش را تماشا کنند.

یک نفر از داخل جمعیت فریاد کشید: «دارد می‌آید. مثل یک قدیس می‌ماند.»

ولی او از تقدّس فقط ظاهری آرام داشت، حرفی نمی‌زد، به آن همه درود جوابی نمی‌داد. حتّی دلش از آن همه شادی همگانی به وجد نیامده بود. لب‌های خود را روی هم می‌فشرد و پلک چشمانش را پایین آورده بود. اخم به ابروانش انداخته بود گویی پیشانی‌اش سنگینی می‌کند. با رسیدن به میان جمع، مادرش او را دید که به طرفی خم شد، انگار داشت به زمین می‌افتاد. مردی به کمک او شتافت و او قد علم کرد و دوان دوان داخل کلیسا شد. در مقابل نمازخانه زانو زد و شروع کرد به تسبیح انداختن.

زن‌ها در مقابل، اشک می‌ریختند.

نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۷/۰۱

باید بگم توصیفات کتاب بی اندازه قوی بود مخصوصا وصف محیط اطراف و استفاده از عنصر باد به حالتی بود که واقعا اون حس وسوسه،عذاب وجدان، دو راهی و نیروهای شیطانی رو تداعی می کرد و فکر میکنم به خاطر

- بیشتر
Smnhgh
۱۳۹۹/۱۲/۱۹

🔺یه حسایی هست که سخت میشه تحلیل کرد و فهمیدشون چه برسه گفتن، اما دلددا به خوبی از عهده رام کردن این افکار و احساسات بر اومده و به نثر کشوندتشون... 🔺رمان حول وسوسه ی کشیشِ جوانِ دهکده میگذره که مادرش

- بیشتر
آدینه
۱۳۹۹/۰۷/۰۱

کلا کارای گراتزیا دلدا قشنگه، متن روونی داره و توصیفات بی نظیرش کاملا مخاطب رو با خودش همراه میکنه

Mary gholami
۱۳۹۹/۰۷/۱۷

خوب بود❤

helen
۱۴۰۱/۱۲/۰۶

اصلا جالب نبود فقط داره محیط داستان توصیف میکنه و هیچ اتفاق خاصی نمیفته. نه جذابیتی نه هیجانی من فقط روهم رفته 50 صفحه خوندم و بقیه رو رد میکردم

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۱/۰۹

وسوسه، اثر دلددا، داستانِ کشیشی به نام پائولو است که قوانین کشیش بودن را خط زده است. او پایش را فراتر از مرزها و محدودیت‌هایی که دین برای کشیش‌ها تعیین کرده می‌گذارد. و حالا، او کشیشی است که چپق دود

- بیشتر
هنگام بچگی، همه‌چیز به‌نظر ما زیبا و عظیم می‌رسد، و بعد، با گذشت زمان، همه‌چیز تغییر شکل می‌یابد. در نتیجه برای انجام دادن هر عملی باید خوب درباره‌اش تعمق کرد، تا بعد دچار پشیمانی نشویم.»
نسیم رحیمی
کلمات پروردگار هر دردی را دوا می‌کند
نسیم رحیمی
«خداوند ما را به جهان آورده است تا از آن لذّت ببریم. ما را تنبیه می‌کند و زجر می‌دهد تا به ما حالی کند که بلد نبوده‌ایم چگونه از عمر خود لذّت ببریم.
نسیم رحیمی
من نیز می‌خواستم برای خود جایی در بهشت ذخیره کنم و نمی‌فهمیدم که بهشت، در همین‌جا روی زمین است.
نسیم رحیمی
گناه، از هر بیماری دیگری خطرناک‌تر است چون به روح آدمی آسیب می‌رساند
Mary gholami
لذّت، همیشه نفرت و اضطرابی در پی دارد.
نسیم رحیمی
پروردگار، جهان را با تمام زیبایی‌هایش آفریده و آن را در اختیار بشر گذاشته تا از آن لذّت ببرد. بدا به حال کسی که این مسئله را درک نکرده است.
نسیم رحیمی
مرد، شکارچی است و زن، طعمه.
نسیم رحیمی
«خداوند، اگر وجود داشته باشد، نمی‌باید ما را با هم آشنا می‌ساخت. اگر این عشق فقط یک خوشگذرانی موقتی بود، نمی‌بایست چنین اجازه‌ای می‌داد.
سمیرا میرزایی
آری، واقعیت چنین بود و او آن واقعیت را می‌پذیرفت. چنین بود چون طبیعت بشر بدین گونه است. رنج‌بردن، عاشق‌شدن، به‌هم پیوستن، لذّت بردن و باز رنج‌بردن. نیکی‌کردن و نیکی‌دیدن، بدی‌کردن و بدی‌دیدن؛ زندگی بشر چنین است.
Elen
حس می‌کرد که این اطمینان خاطر چندان هم پایه محکمی ندارد. ولی مگر در زندگی، چه چیزی وجود دارد که پایه‌ای محکم و ثابت داشته باشد؟ خداوندا، حتّی کوه‌ها، حتّی پی کلیساها نیز محکم نیست. یک لرزه کافی است تا آنها را سرنگون و متلاشی کند.
☆Nostalgia☆
کشیش داشت سگ را تماشا می‌کرد که به جهت تربیت ارباب خود کاملا مطیع و اهلی بود. با خود چنین فکر می‌کرد: «کاش ما نیز می‌توانستیم به احساسات خود همین‌طور پوزه‌بند ببندیم!»
☆Nostalgia☆
ولی مگر در زندگی، چه چیزی وجود دارد که پایه‌ای محکم و ثابت داشته باشد؟ خداوندا، حتّی کوه‌ها، حتّی پی کلیساها نیز محکم نیست. یک لرزه کافی است تا آنها را سرنگون و متلاشی کند.
نسیم رحیمی

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

حجم

۱۲۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان