
کتاب قارچ ها در شهر
معرفی کتاب قارچ ها در شهر
کتاب قارچ ها در شهر نوشتهٔ ایتالو کالوینو و ترجمهٔ رضا قیصریه و اعظم رسولی و مژگان مهرگان است. انتشارات کتاب خورشید این کتاب را منتشر کرده است. این اثر ۲۵ داستان کوتاه ایتالیایی را در بر دارد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قارچ ها در شهر
کتاب قارچ ها در شهر دربردارندهٔ ۲۵ داستان کوتاه از ایتالو کالوینو است. چهار داستان کوتاه این مجموعه را رضا قیصریه، ۱۳ داستان را اعظم رسولی و هشت داستان را مژگان مهرگان به فارسی برگرداندهاند. این اثر جلد دوم از مجموعهٔ «۵۵ داستان» است. میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب قارچ ها در شهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی ایتالیا و علاقهمندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره ایتالو کالوینو
ایتالو کالوینو (Italo Calvino) به نام کامل «کالوینو در سانتیاگو دِ لاس وگاس» در سال ۱۹۲۳ در کوبا به دنیا آمد. او نویسنده، خبرنگار، منتقد و نظریهپرداز ایتالیایی است که فضای انتقادی آثارش او را به مهمترین داستاننویس ایتالیا در قرن ۲۰ مبدل کرده است. ۳گانهٔ «نیاکان ما» و مجموعه داستانهای کوتاه «شهرهای نامرئی» و «شش یادداشت برای هزارهٔ بعدی» از تحسینشدهترین آثار او هستند. حدود ۹۰درصد آثار این نویسندهٔ اروپایی در ایران ترجمه شده است؛ از جمله آثار مشهور و پرطرفدار او در ایران میتوان به «ویکنت شقهشده»، «بارون درختنشین»، «شبی از شبهای زمستان مسافری» و «شهرهای نامرئی» اشاره کرد. ایتالو کالوینو در طول حیات ادبی خود در ژانرهای گوناگونی قلم زد و داستان کوتاه، رمان، مقاله، و رسالۀ علمی و ادبی نوشت و پژوهشهای فراوانی نیز کرد. شاخصۀ تمام نوشتههای او کالوینوییبودن آنهاست؛ چراکه سبک و سیاق خاص او در تمامی آثارش به چشم میخورد. او نویسندهای خلاق و نوآور است که خلاقیتش در قصهنویسی، از موضوع داستان گرفته تا طرح و چگونگی پرداخت آن، شگفتانگیز است. ایتالو کالوینو در سال ۱۹۸۱ نشان افتخار فرانسه را دریافت کرد و ۴ سال بعد بر اثر خونریزی مغزی در سیهنا درگذشت.
عنوان برخی دیگر از کتابهای ایتالو کالوینو عبارت است از «راه لانهٔ عنکبوت»، «شوالیهٔ ناموجود»، «مورچهٔ آرژانتینی»، «افسانههای ایتالیایی»، «چه کسی در دریا مین کاشت؟»، «مارکو والدو»، «کمدیهای کیهانی»، «آقای پالومار»، «یک روز ناظر انتخاباتی»، «کلکسیون شن»، «چرا باید کلاسیکها را خواند؟».
بخشی از کتاب قارچ ها در شهر
«روز ترخیص از بیمارستان که میرسد، از همان اول صبح شَستش خبردار میشود. اگر سرپا باشد، در راهروها گشتی میزند تا بیرون از آنجا قدرت سرپا بودن را داشته باشد. سوت میزند، پُز خوبشدنش را به بیماران دیگر میدهد؛ نه اینکه بخواهد دلشان را بسوزاند بلکه از لحن دلگرمکنندهای که در این مواقع بهکار برده میشود، لذت میبرد. بیرون، از پنجرهها، آفتاب را میبیند و اگر هوا مهآلود باشد مه را. سروصدای شهر را میشنود: همه چیز با قبل، با وقتی که هر روز صبح میان میلههای آن تخت از خواب بیدار میشد و از راهرسیدن نور و صدا را از دنیایی دور از دسترس احساس میکرد فرق دارد. حالا آن بیرون باز هم دنیا، دنیای اوست: برای کسی که شفا یافته، این چیزی است طبیعی و عادی؛ آنوقت است که ناگهان، متوجّه بوی بیمارستان میشود.
یک روز صبح، مارکووالدو اطرافش را بو میکشید، حالش خوب شده و منتظر بود روی دفترچه بیمهاش چیزهایی بنویسند تا از آنجا برود. دکتر اوراقش را گرفت و به او گفت: «همین جا منتظر باش.» و او را در آزمایشگاه خود تنها گذاشت. مارکووالدو اسباب و اثاثیه سفید برّاقی را که از آنها خیلی بیزار بود، تماشا میکرد. لولههای آزمایشگاهی پر از نمونههای آلوده بیماران بود و او سعی میکرد با این فکر که همه آن چیزها را دارد پشت سر میگذارد خوش باشد: امّا نمیتوانست آنطور که باید و شاید، خوشحال باشد. شاید فکر برگشتن به شرکت و خالیکردن جعبهها بود که اذیتش میکرد یا فکر دردسرهایی که بچههایش در این مدت ایجاد کرده بودند و یا شاید بیش از هر چیز به خاطر مه خارج از بیمارستان بود که حس بیرونرفتن در خلأ و تلفشدن در آن بیهودگی بخارآلود را القا میکرد. دست خودش نبود امّا نیاز به دوست داشتنِ چیزی درآن فضا را در خود احساس میکرد. نگاهش را به اطراف میگرداند امّا هر چیزی که به چشمش میخورد بوی رنج و عذاب میداد.»
حجم
۲۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه