دانلود و خرید کتاب پل رودخانه درینا ایوو آندریچ ترجمه دنیس آژیری
تصویر جلد کتاب پل رودخانه درینا

کتاب پل رودخانه درینا

نویسنده:ایوو آندریچ
انتشارات:انتشارات خوب
امتیاز:
۲.۵از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پل رودخانه درینا

پل رودخانه درینا رمانی از ایوو آندریچ، نویسنده یوگسلاو درباره یک شاهد تاریخی است. پلی که تنها یک پل نیست. او شاهد حوادث تلخ و شیرین تاریخ یک کشور بوده است. پلی که اگر زبان باز کند، به اندازه تاریخ حرف برای گفتن دارد. دکتر رضا براهنی اولین بار این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است که این ترجمه در سال ۱۳۴۵ در تهران منتشر شد.

 درباره کتاب پل رودخانه درینا

ویشه‌گراد، شهری در بوسنی  است که شهرتش را مدیون پل شاهکار کهنسالش است؛ پل رودخانهٔ درینا. این پل ۱۷۰ متری سنگی با یازده طاقش، یادگار دوران عثمانی و کار استاد کوچا سنان است. میانهٔ پل، فرورفتگی‌ای است که آن را «پاتوق» می‌خوانند. از گذشته تاکنون مردمان شهر هنگام غروب در پاتوق جمع می‌شوند و به گپ‌وگفت می‌پردازند. روبه‌روی پاتوق دیواره‌ای سنگی است منقش به لوحی سفید که تاریخچهٔ پل به ترکی و با حروف عربی روی آن نوشته شده است.

پل رودخانه درینا فقط یک پل نیست؛ شاهدی تاریخی است. شاهدی که بار سنگین تاریخ پرتلاطم منطقه را بر دوش می‌کشد. شاهدی است که دستمایهٔ یکی از مشهورترین آثار ادبی نویسندهٔ نامی یوگسلاو، ایوو آندریچ شده است.

پل رودخانه درینا، نخستین و مشهورترین جلد از سه‌گانهٔ یوو آندریچ است. تاریخچهٔ تراونیک (وقایع بوسنی) و زنی از سارایوو جلدهای دیگر این سه‌گانه‌اند. زندگی مردم بوسنی موضوع اصلی این سه‌گانه است. دو جلد اول این سه‌گانه بیشتر به بازسازی وقایع تاریخی بوسنی می‌پردازد. نویسنده تاریخ پر از کشمکش این منطقه را بازگو می‌کند؛ منطقه‌ای که قرن‌ها میدان نبرد شرق و غرب بوده و ساکنانش از قومیت‌ها و ادیان مختلف هستند. در جلد سوم، آندریچ بیشتر معضل‌های دوران معاصر را به تصویر می‌کشد.

آندریچ دوران کودکی خود را در ویشه‌گراد سپری کرده است، در مجاورت پل رودخانهٔ درینا. همین به او این امکان را داده تا بتواند حدود چهار قرن زیروبم تاریخی منطقه را از منظر این میراث مستحکم محمد پاشا، وزیر اعظم عثمانی، روایت کند؛ از دوران سلطهٔ عثمانی‌ها تا حکمرانی امپراتوری اتریش ـ مجارستان بر منطقه.

اوایل قرن شانزدهم، ارتش عثمانی برای جمع‌آوری مالیات به مناطق مسیحی‌نشین شرق بوسنی می‌رود. طبق روال همیشه پسرهای خانواده‌های مسیحی را به عبارتی می‌ربایند و با خود به استانبول می‌برند. این پسرهای مسیحی مسلمان می‌شوند، نام جدیدی برایشان انتخاب می‌شود و مجبور می‌شوند گذشته و دیار خود را فراموش کنند. یکی از این پسرها از روستای سوکولوویچی است با نام جدید محمد پاشا. محمد پاشا در دستگاه عثمانی پیشرفت فراوانی می‌کند و در حدود ۶۰ سالگی به وزارت اعظم عثمانی می‌رسد و در بارگاه سه پادشاه عثمانی خدمت می‌کند. در تمام این مدت یاد و خاطرهٔ جدا شدن از مادر در یادش می‌ماند. فراموش نمی‌کند که چطور مادر گریانش پای پیاده تا کنار رودخانهٔ درینا دنبال ارتش عثمانی روان شده بود و در نهایت رودخانهٔ درینا مادر را متوقف کرده بود و آن‌ها را از هم جدا. به همین دلیل محمد پاشا تصمیم به ساخت پلی روی این رودخانه می‌گیرد تا شاید بتواند میان گذشته و حال خود پلی بزند. ساخت پل اواسط قرن شانزدهم آغاز می‌شود و پس از پنج سال به پایان می‌رسد.

این پل از لحظهٔ ساخت تا تخریب بخش‌هایی از آن در جریان جنگ جهانی اول، شاهد خاموش نبرد قدرتی بود که سرنوشت مردم این منطقه، به‌ویژه صرب‌های مسیحی و بوسنیایی‌های مسلمان را رقم زد؛ تاریخی گاه مسرت‌بخش و اغلب دردناک و تکرارشونده. در نگاه آندریچ این پل نماد قرن‌ها پایداری مردم بوسنی و مقاومتشان مقابل سلطهٔ بیگانگان است.

آندریچ در کتاب خود واقعیت و داستان را با هم درمی‌آمیزد. خواننده می‌خواند و نمی‌داند کدام بخش داستان واقعی و تاریخی و کدام بخش ساخته و پرداختهٔ ذهن نویسنده است. به‌طور کلی، کلیات تاریخی کتاب حقیقی هستند. برخی از شخصیت‌های کتاب هم همین‌طور. مابقی وقایع را کسی چه می‌داند؟ این ابهام چیزی از ارزش کتاب کم نمی‌کند. واقعیت، رنجی است که بر مردمان آنجا رفته است؛ تلاش و استقامتی که رنگ نباخته و دوستی و دشمنی‌هایی که چاشنی زندگی انسانی است.

نیازی نیست که بوسنی را بشناسید یا ویشه‌گراد و پل مشهورش را دیده باشید تا کتاب پل رودخانه درینا برایتان معنا پیدا کند. جان کلام کتاب راجع به انسان و زندگی است؛ آنچه همه‌مان همچنان به تجربهٔ آن مشغولیم.

 خواندن کتاب پل رودخانه درینا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 اگر دوست دارید تاریخ بوسنی را با روایت آندریچ که خود یک مبارز بود و با چاشنی واقعیت و داستان بخوانید. این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم. 

 درباره یوو آندریچ

یوو آندریچ، در سال ۱۸۹۲ در روستای دولاتس نزدیک تراونیک به دنیا آمد. جوانی‌اش را در بوسنی تحت سلطهٔ امپراتوری اتریش ـ مجارستان سپری کرد. سپس برای تحصیل فلسفه راهی دانشگاه‌های زاگرب، وین و کراکوف شد. جنگ جهانی اول در تحصیلاتش وقفه ایجاد کرد و آندریچ جوان سه سال به خاطر فعالیت‌های ضداتریشی خود زندانی شد. او در سال ۱۹۲۳، دکترایش را از دانشگاه گراتس دریافت کرد و به دنیای دیپلماتیک یوگسلاوی راه یافت. آخرین مأموریت دیپلماتیک او در سمت «وزیر یوگسلاو» در برلین بود. پس از اینکه آلمان در ۱۹۴۱ یوگسلاوی را به اشغال خود درآورد، آندریچ به بلگراد، پایتخت یوگسلاوی سابق و صربستان فعلی، بازگشت و آنجا زندگی کرد.

فعالیت ادبی آندریچ با سرودن شعر آغاز شد. سال ۱۹۱۴ با مجلهٔ «ترانه‌های کروات‌های جوان» همکاری می‌کرد. پس از پایان جنگ جهانی اول کتاب «نِمیری» (۱۹۱۹) را به سبک خاطره‌نویسی منتشر کرد که تجربهٔ او از جنگ و زندان را بازگو می‌کرد. پس از آن برای مدتی طولانی به نوشتن داستان کوتاه روی آورد. اولین داستان کوتاهش «سفر جِرزِلِز آلیا» سال ۱۹۲۰ منتشر شد. در بازهٔ میان دو جنگ جهانی آندریچ سه مجموعه داستان کوتاه با عنوان «داستان‌ها» منتشر کرد (۱۹۲۴، ۱۹۳۱، ۱۹۳۶). از دیگر آثار او می‌توان به «حیاط‌خلوت شیطان» (۱۹۵۴) و مجموعه داستان «چهره‌ها» (۱۹۶۰) اشاره کرد.

سه‌گانهٔ مشهور او؛ پل رودخانهٔ درینا، تاریخچهٔ تراونیک (وقایع بوسنی) و زنی از سارایوو، حاصل فعالیت او در دوران جنگ جهانی دوم است. هر سه کتاب در سال ۱۹۴۵ منتشر شد. در این کتاب‌ها، همچون سایر نوشته‌های آندریچ، زندگی مردم بوسنی موضوع اصلی داستان‌هایش هستند، اما از خلال این داستان‌های محلی او مشکلات جهانی نوع بشر را به تصویر می‌کشد.

آندریچ سال ۱۹۶۱ برندهٔ نوبل ادبیات شد. این جایزه به خاطر «سبک حماسی» او در توصیف مضامین تاریخی و همچنین به تصویر کشیدن سرنوشت انسان‌های کشورش، یوگسلاوی، اهدا شد. دسامبر همان سال در سخنرانی‌اش در ضیافت نوبل در استکهلم گفت: «کشور من به قول یکی از نویسندگان ما ‘کشوری کوچک در میانه دو جهان’ است. کشوری که به‌سرعت و به بهای از خودگذشتگی‌های فراوان و تلاش‌های خارق‌العاده، می‌کوشد در تمام زمینه‌ها ازجمله فرهنگ، محرومیت‌هایی را که به جهت گذشتهٔ آشفته و خشونت‌آمیزش متحمل شده، جبران کند.»

او سال ۱۹۷۶ و در ۸۲ سالگی در بلگراد، پایتخت یوگسلاوی سابق، از دنیا رفت.

 بخشی از کتاب پل رودخانه درینا

اکنون باید به زمانی برگشت که حتی فکر ساخت پلی روی درینا به ذهن کسی خطور نکرده بود.

شاید در آن زمان‌های دور مسافری خسته و خیس گذرش به اینجا افتاده و آرزو کرده که ای کاش پلی روی این رودخانهٔ خروشان بود تا می‌توانست مسیرش را سریع‌تر و آسان‌تر طی کند. مسافران همواره دنبال جاده‌های هموار و همراهان خوب و مسافرخانه‌های گرم‌ونرم هستند. بی‌شک نخستین مسافرانی که با پشت‌سر گذاشتن موانع بسیار به اینجا رسیده بودند، آرزو داشتند بتوانند به‌راحتی از این نقطه عبور کنند. اما هر آرزویی قرار نیست برآورده شود و هرکسی هم قدرت و ارادهٔ جامهٔ عمل پوشاندن به رؤیاهایش را ندارد.

گفته می‌شود ایدهٔ ساخت این پل نخستین بار به‌صورت فکری مبهم و خام، در ذهن پسربچه‌ای ده‌ساله اهل روستای سوکولوویچی شکل گرفته است؛ صبح یکی از روزهای سال ۱۵۱۶، که او را از طریق این جاده، به دوردست‌ها، به استانبول پرآفتاب و خوفناک می‌برده‌اند.

در آن روزگار، درینای سبزرنگ و باابهت، این رودخانهٔ کوهستانی «خروشان و خشمگین»، میان سواحل سنگی و ماسه‌ای در حرکت بود. شهر کنار درینا آن زمان هم وجود داشت، اما به شکلی دیگر و در ابعادی متفاوت. در کرانهٔ راست رودخانه، بالای تپه‌ای شیب‌دار، دژی قدیمی ـ که امروز مخروبه‌ای بیش نیست ـ با برج و باروها و دیوارهایی بلند بود که به دوران اقتدار پادشاهی بوسنی تعلق داشت و به یکی از اعضای خانوادهٔ قدرتمند اشرافی و اربابی پاولوویچ. در دامنه‌های پایین این دژ و پایین‌تر از مناطق حفاظت‌شدهٔ آن، روستاهای مسیحی‌نشین مِیدان و بیکوواتس قرار داشتند و کنارشان دهکدهٔ دوشچه. کسانی که تغییر دین می‌دادند و مسلمان می‌شدند در دوشچه زندگی می‌کردند. شهر اصلی بعدها پایین‌تر و روی زمین مسطح میان درینا و رزاو گسترده شد ولی آن زمان آن منطقه هنوز پوشیده از کشتزار بود. جاده‌ای از میان این کشتزارها می‌گذشت و در مسیر آن مسافرخانهٔ بین‌راهی قدیمی و تعدادی کلبه و آسیاب آبی قرار داشت.


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۲۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

حجم

۴۲۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان