کتاب روز جغد/ یک داستان ساده
معرفی کتاب روز جغد/ یک داستان ساده
کتاب «روز جغد/ یک داستان ساده» نوشتۀ لئوناردو شاشا و و ترجمۀ رضا قیصریه و اعظم رسولی است و انتشارات کتاب خورشید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب روز جغد/ یک داستان ساده
در گرگومیش سپیدهدم، در میدان شهر اتوبوس داشت راه میافتاد که مردی سیاهپوش دواندوان میآمد تا سوار شود. درِ اتوبوس باز شد؛ اما صدای ۲ گلوله آمد و آن مرد روی زمین افتاد. روز جغد با یک قتل آغاز میشود. این قتل چندین نفر شاهد دارد؛ اما عجیب این است که همه ادعا میکنند که چیزی ندیدهاند یا چیز مهمی که به پلیس یا پیداکردن قاتل کمک کند نمیدانند. مسافران آن اتوبوس با بیخیالی آشکار و عجیبی صحنه را ترک کرده بودند. برای رسیدگی به این پرونده فرد جدیدی میآید، کسی موسوم به سروان که مردم او را اینطور توصیف میکنند: «شمالی است، شمالیها آدمهای بانزاکتی هستند؛ اما چیزی سرشان نمیشود.» اما این پلیس شمالی شبکۀ پیچیدهای که با این قتل و قتلهای دیگر ارتباط دارد کشف و آشکار میکند و سعی دارد وجود مافیا را در زمانی که همه آن را انکار میکنند هشدار دهد؛ اما تأثیر مافیا بر زندگی مردم آنچنان عظیم است که فقط سکوت را انتخاب میکنند. آنها میترسند.
روز جغد یک داستان پلیسی و کارآگاهی است. معمولاً در چنین داستانهایی هیجان ناشی از سرنخها، رمز و رازها، زدوخوردها و چیزهایی ازاینقبیل خواننده را به دنبال خود میکشاند؛ اما این داستان سبک و سیاق متفاوت و خاص خودش را دارد و بهعنوان یک داستان رازآلود نقطۀ اوج ندارد. مافیا به دست عدالت سپرده نخواهد شد؛ چون مافیاست و بسیار قدرتمندتر از ژاندارمری ملی ایتالیا. این اثر شاید هیجان ناشی از گرهگشاییهای داستانهای پلیسی را نداشته باشد؛ اما بهخوبی نشان میدهد که چه اتفاقی میافتد که حتی مردم چشمشان را روی فسادها و ظلمها میبندند.
خواندن کتاب روز جغد/ یک داستان ساده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان داستانهای پلیسی، جنایی و کارآگاهی پیشنهاد میکنیم.
درباره لئوناردو شاشا
لئوناردو شاشا یکی از نویسندگان معروف ادبیات ایتالیا، منتقد ادبی و پژوهشگر اجتماعی است. او در رشتۀ حقوق تحصیل کرد و نمایندۀ پارلمان ایتالیا و همینطور عضو پارلمان اروپا بود. لئوناردو شاشا اولین کسی است که از راه ادبیات و در قالب رمان و داستانهای کارآگاهی به وجود مافیا اشاره میکند. طنز از ویژگیهای بارز بیشتر آثار اوست.
بخشی از کتاب روز جغد/ یک داستان ساده
«سروان گفت: «امکان دارد آن هم چهجور، حالا میگویم چرا و چطور. بهغیر از قضیۀ شما، من اطلاعات دقیق دیگری درارتباط با مقاطعهکاریها دارم: امّا متأسفانه فقط در حد اطلاعات هستند، چون اگر مدرکی در این زمینه داشتم... فرض کنیم در این منطقه و در این آبادی، ده شرکت مقاطعهکاری مشغول به کار باشند: هر شرکت، ماشینآلات و مصالح خودش را داشته باشد: اینها چیزهایی هستند که شبها کنار خیابان یا نزدیک کارگاه ساختمانی رها میشوند؛ ماشینآلات چیزهای ظریفی هستند، کافی است چیزی از آنها کم شود، حتّی یک پیچ؛ آنوقت ساعتها یا روزها وقت لازم است تا دوباره آن را بهکار بیندازید؛ موادی مثل نفت و قیر و داربست را هم که خیلی راحت میشود غیب کرد یا همانجا در محل آتش زد. درست است که اغلب کنار مصالح و ماشینآلات، اتاقکهای چوبیای هستند که همیشه یکی دو کارگر در آنها میخوابند؛ امّا خب موضوع این است که کارگرها میخوابند ولی آدمهایی هستند که هیچوقت نمیخوابند، متوجه منظورم که هستید. پس آیا طبیعی نیست که برای حمایت بهسراغ آدمهایی رفت که هیچوقت نمیخوابند؟ حالا اگر بعد از اتفاقاتی از این دست بلافاصله به شما پیشنهاد حمایت شود و شما با بیاحتیاطی رد کنید، اتفاقی میافتد که مجبور به قبول حمایت شوید... مسلماً آدمهای کلهشق همهجا پیدا میشوند: همانهایی که جواب رد میدهند، که حمایت نمیخواهند و حتّی اگر چاقو هم بیخ گلویشان بگذاری باز قبول نمیکنند. ظاهراً شما آدمهای کلهشقی هستید: یا شاید فقط سالواتوره کلهشق بود...»
حجم
۱۴۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱۴۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه