دانلود و خرید کتاب زیستن یو هوآ ترجمه مهدی غبرایی
تصویر جلد کتاب زیستن

کتاب زیستن

نویسنده:یو هوآ
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۹از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زیستن

کتاب زیستن، نوشته‌ی نویسنده‌ی معروف چینی، یو هوآ است که در سال ۱۹۹۸ جایزه‌ی گرینزانو کاوور ایتالیا را به دست آورد و تاریخ و فرهنگ ۴۰ سال از سرزمین چین را از میان روایت‌های زندگی شخصی افراد بیان می‌کند. مهدی غبرایی مترجم کتاب زیستن و انتشارات ثالث ناشر آن است.

درباره‌ی کتاب زیستن

یو هوآ در کتاب زیستن تاریخ ۴۰ سال از سرزمین چین را روایت می‌کند. راوی داستان مردی است که کار جالبی دارد. او باید در گوشه و کنار کشور به جستجوی موسیقی سنتی و فولکلور کشورش باشد و در این میان با آدم‌های زیادی آشنا می‌شود. او مردی را می‌شناسد که در ابتدا مرد ثروتمندی بوده است. اما امان از عیاشی. همین سبب می‌شود که ثروت و زمینش را از دست بدهد و مقام و موقعیت اجتماعی‌اش نیز تغییر کند. راوی داستان تلاش‌های مرد برای ادامه دادن زندگی‌اش در شرایطی که همه‌چیز تغییر کرده است را تعریف می‌کند و از نحوه‌ی زیستن او می‌گوید.

کتاب زیستن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب زیستن، در خلال روایت داستانی، از تاریخ و فرهنگ و اتفاقات و زندگی روزمره‌ی مردم چین نیز می‌گوید. اگر دوست دارید در کنار مطالعه‌ی یک داستان لذت بخش، از تاریخ و فرهنگ نیز مطلع بشوید، زیستن بخوانید.

درباره‌ی یو هوآ

یو هوآ، یکی از ده نویسنده‌ی تاثیرگذار چینی، در ۳ آوریل ۱۹۶۰ در چین به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در زمینه دندان‌پزشکی کامل کرده بود و تا پیش از اینکه به نوشتن روی آورد، به مدت پنج سال مشغول کار در رشته‌ی تحصیلیش بود. آثار او به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، هلندی، اسپانیایی، ژاپنی و کره‌ای ترجمه شده‌اند و در سال ۲۰۰۲ جایزه‌ی بنیاد جیمز جویس را نیز دریافت کرد.

مهدی غبرایی

مهدی غبرایی در سال ۱۳۲۴ در لنگرود در خانواده‌ای پر جمعیت به دنیا آمد. او فرزند محمد غبرایی و فاطمه محمد راسخی است. دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در لنگرود گذراند. در سال ۱۳۴۷ از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفت. از سال ۱۳۶۰ به‌طور حرفه‌ای به کار ترجمه ادبی پرداخت. برادرانش فرهاد غبرایی و هادی غبرایی نیز مترجمند. مهدی غبرایی تا کنون آثار نویسندگان مشهوری مانند خالد حسینی، ارنست همینگوی، جک لندن، ژوزه ساراماگو و هاروکی موراکامی را به فارسی ترجمه کرده است.

جملاتی از کتاب زیستن

آنچه بیش‌تر از همه چیز دوست داشتم، نشستن کنار کلبه دهاتی‌ها دم غروب بود. شعاع‌های نور خورشید که از لابلای شاخه‌های نازک درختان پس‌می‌کشید، دهاتی‌ها را تماشا می‌کردم که آب چاه را روی زمین می‌ریزند تا خاک و شنِ گرم خنک شود. بادبزن در دست مرا نادیده می‌گرفتند، و من سبزی شور را می‌چشیدم که همیشه طعم نمک می‌داد. بعد دخترها را تماشا می‌کردم و با مردها حرف می‌زدم. همه‌جا می‌پلکیدم و یادم نمی‌آمد کدام دِه را گشته‌ام و کدام را نگشته‌ام. به دِهِ بعدی که نزدیک می‌شدم، بیش‌تر وقت‌ها می‌شنیدم بچه‌ها داد می‌زنند: «آهای، آن یارو که مدام خمیازه می‌کشه برگشته!»

به این ترتیب اهالی ده می‌فهمیدند مردی که داستان‌های مستهجن می‌گوید و ترانه‌های غمگین می‌خواند برگشته. در واقع همه این داستان‌ها و ترانه‌ها را از خودشان شنیده بودم. همه چیزهایی را که برایشان جالب بود می‌دانستم و طبعآ برای خودم هم جذاب بود.

mostafa
۱۳۹۸/۱۲/۲۶

کتاب جالب و خواندنی بود. کتاب، داستان زندگی یک پیرمرد است، از جوانی تا پیری، که پر از سختی ها و مشقت های مختلف است و پر از فراز و فرود هاست. داستان چندان هیجان انگیز نیست(بجز آخرای کتاب که هر

- بیشتر
سیدرضا
۱۴۰۰/۰۵/۱۱

به این کتاب از دو جهت رای دادم (جذابیت - داستان‌پردازی). چون اونو خریده بودم و خوندم و واقعا یکی زیباترین کتاب‌هایی هست که خواندم. مطالعه و خوندن این کتاب رو براتون پیشنهاد میکنم. مخصوصا برای تنهایی‌هاتون، عصر جمعه، در سکوت

- بیشتر
faeze
۱۴۰۲/۰۶/۱۸

خوندن این رمان برای من دقیقا احساس این رو داشت که کنار یه پیرمرد روستایی نشسته باشی و اون شروع کنه جز به جز زندگی پر فراز و نشیبش رو برات تعریف کنه. با غم و شادی زندگی فیوگویی همراه

- بیشتر
جواد
۱۴۰۰/۱۰/۰۳

زیستن نگاهی غم آلود بر بستری از واقعیت های آدم های رنج دیده از درد ها و غصه ها هست.😭

Mary gholami
۱۴۰۰/۰۶/۱۵

بد نبود

tahii
۱۳۹۹/۱۲/۲۶

یکی از کتابهایی که در حقش کم لطفی شده ولی به شدت زیباست و داستان گیرایی داره، عااالیه

yasi
۱۳۹۹/۰۱/۰۷

خوب بود ارزش یکبار خوندن رو قطعا داشت اما یکم تو بدبختی آدم ها اغراق شده بود

khanom mohandes
۱۴۰۱/۰۸/۰۸

با "زیستن "به وجد آمدم، غمگین شدم، خندیدم، گریستم و درست تصاویری که نویسنده به تحریر در اورده بود را با تمام وجود حس کردم به حدی که وقتی فهمیدم تمام داستان براساس واقعیت نبوده خوش حالتر شدم😊 خلاصه ،کتابی بود

- بیشتر
farzam
۱۴۰۳/۰۷/۲۱

این کتاب هیچ بر من نیفزود. نه دانشی نه حکمتی، ولی بقدری داستان جذابی داشت که با وجود خستگی بلاجرعه و یکسره خواندمش

mahmood mahmoodian
۱۴۰۱/۱۲/۰۴

کتاب جذاب و البته تراژیک،ترجمه خیلی خوب البته از مترجمی نام آشنا

اعتباردهنده‌ها همه از ثروت خانواده‌ام خبر داشتند، پس گذاشتند قرضم برود بالا. وقتی بنا کردم به اعتباری بازی کردن، دیگر حساب مبلغ باختم را نداشتم و اعتباردهنده‌ها هم هیچی نگفتند. اما هر روز پنهانی توطئه می‌کردند که صد مو زمین خانوادگی مرا از چنگم درآورند.
khanom mohandes
'فقر بلندپروازی آدم را به هیچ می‌رساند`
Mary gholami
فقط دستگیرمان می‌شد که حرف‌های بالادستی‌هاست و همه باید طبق خواستشان فکر و عمل کنیم.
khanom mohandes
می‌خواست یادم بدهد هر چند زن‌ها در ظاهر با هم فرق دارند، وقتی به آن‌ها برسی همه مثل همند. به جیاچن گفتم: «این اصل کوچک را می‌فهمم.» اما هر چند به مقصودش پی برده بودم، این نکته عوض نمی‌شد که وقتی زنی را با ظاهری متفاوت می‌دیدم، ناچار فکر می‌کردم که با دیگری فرق دارد.
khanom mohandes
هر چند اغلب گریان بودند، اما علتش اندوه غیر معمولی نبود. گاهی حتا در وقت شادی و آرامش می‌گریستند. دست‌هاشان مثل گل و لای خشکیده جاده زبر بود. دست بلند کردنشان برای زدودن اشک آن‌قدر رواج داشت که انگار حرکتی است برای تکاندن پر کاهی از لباس.
Maedeh Rahimi
با خودم گفتم: «این دفعه هم جستم! ناچارم زندگی کنم.»
شاهراه
فیوگویی سرا پا متفاوت بود. از فکر کردن به گذشته خوشش می‌آمد. از صحبت در باره زندگی‌اش خوشش می‌آمد. انگار از این طریق می‌توانست زندگی‌اش را بارها زنده کند.
faeze
هیچ‌کس را ندیدم که نه‌تنها خاطرات و تجارب زندگی برایش چنین روشن و دقیق باشد، بلکه بتواند آن را چنین جاندار و درخشان وصف کند. از آن قماش آدم‌ها بود که همه زندگی گذشته‌اش به یادش مانده بود. می‌توانست به روشنی خرامیدن خود را در جوانی و حتا پیرشدنش را ببیند.
faeze
«چه خوب که درمان‌شدنی نیست. اگر بود، پول دوا درمان را از کجا می‌آوردیم؟»
khanom mohandes
در اصل خیال می‌کردم با مردم خیلی مهربان است، اما گاهی دهانش را وامی‌کرد و سر کشاورز خاطی داد می‌کشید. یواش یواش فهمیدم فقط می‌خواست دندان‌های طلایش را به رخ دیگران بکشد.
khanom mohandes
چهار تا قاعده هست که آدم باید یادش باشد: «حرف عوضی نزن، توی رختخواب عوضی نخواب، توی خانه عوضی نرو و دست توی جیب عوضی نکن.
شاهراه
با غرور اعلام کرد: «می‌شود از این آهن سه تا بمب ساخت و همه را ریخت روی تایوان. یکی‌اش را می‌اندازیم روی تخت چیان کای ـشک، یکی‌اش را روی میز آشپزخانه‌اش و یکی‌اش را هم توی آغل بزش!»
شاهراه
سرآخر خیال می‌کنم زیاد هم بد نیاوردم. به آدم‌های دور و برم مثل لون اِر و چونشن نگاه کن. هر کدامشان سهم خود را زیر آفتاب گرفتند، اما زود جانشان را باختند. زندگی عادی بهتر است. اگر برای به دست آوردن مال دنیا تلاش کنی، سرآخر جانت را بر سر آن می‌گذاری.
faeze
زیستن از این لحاظ در بین آثار اولیه یو هوآ برجسته است که زبان فریب‌دهنده ساده‌ای دارد، همچنین چشم‌انداز تاریخی آن گسترده است و چهار دهه از تاریخ چین نو را در بر می‌گیرد، دوره‌ای سرشار از جنگ، کشاکش‌های داخلی، بلایای طبیعی و آشوب سیاسی. زیستن که دور و بر زمان دومین جنگ چین و ژاپن (۱۹۳۷ ــ ۱۹۴۵) شروع می‌شود
khanom mohandes
پیرمرد ترانه خواند: در جوانی آتشی سوزانده‌ام، در میانسالی شتابان رفته‌ام، پیری آمد، عابد و زاهد شدم.
khanom mohandes
یکی دیگر که ورزاها را خوب می‌شناخت به من گفت حداکثرش دوسه سال دوام می‌آورد. با خودم گفتم دوسه سال هم زیاد است. می‌ترسم خودم همین‌قدر هم عمرم به دنیا نباشد. کی حدس می‌زد که دو تایی هنوز تا امروز زنده می‌مانیم و شلنگ می‌اندازیم؟
khanom mohandes
«هرچه تندتر با داس کار کنم، قوی‌تر می‌شوم.»
khanom mohandes
دهاتی‌ها که کوگن را به این حال دیدند، سری جنباندند و گفتند بچه چقدر بدبیاری آورده. ولی بعد یکی از آن‌ها به او گفت: «دیگر برنمی‌گردی خانه.»
khanom mohandes
اِرشی با شادی ممنون می‌شد. مدام می‌گفت سر کردن سه نسل زیر یک سقف بهتر از دوتاست.
khanom mohandes
همین که جیاچن گفت مایل است در زندگی بعدی باز زنم بشود، بی‌اختیار اشک‌هایم روانه شد
khanom mohandes

حجم

۱۸۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

حجم

۱۸۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

قیمت:
۱۱۶,۵۰۰
تومان