کتاب نشانههای شر
معرفی کتاب نشانههای شر
کتاب نشانههای شر؛ فرد باتینگ، ژرژباتای، استیون اشنایدر و... مجموعه مقالاتی با موضوع «شَر» و نشانههای آن از فرد باتینگ، ژرژباتای، استیون اشنایدر و اندیشمندان دیگر است که با ترجمهٔ شهریار وقفیپور مترجم و منتقد ادبی در نشر چشمه چاپ شده است. با خواندن این مقالات میتوان سیر تحول و تأثیرگذاری مقوله شر را در نوشتار بررسی کرد.
درباره کتاب نشانههای شر
در بخش «شر»، مقالههای «بیشکل» و «مثله کردن به مثابهی قربانی و گوش بریدهشدهی ونسان ونگوگ» اثر ژرژ باتای و «ساختار روانشناختی آرمانشهر» نوشته فرد باتینگ و اسکات ویلسن را میخوانید.
بخش دوم این کتاب هم با مقالههای «هیولا در مقام استعاره (غریب): فروید، لیکاف و بازنمایی هیولاییت در وحشت سینمایی» نوشته استیون اشنایدر، «۱۸۴۸: تجاوز به عقلانیت» از ژوزه ب. مانلیئون، «عجیبالخلقهها» نوشته ماری روسو، «پیشگفتاری بر تخیل هیولایی» نوشته مارلی الن اوئه و «تایپ خونآشامی دراکولا و رسانههای آن» نوشته جنیفر وایک همراه است.
کتاب نشانههای شر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب نشانههای شر
این دو نقاشی بهخصوص از این جهت حائز اهمیت و معنادارند که تاریخشان به دوران مثله کردن ونگوگ به دست خودش میرسد. کافی است تنها به این دو نقاشی نگریسته شود تا درک کرد این تصاویر صرفاً بازنمایی یک صندلی دستهدار یا یک راحتی نیست، بلکه (بازنمایی) شخصیت یا پرسونای خوشبنیه و پرحرارت این دو نقاش است.
به دلیل نبود اطلاعات، تفسیر این دو نقاشی با یقین کامل دشوار است؛ با اینحال، نمیتوان بهراحتی از کنار تضاد یا کنتراست مرتبط با رجحان و برتری گوگن گذشت: پیپی ناروشن (اجاقی خاموش و خفقانآور) در تقابل با شمعی روشن؛ کیسهٔ زشت و جلفی از توتون (مادهای سوزان و خفهکننده) در تقابل با دو رمان که با کاغذی پوشانده شدهاند که رنگی روشن و سرزنده دارند. این تفاوتها را عناصر دردسرساز و رنجآوری پررنگتر میکنند که بنا به آنها، تفاوتهای مورد بحث متناظر با دورانیاند که در آن حس نفرت ونگوگ از دوست نقاشش به جایی رسید که به قطع رابطهشان انجامید؛ لیکن این تنفر که علیه گوگن نشانه رفته است، تنها یکی از تلخترین اشکال درونی برش یا گسستی است که مضمون و تم آن به شکلی عام، در کل فعالیتِ روانی ونگوگ یافت میشود. گوگن برای دوستش، نقش مثل یا ایدهآلی را ایفا میکند که پیشفرض والاترین الهامات برای «خود» یا اگوِ ونگوگ است، حتا تا حد نهایی و اوجِ جنونآمیزترین پیامدهایش: استخفاف و تحقیرِ انزجارآلود و یأسآمیز، با همسنگ و برگردان آزارندهاش، یعنی همسانی و هویتیابی نزدیک و درونی فردی که تحقیر میکند با فردی که تحقیر میشود. حتا این ایدهآل، در دل خویش، حامل جزئی از تحریفاتِ آن چیزی است که همان برابرنهاد یا آنتیتزِ غضبناک است: اتصال شمع به صندلی دستهدار سست و لرزان است، و وضعیتش خطرناک و حتا شوکآور است؛ بیشک خورشید نیز که در شکوه تاموتمام خود است، در تضاد با آفتابگردانِ روبهزوال است؛ لیکن این گل آفتابگردان هر چهقدر هم پژمرده باشد، باز هم خورشید است، و این خورشید هم از یک نظر، زیانبخش و مریض است: این خورشید رنگی گوگردی یا سولفوریک دارد و خود نقاش این موضوع را دوبار به فرانسه مینویسد.
حجم
۱۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱۳۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه