کتاب مو قرمز
معرفی کتاب مو قرمز
کتاب مو قرمز نوشته نویسنده مشهور اهل ترکیه اورهان پاموک است که با ترجمه عینله غریب منتشر شده است. این کتاب روایتی جذاب از عشق است. اورهان پاموک برندهٔ جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶ است.
درباره کتاب مو قرمز
مو قرمز داستانی با تکههایی برآمده از «رستم و سهراب» فردوسی و «ادیپ شهریار» سوفوکل است. داستان این کتاب در سالهای دهه هشتاد میلادی در ترکیه روایت میشود، ماجرای پسری فقیر،که پدرش به خاطر فعالیت سیاسی چپگرایانه در زندان نظامیها بوده و حالا هم خانواده را رها کرده . برای تامین پول کلاسهای کنکورش ناچار میشود کار کند، کاری که به او پیشنهاد میشود همکاری با یک یک چاهکن پیر است که میخواهد در زمین بیآبوعلف چاهی بزند. زمینی که کسی باور ندارد به آب برسد. پسر جوان در این مکان با زنی مو قرمز آشنا میشود که بازیگر تئاتر سیار است و یکی از نقشهایی هم که اجرا میکند زاری بر جسد سهراب است. اینجا آغاز داستان موقرمز پاموک است.
پاموک قهرمانش را در این رمان با داستان رستم و سهراب و ادیپ گره میزند و او را به تهران و کاخ گلستان و راسته کتابفروشهای خیابان انقلاب هم میآورد.
در این اثر مسئله پدری و پسری به شکلی نو و خاص متبلور شده و این بار قرار است بیپدر شدن و بیپسر شدن را از منظری دیگر و جوری که پاموک روایت میکند بخوانیم. این اثر جذاب بیش از پیش پاموک خلاق و ذهن پویایش را به ما میشناساند.
خواندن کتاب مو قرمز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره اورهان پاموک
اورهان پاموک در سال ۱۹۵۲ در استانبول به دنیا آمد. او در خانوادهای پرجمعیت و از لحاظ مالی تقریبا مرفه بزرگ شد و همین فضای خانوادگی الهامبخش فضای بسیاری از کارهای او مانند کتاب «چیدت بی و پسران» گرفت. پدربزرگ او مهندس عمران موفقی بود و از راه ساخت ریلهای راهآهن و کارخانه ثروت بسیاری به دست آورد. پدر اورهان مسیر پدربزرگش را دنبال کرد اما در عوض آنکه ثروتآفرینی کند ثروتش را از دست میداد. اورهان اما مسیری کاملاً متفاوت اختیار کرد. او سه سال معماری خواند اما بیآنکه این رشته را به پایان برساند انصراف داد. در عوض در کلاسهای روزنامهنگاری ثبتنام کرد و در نهایت تصمیم گرفت که نویسنده شود. او در سن ۲۲ سالگی نخستین رمان خود را با عنوان «جودت بیک و پسران» نوشت اما چهار سال زمان برد تا ناشری چاپ کتاب او را بپذیرد.
او در سال ۱۹۸۴ کتاب «خانه خاموش» و در سال ۱۹۸۵ کتاب «قلعه سفید» را نوشت و هردو جوایز متعددی از سوی منتقدین دریافت کردند. پس از انتشار کتاب قلعه سفید نیویورک تایمز نوشت: «ستارهای جدید از شرق ظهور کرده است-اورهان پاموک». با وجود استقبال منتقدان، مخاطبین عام دیرتر به نوشتههای پاموک گرایش پیدا کردند. «کتاب سیاه» شاید نخستین موفقیت چشمگیر پاموک در ترکیه بود. شهرت بینالمللی پاموک اما با کتاب «نام من سرخ» بیش از پیش گسترده شد. این رمان ترکیبی از ماجراجویی، عشق و معماهای فلسفی است که در قرن ۱۶ در استانبول رخ میدهد. داستان روایت ۹ روز برفی در حکومت عثمانی در سال ۱۵۹۱ است که جدالی از شرق و غرب را در روایتی پرکشش بیان میکند. این رمان به ۲۴ زبان دنیا ترجمه شد و در سال ۲۰۰۳ برنده جایزه بینالمللی ادبیات دوبلین شد.
در کنار شهرت نویسندگی، پاموک در ترکیه سابقه قضایی نیز دارد. ملیگرایان ترک از او به دلیل عنوان کردن این مسأله که در زمان حکومت عثمانی نسلکشی کردها و ارامنه در ترکیه رخ داده است، در سال ۲۰۰۵ از او شکایت کردند و او پس از محاکمه در دادگاه قضایی ترکیه بر اساس این جرم مجبور به پرداخت جریمه نقدی شد. پاموک در اینباره گفته است که دیگر امکان خودداری از بیان این مسأله را نداشت و اقدامش در راستای تلاش برای احیای حق آزادی بیان در کشورش بوده است.
کتابهای پاموک عمدتاً روایتهایی است از سرگشتگی و بیهویتی، که با رگههایی از تقابل ارزشهای شرقی و غربی نیز در آن نهفته است.
بخشی از کتاب مو قرمز
میدانستم که سیاست تنها دلیلِ بگومگوهای اغلب بیسروصدای پدر و مادرم نیست. گاهی مدتها باهم قهر بودند و روزها حتا یک کلمه هم میانشان ردوبدل نمیشد. شاید اصلاً همدیگر را دوست نداشتند. احساس میکردم که زنهای زیادی از پدرم خوششان میآید و بعید نبود که پدر هم زنهای دیگری را دوست داشته باشد. گاهی مادر جوری که من هم حالیام بشود توضیح میداد که در زندگی ما پای یک زن دیگر هم وسط است. دعواهای بیسروته پدر و مادرم که تمامی نداشت جوری ناراحتم میکرد که اصلاً خوش نداشتم به چونوچرایش فکر کنم.
آخرینبار پدرم را شبی دیدم که برایش غذا برده بودم داروخانه. سال اول دبیرستان بودم. شبی از شبهای معمولی پاییز بود. پدر اخبار شبانه را از تلویزیون کوچک سیارش تماشا میکرد. وقتی او پشت دخل شام میخورد، من کار دو مشتری را که یکیشان آسپرین میخواست و دیگری آنتیبیوتیک و ویتامین ث راه انداختم و پولی را که از آن دو گرفته بودم در صندوق انداختم. صندوقی که هر وقت باز میشد صدای دوستداشتنی ازش برمیخاست. موقع بازگشت به خانه برای آخرینبار به چهرهٔ پدرم نگاهی انداختم، او هم لبخندزنان از دمِ در برایم دستی تکان داد.
صبح بعدش پدر خانه نیامد. البته من بعدازظهر و وقتی که از مدرسه برگشتم خبر را از مادر شنیدم. چشمان مادر سرخ و پفکرده بود، پیدا بود گریه کرده است. اولش فکر کردم که مثل دفعهٔ پیش مستقیم پدر را از داروخانه به شعبهٔ امور سیاسی ادارهٔ امنیت ملی بردهاند تا از نو بگیرندش زیر شکنجه؛ با فلک و برق و کتک.
هفت یا هشت سال قبلتر بود که پدر یکمرتبه ناپدید شد و پس از حدود دو سال به خانه برگشته بود. اما اینبار مادر حسوحال زنی را نداشت که پلیس شوهرش را بازجویی و بهشدت شکنجه میکند. او آشکارا از دست پدر عصبانی بود و وقتی حرف پدر وسط میآمد، میگفت «خود داند.» درحالیکه دفعهٔ پیش وقتی یک شب ارتشیها بعد از کودتا به داروخانه آمدند و پدر را کَتبسته با خودشان بردند مادرم بسیار ناراحت شد، بیقراری کرد و به من گفت پدرم یک قهرمان ملی است و من باید به او افتخار کنم. تا برگشتنِ پدر خودش پابهپای ماجد که دستیار پدر بود مسئولیت داروخانه را به عهده گرفت تا جای پدر خالی نماند. آن روزها گاهی روپوش سفید ماجد را میپوشیدم و به مادر کمک میکردم. البته همه میدانستند که من در آینده برخلاف ماجد نه وردست یک داروفروش، بلکه همانطور که پدرم میخواست در یک رشتهٔ علمی آدم حسابی خواهم شد.
حجم
۳۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
حجم
۳۳۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
نظرات کاربران
. دلم میخواهد تا ابد راجع به این رمان بنویسم، شگفت زده ام کرده است، چون توانسته به من بقبولاند که یک رمان احمقانه است، یک رمان مضخرف، با یک راویِ کسل کننده، یک سری داستان بیخودی، با یک سری حرف
امیدوارم این انتشارات به خاطر قیمتگذاری نامناسب و غیر فرهنگی به زودی توسط کاربران تحریم بشه.
دوستان پیشنهاد میکنم اگه میخواید این کتاب رو بخونید از نشر نون با ترجمه خانم مژده الفت بخونید هم ترجمه خوب و روونی داره هم اگر بخواید چاپیشم تهیه کنید قیمتش زیر ۳۰تومنه با اسم زنی باموهای قرمز چاپ شده.
خیلی گرونه!
این دومین کتابی بود که از اورهان پاموک میخوندم. قلم خیلی خوبی داره و داستان رو عالی شروع میکنه و پیش میبره. اونقدر برام جذاب بود که نتونستم ولش کنم و دو روزه تمومش کردم. اما توضیحات اضافه و خسته
چرا اینقدر گرونه خوب میریم چاپیشو میخریم
رمانی عمیق و تاثیرگذار با پایانی غافلگیرکننده ! ترجمه هم روی هم رفته خوب بود . از زن موقرمز داستان متنفرم و در سراسر داستان نسبت به این زن هیچ حسی به جز انزجار نداشتم .
کتاب بسیار زیبایی بود. من عاشق نحوه روایت ساده و خالصش شدم. استفاده از ایران و شاهنامه تو داستانی که سراسر رابطهی عاشقانهی زیبای پدر و پسری بود، جذابترش میکرد. ترجمه خیلی خوب بود و روی کتاب نشسته بود. خیلی لذت
اگر وقت آزاد دارید بخونید کتاب پر کششی بود من توی یک روز تمومش کردم ترجمه هم روان بود برام خیلی جالب بود که یک نویسنده ترک انقدر با شاهنامه ارتباط برقرار کرده بود
نتونستم تا پایان داستان همراه نویسنده باشم