دانلود رایگان کتاب اولین پاسپورت من اورهان پاموک ترجمه مجتبی اسماعیل‌زاده

معرفی کتاب اولین پاسپورت من

«اولین پاسپورت من» داستان کوتاهی از اورهان پاموک(-۱۹۵۲)، نویسنده ترکیه‌ای برنده جایزه نوبل ادبیات است.
sharif
۱۳۹۵/۱۲/۲۲

مترجم محترم توجه کنند که وقتی "جنوا" می نویسن تصور میشه شهری در ایتالیا مدنظر بوده درحالیکه اورهان پاموک از "ژنو" حرف میزنه که در سوئیس واقع است چندتایی هم اشتباهات تایپی وجود داشت که در بعضی کتاب های دیگه هم شاهدش

- بیشتر
شکیب شیخی
۱۳۹۸/۰۳/۱۸

واقعا وقتی توانایی کار رایگان نداریم، بیایم و انجامش ندیم. به خدا اینطوری سنگینتریم. متن به لحاظ ترجمه و ویرایش در سطح «ناخوانا» طبقه بندی میشه. اشتباهات ترجمه و ویرایش و زبان فارسی پر از غلط به حدی هستن که حتی نمیشه ازشون

- بیشتر
i._.shayan
۱۳۹۸/۱۲/۱۹

الان این چی بود دقیقا؟ یک سری خاطرات پراکنده با کلی گویی های زیاد که هر بخش از داستان میخواد به یک چیز متفاوت بپردازه و در نهایت به هیچ کدوم به طور مناسب نمی‌پردازه هیچ چیز خاصی در داستان وجود نداره

- بیشتر
amirhp
۱۳۹۸/۰۲/۲۵

اگر سرگذشت پاموک را بدانید یک بریده جذاب و کوتاه درباره زندگی اش است.

وحید
۱۳۹۷/۰۱/۰۳

ژنو شهری است در سوییس و جنوا شهری در ایتالیا! کاش انقدر سردستی ترجمه نکنید.

عماد
۱۳۹۸/۰۸/۳۰

موضوع خوبه، اما خیلی مبتدیانه بهش پرداخته شده

علیرضا م
۱۳۹۵/۱۲/۱۸

بی معنی و مفهوم. نه حرفی داشت نه هدفی. شاید دیگه اوج بار معنایی داستان تو جمله ی "پاسپورت سندی نیست که نشان دهد ما چه کسی هستیم. بلکه نشان میدهد مردم راجع به ما چگونه فکر می کنند."

- بیشتر
fafa
۱۳۹۹/۰۹/۰۵

هیچی و هیچی و هیچی چرا فکر میکنن داستان کوتاه یعنی چند تا جمله بی سر و ته رو به هم بچسبونی؟

کاربر ۲۲۹۱۸۴۲
۱۳۹۹/۰۷/۱۸

از آن جا که نویسنده در کودکی به کشور سویس سفر کرده و از آن جا که "جنوا" بندری در کشور ایتالیا می باشد ، خدمت مترجم محترم عارضم که به احتمال قریب به یقین "شهر ژنو" گزینه مناسب تری

- بیشتر
آبرنگ
۱۳۹۷/۰۶/۱۵

کتاب جالبی بود درباره مهاجرت و برخی چالش های مربوط به آن

چیزی که من از آن درس گرفتم این بود که پاسپورت سندی نیست که به ما نشان بدهد چه کسی هستیم، بلکه سندی است که نشان می‌دهد مردم چگونه در مورد ما فکر می‌کنند.
ونوشه
ما مجبور به پذیرفتن این بودیم که چیزهایی که مورد استفاده قرار می‌دادیم هرگز به ما تعلق نمی‌یابند و این کشور و سرزمین دیگر هیچ‌وقت به ما تعلق نخواهد داشت.
amirhp
کشور دیگر کشوری بود که به مردمان دیگری تعلق داشت. ما مجبور به پذیرفتن این بودیم که چیزهایی که مورد استفاده قرار می‌دادیم هرگز به ما تعلق نمی‌یابند و این کشور و سرزمین دیگر هیچ‌وقت به ما تعلق نخواهد داشت.
farnaz Pursmaily
آپارتمان ما ـ که پیاده تا پل‌های رود روهنه پنج دقیقه راه داشت و در نقطه‌ای بود که از دریاچه‌ی جنوا دیده می‌شد ـ به صورت مبل‌دار اجاره شده بود. این گونه بود که با نشستن پشت آن میزهایی که قبلاً دیگران روی آن‌ها نشسته بودند، با استفاده‌کردن از لیوان‌ها و بشقاب‌هایی که مردمان دیگری در آن‌ها نوشیده و خورده بودند و خوابیدن درون تخت‌هایی که آدم‌های آن‌ها حالا فرسوده شده بودند، به زندگی در کشور جدید خو گرفتم. کشور دیگر کشوری بود که به مردمان دیگری تعلق داشت. ما مجبور به پذیرفتن این بودیم که چیزهایی که مورد استفاده قرار می‌دادیم هرگز به ما تعلق نمی‌یابند و این کشور و سرزمین دیگر هیچ‌وقت به ما تعلق نخواهد داشت.
Mohammad Bagheri
چیزی که من از آن درس گرفتم این بود که پاسپورت سندی نیست که به ما نشان بدهد چه کسی هستیم، بلکه سندی است که نشان می‌دهد مردم چگونه در مورد ما فکر می‌کنند.
mahdi

حجم

۸٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

حجم

۸٫۰ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۰ صفحه

قیمت:
رایگان