کتاب خاطرات خفته
معرفی کتاب خاطرات خفته
رمان «خاطرات خفته» تازهترین رمانی است که پاتریک مودیانو فرانسوی بعد از برنده شدن جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۴ نوشت و در لیست کتابهای پرفروش قرار گرفت. این اثر رمانی است با نگاهی نو به روابط انسانی، خاطرات و وجدان انسانها.
راوی داستان نویسندهی مسنی است که خاطرات دوران کلیدی زندگیاش را در دهه ۶۰ مرور میکند. رابطههای مرموزی که با زنهای مختلف داشته و تاثیری که انعکاس ویرانگر این رابطهها بر زندگیاش گذاشته است. او خاطرات دوران کودکیاش را میکاود. روزهایی که رابطهی پرکشمکشی را با خانواده داشته و سالهای ناگوار جوانیاش که در آن به نویسندهای مشهور تبدیل شده است.
البته «خاطرات خفته» وقایعنگاری صرف و نقل ساده رویدادهای گذشته نیست. شاید بتوان نام دیگر این کتاب را پرسشها، رازها و یا حتی جنایات خفته گذاشت. وقایعی که مثل یک تصویر هولناک ناتمام در ناخودآگاهتان جا خوش کردهاند و از وجودشان بیخبرید.
این کتاب نمونه خوبی از سبک کلاسیکِ مودیانو است که با ترکیب زندگینامهنویسی و ایجاد رابطههای مرموز، معجونی صمیمی و جذاب میسازد و خواننده را تا انتها درگیر کتاب نگه میدارد.
فضای بیشتر داستانهای مودیانو بر پاریس دوران اشغال نازیها متمرکز شده است. تلاش در ترسیم دوران کودکی در غیاب پدر و مادر، نوجوانی منزوی و آواره، جستجوی جوانی و زمان از دست رفته، اثر داستانیاش را به خاطرات نویسی میکند.
میشل لسبر، نویسندهی فرانسوی درباره سبک نویسندگی مودیانو میگوید: «بهراستی چه چیزی ما را تا این حد به مودیانو وفادار نگه میدارد؟ درحالیکه هر بار پیش از خواندن رمان جدید او، میدانیم که مانند دفعات پیش، منگ و گرسنه رهایمان خواهد کرد!»
مودیانو تا امروز دهها رمان، داستان و فیلمنامه نوشته که به ۳۶ زبان ترجمه شده و توجه خوانندگان زیادی را در سراسر جهان جلب کرده است. بسیاری از آثار او جایزههای ادبی ارزشمندی از جمله «جایزه بزرگ رمان آکادمی فرانسه»، «جایزه گنکور» و «جایزه انستیتو فرانسه» را هم نصیبیش کردهاند.
حجم
۹۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
نظرات کاربران
۲۶. در این کتاب زنان الهام بخش یادآوری خاطرات دور و نسبتا فراموش شده راوی هستن، اشاره اجمالی ای به رابطه نه چندان خوب و پرمحبت با مادرش داره و هزاران سوال بی جواب و به قول خودش معماهای پاریسی حل
به نظر من هم در این کتاب و هم در کتاب "سیرکی که می گذرد" از این نویسنده یک جور ابهام آزار دهنده در موضوع، شخصیت پردازی، ماجراها و اتفاقات وجود داره؛ انگار که نویسنده هنوز با خودش به این
خاطرات خفته رمان است، کمی خودزندگینوشت، گاهی جستار و البته گشتنامهای در پاریس. گشتوگذاری که نقب میزند به خاطراتی که گویی میجوند وجود راوی –نویسنده– را. راویای که مانند باقی آثار نویسنده چندان مطمئن نیست و درماندهی خاطراتیست که حتی
ترجمه به نظر من اصلا روان نیس یه جوریه و اوایل کتاب بیشتر این جوریه و ازار دهنده اس فعل و فاعل و مفعول در جای خود قرار نگرفته انگار، سبک نویسنده هم فکر نمی کنم در سلیقه هر کسی
نظری ندارم
252