
کتاب فکرهای نیمه شبی
معرفی کتاب فکرهای نیمه شبی
کتاب فکرهای نیمه شبی با عنوان اصلی Pillow Thoughts نوشتهٔ کورتنی پپرنل و ترجمهٔ نهال سهیلی فر توسط نشر داهی منتشر شده است. این کتاب در دستهٔ شعرهای استرالیایی قرن ۲۱ قرار میگیرد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فکرهای نیمه شبی
کتاب فکرهای نیمهشبی مجموعهای از نوشتهها، از جمله شعر و نثرهای کوتاه است که به مضامین درونی و احساسی میپردازد. لحن کتاب صمیمی و اغلب امیدبخش است. بخش آغازین کتاب شامل داستانی دربارهٔ یک عروس دریایی است که گاهی سردرگم و نامطمئن میشود، اما درنهایت حالش خوب میشود و به خواستههایش میرسد. این داستان میتواند نمادی از محتوای کتاب باشد که به احساسات مختلف انسانی میپردازد و در نهایت بر شایستگی و توانایی فرد برای رسیدن به آرامش و اهدافش تاکید دارد. برخی از قطعات کتاب به موضوعاتی مانند شایستگی فردی و روابط انسانی اشاره دارند. کتاب فکرهای نیمهشبی شامل قطعات ادبی کوتاه است که به تأملات و احساسات درونی انسان در نیمههای شب میپردازد. این نوشتهها شامل شعرهایی درباره عشق، دلشکستگی، تنهایی، امید و خودشناسی هستند. نویسنده با زبانی ساده و همدلانه به بیان این احساسات میپردازد و فضایی برای همذاتپنداری با خواننده ایجاد میکند. به جای ارائه یک روایت خطی، کتاب از مجموعهای از قطعات تشکیل شده که هر کدام به تنهایی حامل یک فکر یا احساس هستند و در کنار هم تصویری کلی از دنیای درونی انسان ارائه میدهند.
چرا باید کتاب فکرهای نیمه شبی را بخوانیم؟
خواندن کتاب فکرهای نیمهشبی به این دلیل پیشنهاد میشود که با زبانی ساده و صمیمی به احساسات عمیق و مشترک انسانی میپردازد، حس تنها نبودن در مواجهه با دلمشغولیهای شبانه را به خواننده میدهد و با نگاهی امیدوارکننده، ارزش و شایستگی درونی هر فرد را یادآوری میکند.
خواندن کتاب فکرهای نیمه شبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به افرادی پیشنهاد میشود که به دنبال نوشتههایی هستند که با احساسات درونی آنها ارتباط برقرار کند، به خصوص در لحظات تنهایی یا تفکر در شب. همچنین، برای علاقهمندان به شعر نو و نثرهای ادبی کوتاه با مضامین احساسی و روانشناختی مناسب است. افرادی که ممکن است احساس سردرگمی یا عدم اطمینان داشته باشند نیز میتوانند در این کتاب بازتابی از احساسات خود و پیامی از امید و پذیرش پیدا کنند.
بخشی از کتاب فکرهای نیمه شبی
«یه روز از خواب بیدار میشی و بیستوسه سالت شده و یادت نمیآد هفده سالگیات چطور بود، اما هنوز بعداز یه روز بد پیش مامانت گریه میکنی و کمی بزرگتر به نظر میآی، ولی خودت احساسش نمیکنی. یه روزی بیستوسه سالت میشه و خالهٔ مادرت بهت میگه چقدر بزرگ شدی و قدت یه کم بلندتر شده، اما تو از درون هنوز یادته که زیر درخت بلوط مینشستی و کتاب میخوندی و فرداش هیچ جلسهای نداشتی و نباید اجاره خونه میدادی و تنها چیزی که میتونی بهش فکر کنی اینه که هفده سالگیت فکر میکردی بیستوسه سالگی دیگه همهچی رو میدونی و حالا اصلاً یادت نمیآد که چطوری از اونجا به اینجا رسیدی. اما تویِ هفده ساله اشتباه میکردی؛ چون الان فقط یه سری چیزها رو میدونی و همهچی رو نمیدونی.
میدونی که قهوه صبحها مزهٔ بهتری داره و خونهتون دیگه خونهٔ تو نیست؛ خونهٔ «مامان و بابا» س. میدونی که هر شیش ماه باید ماشینت رو بدی سرویس کنن. یه روز بیستوسه سالت میشه و سعی میکنی به یه آدم هفدهساله توضیح بدی که چه اشتباهاتی کردی تا دیگه اون نکنه، اون هم وقتی کل چیزی که میخوای اینه که یکی بفهمه تو هنوز اصلاً نمیدونی باید چیکار کنی.»
حجم
۳۹۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
حجم
۳۹۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۴۶ صفحه
نظرات کاربران
خوبه