
کتاب بیگانه
معرفی کتاب بیگانه
مرسو که مرتکب قتل شده، در سلول خود منتظر زمان اعدام است. ماجرا در دهه ۳۰ و در الجزایر میگذرد و دو قسمت دارد. در بخش اول، مرسو با گرفتن مرخصی در مراسم تدفین مادرش شرکت میکند در حالی که هیچ تأثر و احساسی ندارد. این بخش با ترسیم روزهای پس از مرگ مادر و بیان ماجرای قتل میگذرد. در بخش دوم ما به فضای زندان بازمیگردیم تا ادامه کار مرسو را در آنجا دنبال کنیم. در این بخش او بیشتر از خودش و احساساتش حرف میزند و همزمان روند پرونده او را دنبال میکنیم: «فقط میتوانم بگویم تابستان خیلی زود جانشین تابستان گذشته شد. میدانستم که با بالا آمدن اولین گرما اتفاق تازهای برایم رخ خواهد داد. پرونده در آخرین دورهٔ دادرسی دادگاه ثبت شد و این دوره با ماه ژوئن پایان پذیرفت. محاکمه دادگاه در حالی که همه چیز در بیرون غرق در آفتاب بود، آغاز شد. وکیلم به من اطمینان داد که این جلسات دو یا سه روز بیشتر طول نخواهد کشید. وی افزود: «وانگهی، دادگاه سریع خواهد بود، زیرا پروندهٔ شما مهمترین پروندهٔ این دورهٔ دادرسی نیست، پس از آن بلافاصله یک پروندهٔ پدرکشی مطرح خواهد شد.» مرسوی رمان آلبرکامو، انسانی بدون اراده به پیشرفت در زندگی است. او برای برقراری رابطه احساسی با دیگران تلاش نمیکند و در بیتفاوتی خود و پیامدهای آن زندگیاش را سپری میکند و از این که روزهایش را بدون تغییری در عادتهایش میگذراند خوشنود است. آلبر کامو در مقدمهای که خودش بر رمان بیگانه نوشته، میگوید: «بیگانه» را در یک جمله که گمان نمیکنم زیاد خلاف عرف باشد خلاصه کردهام: «در جامعه ما هرکس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش میکند.»
درباره آلبر کامو
آلبر کامو در ۷ نوا مبر ۱۹۱۳سال در خانوادهای فقیر در الجزایر متولد شد. آن زمان الجزایر تحت استعمار فرانسه بود. پدرش کارگری فقیر بود و مادرش خدمتکار بود. آنها صاحب دو فرزند به نام «لوسین» و «آلبر» بودند، پدرش در جنگ کشته شد و مسئولیت نگهداری دو بچه بر عهده مادرش افتاده بود. کامو به خاطر خانوادهاش مدرسه را رها کرد و به کارگری مشغول شد. معلمش به استعداد او پی برد و او را به ادامه تحصیل تشویق کرد، و به او کمک کرد تا بتواند بورسیه تحصیلی شود. با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم است او همواره این برچسب خاص را رد میکرد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. کامو در بعد از ظهر چهارم ژانویه ۱۹۶۰ و در سن ۴۷ سالگی بر اثر سانحهی تصادف نزدیک سن، در شهر ویلبلویل درگذشت.
به عقیدهی بسیاری او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و نویسنده کتاب مشهور بیگانه و مقاله جریانساز افسانهی سیزیف است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر آثار مهم ادبیاش که بهصورت واضح به مشکلات وجدان بشری در این عصر پرداخته است برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. آلبر کامو نخستین نویسندهی زادهی قارهی آفریقا است که برنده این جایزه شده است. او دو سال پس از بردن جایزهی نوبل در یک سانحهی تصادف درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. رانندهی اتوموبیل و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو، نیز در این حادثه کشته شدند. آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.
زمانی که کامو در حادثهی اتومبیل کشته شد، مشغول کار بر روی نسخهی اول رمان تازهای به نام آدم اول بود. به دوستی نوشته بود: «همهی تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کردهام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی میبرد؛ اما به پایانش خواهم برد.» حادثهی اتومبیل زمانی پیشآمد که عازم پاریس بود تا کاری تازه را در زمنیه کارگردانی شروع کند.
بعد از مرگ کامو، همسر و فرزندانش حق تکثیر آثار و کتابهای البر کامو را در اختیار گرفتند و دو اثر باقیمانده او را منتشر کردند. اولین آنها کتاب مرگ شاد بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد یک اثر ناتمام به نام آدم اول بود که سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول یک خودزندگینامه دربارهی دوران کودکی نویسنده در الجزایر است.
حجم
۹۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۹۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
نظرات کاربران
پیام کامو در این رمان این هست که یا صادق باش و رنج ببر یا دغلکار باش و هر چند موقت شاد باش
کامو فیلسوف ادیبی است که هرچه را مورد پذیرش انسانهاست به چالش می کشد و به زیر سوال می برد. او شکاک است و بدبین و تلخ و عصیانگر. از عرف گریزان است، خواهان اصالت دادن به بشر و بیداری
داستان جذابیت خاصی نداشت حداقل برای من. اتفاق خاصی در داستان نمی افتد. از این گذشته مترجم در ابتدای کتاب دلیل خودش برای ترجمه کتاب رو این عنوان می کنه که ترجمه های قبلی به اندازه کافی پایبند به متن
کتاب روان و سنگین به قول نویسندش مرسو به جنون صداقت مبتلاهه که بعضی ها با بی تفاوتی اشتباهش می گیرن. پنج ستاره کمه
با ترجمه پریسا قبادی اصل ۱۱۸ صفحس با ترجمه علی اصغر خبره زاده و جلال آل احمد ۱۵۲ صفحس با ترجمه خشایار دیهیمی ۶۵ صفحس با ترجمه امیر لاهوتی ۱۷۶ صفحس با ترجمه سمیرا غریبی ۱۱۸ صفحس چه باید کرد؟؟؟؟؟؟؟ 😳
از جزعیات گویی بیش از حدش خوشم نمیاد، داعما بیان شدن جزعیات نهار و شام و حتی شکلات خوردن و سیگار کشیدن شخصیت اصلی برام جذابیتی نداره. یک سومش رو خوندم و هیچ کششی منو به ادامه دادنش تشویق نمیکنه.
کتاب جذابی بود، موضوعی بود که شبیهش را در جزیره محکومین کافکا خوانده بودم با این تفاوت که اینجا از دید خود محکوم داستان روایت می شود.
یکی از رمانهای تاثیرگذارے که تا بحال خوندم واقعا عالیه
سیاهی محض!
من زیاد از خوندنش لذت نبردم.بنظرم چیز خاصی نداشت #7