کتاب سومین پلیس
معرفی کتاب سومین پلیس
کتاب سومین پلیس نوشتۀ فلن اوبراین و ترجمۀ پیمان خاکسار است. نشر چشمه این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این رمان، دربارۀ مرد جوانی است که در سرقتی مسلحانه، شخصی را به قتل می رساند، با این نیت که بودجۀ یک پروژۀ علمی را تأمین کند. به عقیدۀ بعضی از نویسندگان و منتقدین، «سومین پلیس» خندهدارترین کتابی است که تابهحال نوشته شده است، همینطور ترسناکترین.
درباره کتاب سومین پلیس
رمان سومین پلیس، دومین اثر فلن اوبراین است. این کتاب، پس از اینکه بارها بهوسیلۀ ناشران مختلف، بهدلیل بیش از حد فانتزی بودنش رد شد و بیست سال زیر تختههای کف آشپزخانه خاک خورد، پس از مرگ این نویسنده و در سال ۱۹۶۷ بهدست همسرش منتشر شد.
پس از این که جوانِ ین رمان، برای تأمین مخارج یک پروژۀ علمی، یک انسان را به قتل میرساند و سرقتی مسلحانه انجام میدهد، با یک لحظه غفلت، همدستش پولها را در جایی پنهان میکند تا در زمان مناسب به شریکش نارو بزند.
در خانۀ مقتول، یک جعبۀ سیاه مرموز وجود دارد که وقتی سارق جوان درِ آن را باز میکند، به دنیای عجیب و اسرارآمیزی وارد میشود. او در این دنیایِ جدید، مقتول را زنده ملاقات میکند.
فلن اوبراین تمام خلاقیت شگفتانگیزش را نمایش میدهد. او در این داستان شما را به درون مخمصهای پیچیده پرتاب میکند که آنجا، نزاعی بین یک واقعیت کشنده و رؤیایی که میل به کابوس شدن دارد، در جریان است؛ کابوسی برآمده از تمایل به انتقامجویی.
این کتاب، دو روایت موازی دارد. یکی روایت اصلی کتاب که دربارۀ سارق است و دیگری روایتی است فرعی که در آن زندگی و اختراعات فیلسوف و دانشمندی غریب به اسم دو سلبی شرح داده میشود.
هرولد بلوم، منتقد امریکایی، رمان سومین پلیس را در فهرست برترین آثار تاریخ ادبیات غرب آورده و گاردین نیز آن را در فهرست کتابهایی آورده که هر فردی پیش از مرگش باید بخواند. کیث هاپر استاد ادبیات دانشگاه آکسفورد هم گفته است که این کتاب اولین شاهکار بزرگ سَبْکی است که امروزه پستمدرن مینامیم.
گفتنی است که نویسندۀ سریال پرطرفدار «گمشدگان (Lost)» بسیاری از ایدههای اصلی مجموعه را از این شاهکار ادبی گرفته و خواندن آن میتواند به بینندگان کمک کند تا پیچیدگیهای مجموعه را بهتر درک کنند.
نثر فلن اوبراین پیچیده است.
خواندن کتاب سومین پلیس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی، داستانهای غریب و متفاوت پیشنهاد میکنیم.
درباره فلن اوبراین
فلن اوبراین یکی از چندین اسم مستعاری است که برایان اونولان در طول زندگی ادبیاش برای خود برگزید. وی در سال ۱۹۱۱ در استاربن ایرلند به دنیا آمد. این نویسنده، یکی از سه نویسندۀ برترِ ایرلند است؛ درواقع ادبیات ایرلند یک تثلیث مقدس دارد: جیمز جویس، ساموئل بکت و فلن اوبراین.
اوبراین، در هجدهسالگی به دانشگاه دابلین رفت و چیزی نگذشت که همه را در بحثهای دانشجویی با طنازیاش سرگرم میکرد. در سال ۱۹۳۵ به خدمت دولت ایرلند درآمد و تا سال ۱۹۵۳ که بازنشسته شد، منشی بسیاری از وزرای دولت محلی بود.
نخستین رمان اوبراین، «At Swim-Two-Birds» در سال ۱۹۳۹ منتشر شد. این کتاب پس از انتشار بسیار ستوده شد؛ از جملهٔ این ستایشگران ساموئل بکت و جیمز جویس بودند. این رمان، کتابی است دربارهٔ نوشتنِ یک کتاب دربارهٔ نوشتن یک کتاب؛ یکی از نخستین و برجستهترین متافیکشنهای تاریخ ادبیات.
رمان دوم اوبراین، سومین پلیس، بهوسیلۀ همۀ ناشران رد شد. دلیل ناشران این بود که رمان بیشازحد فانتزی است. اوبراین، پس از این ناکامی به مدت بیست سال هیچ رمانی ننوشت ولی در نشریات مختلف، مقالههای طنز مینوشت که بهشدت پرطرفدار بودند. پس از گذشت این بیست سال، سه رمان دیگر نوشت: «دهان گرسنه به زبان گالیک»، «زندگی سخت» که چنان مورد استقبال قرار گرفت که در چهل و هشت ساعت چاپ اولش تمام شد و «آرشیو دالکی».
اوبراین، تحتتأثیر جیمز جویس بود ولی به اندازهٔ او خودنمایی نداشت. مثل او مدرسی نمینوشت. او قصهگوی فوقالعادهای است و روایتش را فدای بازیهای زبانی نمیکرد.
فلن اوبراین در سال ۱۹۶۶ در سن ۵۵ سالگی درگذشت و یک سال بعد سومین پلیس را همسرش، که از جای کتاب اطلاع داشت، منتشر کرد.
بخشی از کتاب سومین پلیس
«بعد از شوک شدیدی که کمی بعد از ورود دوبارهام به کلانتری به من وارد شد، این فکر به ذهنم خطور کرد که فلسفه و مذهب چهقدر میتوانند در هنگامهٔ مصیبت موجب تسلا باشند. انگار که فضاهای تاریک را روشن میکنند و توانی دوباره میبخشند برای تحمل بارهای نامعمول و ناآشنا. بنابراین عجیب نیست که هیچوقت افکارم از دو سلبی خیلی دور نیست. میشود گفت که تمام آثارش ــ بهخصوص ساعات طلایی ــ خواص درمانی دارند. تأثیری که بر بالا رفتن روحیه دارند بیشتر با تأثیر نوشیدنیهای الکلی قابل قیاس است، آثارش بافت روحانی و معنوی را دوباره کاملاً از نو میسازند و جوان میکنند. کیفیت دلپذیر نوشتارش هیچ ارتباطی به ادعای مطرحشده توسط گارباندیهٔ عجیبوغریب ندارد. او گفته: «لطفِ خواندن یک صفحه از آثار دو سلبی در این است که به طور گریزناپذیری هر کسی را به این باور خوشحالکننده رهنمون میشود که در مجمعِ ابلهان ابلهترین فرد نیست.» فکر میکنم در این جمله نسبت به یکی از کیفیات تجربههای دو سلبی اجحاف شده است. بهنظرم حتا با وجود بعضی شکستهای بزرگ، دقت و ظرافت متمدنانهٔ کارهای او همواره رو به عروج داشته نه افول، چرا که خودش بعضی از بزرگترین شکستهایش را به عنوان قلهٔ توان ذهنیاش یاد میکند نه نشانهای از ضعف انسانی.
با این تصور که روند زندگی عادی وَهمی بیش نیست، طبیعی بود که دو سلبی توجه زیادی به مصیبتهای زندگی نشان ندهد و هیچ راهی هم برای روبهرو شدن با آنها ارائه نکند. شرح بَسِت بر این نکته شاید ارزش بازگفتن داشته باشد. طی دورانی که دو سلبی در بارتون میگذراند مردم محلی او را به عنوان عالِم میشناختند، احتمالاً به این دلیل که هیچوقت روزنامه نمیخواند. مرد جوانی ساکنِ همان شهر تردیدهایی جدی داشت دربارهٔ دختری جوان و کمکم احساس میکرد که این مسئله دارد بر ذهنش سنگینی میکند و چیزی نمانده که در روند فعالیت عقل سلیمش اخلال ایجاد کند، بنابراین به دیدن دو سلبی رفت تا با او مشورت کند. دو سلبی بهجای اینکه تفکرات شیطانی را از ذهن مرد جوان براند، که بهراحتی برایش ممکن بود، پنجاه احتمال غیرقابل اثبات مطرح کرد که هر کدامشان پیچیدگیهای بیشتری را پیش میکشیدند که خود را تا ابدیت میگستردند، به این ترتیب معمای بانوی جوان در حد هیچ تقلیل یافت. این شد که مرد جوان که از ترس یک احتمال بد به آنجا آمده بود، خانه را با یقین وقوع بدترین چیز ترک کرد و در مسیر بازگشت شادمانه به خودکشی میاندیشید. سالم و سر وقت برای شام به خانه رسیدنش فقط به خاطر دخالت ماه بود، چرا که وقتی در مسیرِ برگشت از کنار بندر عبور کرد دید که جذر باعث شده آب دریا حدود سه کیلومتر عقبنشینی کند.
شش ماه بعد به خاطر ارتکاب هجده جرم از جمله سرقت و همچنین خرابکاری در مسیر راهآهن به شش ماه زندان با اعمال شاقه محکوم شد. برای یک دانشمند به عنوان نسخهپیچ توصیه، جرم سنگینی بود.»
حجم
۲۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
داستان درمورد مرد جوانیه که بدون اینکه هرگز علتش رو بفهمه، پدر و مادرش در کودکی اونو ترک کردن. علاقه ی ویژه ای به نویسنده ای به نام دوسلبی و فلسفه های خاصش داره و برای تامین پول برای نوشتن
(۵-۶-[۸۲]) داستان مهیجی داره؛ نگاهش به دنیا متفاوته و همچنین خیلی از ویژگی های یه رمان پست مدرن رو داره؛ اگر بخواهیم تم و فضای کلی داستان رو بررسی کنیم، میتونیم اون رو به دوبخش تقسیم کنیم. در بخش اول، داستان به
این کتاب شاهکاره...یه پست مدرن جذاب.ایکاش بقیه کتابهاش رو هم ترجمه میکردن!!!شک نکنید که فوق العادس و اخر کتاب شاهکار تکمیل میشه...
داستان بدکی نبود .... فقط یه جاهایی از داستان خیلی سخت فهم بود و از اون روند همیشگی داستان خارج می شد . باید یه جاهایی از داستان که کم هم نیست رو دو بار یا بیشتر بخونی تا بفهمی
داستان و ترجمه اش رو دوست داشتم اوایل اش کند پیش میرفت کلا کتابی بود که بعضی مواقع سخت میشد و خیلی به فکر وامیداشت که در آخر معما رو خودت حل کنی اما پایانش فوق العاده تموم شد اصلا
یکی از بهترین کتابهای که خوندم، مهم ارتباطیست که با کتاب برقرار میکنید. مطمئنا تا آخر عمر با دیدن جلد کتاب اون عطر و خاطره براتون زنده میشه .. متفاوتی تاثیر گذار..
برای من ترکیبی از کار های بکت و جنایت و مکافات داستایوفسکی بود
یک کتاب بیاندازه جذاب و زیبا در این کتاب مولتی ژانر که هم میخندید و هم میترسید، خلاقیت و استعداد اوبراین چنان متحیرتون میکنه که به معنای واقعی کلمه حظ میکنید.
من قبلا تعریف این کتاب رو شنیده بودم و یک رمان فوق العاده که در زمینه ترجمه هم فکر کنم سطح بالای داشته باشه،
کتابی متفاوت باآنچه تا بحال خواندم، جالب ومتفاوت.