بریدههایی از کتاب سومین پلیس
۳٫۶
(۶۰)
تا حالا یه سوزن توی تختخوابت گم کردی؟ شک همونقدر ذهن آدم رو آزار میده.
Mohammad
این زندگیه؟ کرورکرور آدم صدها سال جون میکنن تا ابعادش رو درک کنن ولی وقتی بالاخره یه چیزی دستگیرشون میشه، تا میان با الگوهاش خودشون رو سرگرم کنن، میافتن میمیرن!
Mohammad
تا حالا یه سوزن توی تختخوابت گم کردی؟ شک همونقدر ذهن آدم رو آزار میده
...Mehrshad.
او به دوچرخهاش فکر میکرد و من به مرگم.
Mohammad
«به این میگی زندگی؟ ترجیح میدادم نداشته باشمش. به هیچ دردی نمیخوره. نه میتونی بخوریش، نه بنوشیش و نه توی پیپت دودش کنی. نه از بارون حفظت میکنه و نه تو تاریکی بغلت رو پر میکنه، زندگی یه اشتباه بزرگه و نداشتنش بهتر از داشتنشه.»
Mahnaz
از دنیا کناره گرفتم تا درکش کنم و بفهمم که چرا بعد از اینکه سالها بر بدن انسان آوار میشن زندگی دیگه مزهش رو از دست میده.
AS4438
یه کابوس میتونه به اندازهٔ یه اتفاق واقعی آدم رو خردوخمیر کنه.
Shirin Rassam
وقتی که اسمی نداشته باشی صاحب هیچچیزی نیستی و وجود نداری و حتا شلوارت هم با اینکه ظاهراً از اینجا که نشستم معلومه، در حقیقت پات نیست. از طرف دیگه تو آزادی که هر کاری دلت میخواد بکنی و قانون هم نمیتونه بهت بگه که بالای چشمت ابروئه.
Shirin Rassam
«این زندگیه؟ کرورکرور آدم صدها سال جون میکنن تا ابعادش رو درک کنن ولی وقتی بالاخره یه چیزی دستگیرشون میشه، تا میان با الگوهاش خودشون رو سرگرم کنن، میافتن میمیرن! عینِ یه سگ گله که مسمومش کرده باشن. هیچچیزی به این خطرناکی نیست، نمیتونی دودش کنی، کسی به خاطر نصفش یه نصفه پنی کف دستت نمیذاره و دست آخر هم میکشدت. دستگاه عجیبوغریبیه، بینهایت خطرناک، یه تلهٔ مرگ. زندگی؟»
Mahnaz
تا حالا یه سوزن توی تختخوابت گم کردی؟ شک همونقدر ذهن آدم رو آزار میده.»
Mary gholami
تا حالا یه سوزن توی تختخوابت گم کردی؟ شک همونقدر ذهن آدم رو آزار میده
Mitir
«وجود انسان توهمی است که در خود توهمات ثانویهٔ شب و روز را در بردارد (دومی وضعیت غیربهداشتی جَوّ است به خاطر انباشت هوای سیاه) در شأن انسان عاقل نیست که خود را دلواپس نزدیک شدنِ موهومِ توهُّمِ اعظم کند که مرگ مینامندش.»
Mahnaz
«به این میگی زندگی؟ ترجیح میدادم نداشته باشمش. به هیچ دردی نمیخوره. نه میتونی بخوریش، نه بنوشیش و نه توی پیپت دودش کنی. نه از بارون حفظت میکنه و نه تو تاریکی بغلت رو پر میکنه، زندگی یه اشتباه بزرگه و نداشتنش بهتر از داشتنشه.»
Violette
زندگی یه اشتباه بزرگه و نداشتنش بهتر از داشتنشه.»
کاربر ۲۵۸۹۰۶۵
بالاخره گفت «حالا این رو بهم بگو. تو مطلوبی نداری؟»
این سؤال عجیب برایم غیرمنتظره بود ولی خیلی سریع جواب دادم. گفتم که دارم.
«مطلوبت چیه؟»
«چیزی رو که دنبالش میگردم پیدا کنم.»
مارتین فینوکان گفت «چه مطلوب بزرگی. چهطور میخوای عملیش کنی و با مشکل عدمقطعیتش کنار بیای و دست آخر تبدیلش کنی به امری قابل حُصول؟»
کاربر ۲۵۸۹۰۶۵
ادبیات ایرلند یک تثلیث مقدس دارد. جیمز جویس، ساموئل بکت و فلن اوبراین.
مژگان
او وارفتگی و انحطاط نژاد بشر را به این خاطر میداند که انسانها به شکل روزافزونی فضاهای داخلی را به فضاهای خارجی ترجیح میدهند و علاقهشان را به هنرِ بیرون رفتن از دست دادهاند. بهنظر او این نتیجهٔ ظهورِ فعالیتهایی است از قبیل کتاب خواندن، شطرنج بازی کردن، نوشیدن، ازدواج کردن و از این قبیل، که هیچکدامشان را نمیشود با خیال راحت در ملأعام انجام داد.
مژگان
هر کاری که انجام میدی پاسخیه به یه درخواست یا پیشنهاد از عاملی بیرونی یا درونی. بعضی از این پیشنهادها خوبن و قابل ستایش و بعضیها هم بدون شک دلفریب. ولی اکثرشون قطعاً بد هستن و گناه حساب میشن
مژگان
همه بالاخره یک اسمی برای خودشان دارند. بعضی اسمها برچسبهایی هستند اختیاری که به ظاهر فرد مربوطاند، بعضیها هم صرفاً اصلونسب فرد را نشان میدهند و در شجرهنامه جایی برای صاحب نام باز میکنند، بعضی اسامی هم نسبت فرزند را با والدینش مشخص میکنند و در پر کردن اسناد قانونی کاربرد دارند.
مژگان
بینامییی که ناگهان در میانهٔ زندگی به سراغ آدم میآید نشانهٔ آغاز تباهی ذهن است.
مژگان
تا حالا یه سوزن توی تختخوابت گم کردی؟ شک همونقدر ذهن آدم رو آزار میده.
مژگان
یه کابوس میتونه به اندازهٔ یه اتفاق واقعی آدم رو خردوخمیر کنه.
Mitir
«این زندگیه؟ کرورکرور آدم صدها سال جون میکنن تا ابعادش رو درک کنن ولی وقتی بالاخره یه چیزی دستگیرشون میشه، تا میان با الگوهاش خودشون رو سرگرم کنن، میافتن میمیرن! عینِ یه سگ گله که مسمومش کرده باشن. هیچچیزی به این خطرناکی نیست، نمیتونی دودش کنی، کسی به خاطر نصفش یه نصفه پنی کف دستت نمیذاره و دست آخر هم میکشدت. دستگاه عجیبوغریبیه، بینهایت خطرناک، یه تلهٔ مرگ. زندگی؟»
Mitir
«لطفِ خواندن یک صفحه از آثار دو سلبی در این است که به طور گریزناپذیری هر کسی را به این باور خوشحالکننده رهنمون میشود که در مجمعِ ابلهان ابلهترین فرد نیست.
ahmad
در اطلس لیمن به مسائلی چون از دست دادن عزیزان، کهولت، عشق، گناه، مرگ و دیگر مسائل خطیر حیات بسیار میپردازد. درست است که به هر کدام از اینها تنها چیزی در حدود شش سطر اختصاص داده ولی دلیلش را این عنوان میکند که تمام اینها «ناضروریات» هستند.
ahmad
تا حالا یه سوزن توی تختخوابت گم کردی؟ شک همونقدر ذهن آدم رو آزار میده.
|kosar|
یه کابوس میتونه به اندازهٔ یه اتفاق واقعی آدم رو خردوخمیر کنه.
فرسا
من برعکس بیشتر آدما تمام عمر خودم رو به یه اسم محدود نمیکنم.»
فرسا
در شأن انسان عاقل نیست که خود را دلواپس نزدیک شدنِ موهومِ توهُّمِ اعظم کند که مرگ مینامندش.»
AS4438
قوانین معرفت کلاً پنجتا هستن. همیشه سؤالهایی رو که لازم هستن بپرس، ولی هرگز به هیچ سؤالی جواب نده. از هر چیزی که میشنوی به نفع خودت استفاده کن. همیشه یه دست لباس تعمیرکاری همراه داشته باش. تا جای ممکن بپیچ به چپ. هیچوقت اول از ترمز چرخ جلو استفاده نکن.»
nmroshan
حجم
۲۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۵۷,۰۰۰
تومان