دانلود و خرید کتاب زمستان بلاتکلیف ما محمدعلی سپانلو
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب زمستان بلاتکلیف ما اثر محمدعلی سپانلو

کتاب زمستان بلاتکلیف ما

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زمستان بلاتکلیف ما

از متن کتاب: امشب اگر ببارد خاک روی میز و حافظه و قلم و بوسه‌ی سرخ را برگرداند از لبی که حضور ندارد دیگر بالکن نیست، و زنِ گم‌شده نمی‌دانم آن‌سوی چند سالی‌ست! اما کاش لنگ نکند ای کاش بی‌درنگ بیاید و بگذرد اسب تاریک زمستان.

نظرات کاربران

Abolfazl
۱۳۹۷/۰۳/۲۷

کوری کتاب کور دیگری را بخواند و بینایان از دیدن خط آن عاجز باشد

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۳)
معماست... همان‌قدر معما که کوری کتابِ کور دیگر را بخواند   و بینایان از دیدن خط آن عاجز باشند.
مادربزرگ علی💝
من این‌سوی پنجره‌ام، می‌بینم برف سبکی در آن اتاق می‌بارد... در اتاق پهلویی خبرهاست صدای‌شان در خفا پخش می‌شود خوش‌مشرب‌ها، دور کرسی، با آجیل زمستان غل‌غل کتری، بخاری علاءالدین، قوری چای سیلان و حکایتِ فراموشی‌ناپذیر
مادربزرگ علی💝
برفِ درشت می‌بارد این فاصله‌ی کوتاه اگر پیمودنی بود به جمع بزرگ خانواده می‌رسیدم... هنوز هم کنار پنجره می‌مانم اتاق پهلویی گرم‌ و گیراست، می‌دانم پدربزرگ‌ها، خانم‌بزرگِ تهران، با موی حنابسته بابا و عمه‌توران، مادر چله‌گُلی و خندان همه جوان‌تر از من، چه‌قدر هم جوان کافی است به آن اتاق سرک بکشم کنارشان بنشینم بی‌حرف
مادربزرگ علی💝
نشسته بودم و بوی برنج را در هوای خیس می‌شنیدم لمیده زیر سقف، که باران بگذرد
farnaz Pursmaily
چهل‌بار تنها بودم و یک‌بار دوست داشتم فقط یک‌بار اتفاق می‌افتد انگار
farnaz Pursmaily
سکوت محترم است ذوق‌زدگی، ممنوع
farnaz Pursmaily
امسال ظاهراً صف آزادی از پار بیشتر شده است همسایه‌ها ته صف را درازتر کردند و نام ابرها که نهفتی در گنجه‌های زیرزمین حسرت‌البهار است
farnaz Pursmaily
باور کنید من هیچ چشم‌داشت ندارم، حتا به مرگِ خواسته‌های قدیم رنگ سیاه پوشیدم، اما دلم نمی‌خواهد فراموشم کنند.
farnaz Pursmaily
اگر به چشمِ عیان ابرها بیشتر به‌ شکل حریرند، در آسمان، فراز سرِ ما، بازار سنگ‌ریزه‌هاست و پیرمردِ ابرْ‌نما که هیچ ذوق ندارد بی‌اعتنا پشت می‌کند به دختری که در پارک واژگون عریان می‌شود، یعنی که پیرمرد وسواسی ندارد که ممکن است ببارد این آسمان، که احتمالاً از سنگ‌ریزه‌ی باران پُر است!
Abolfazl
و چشم می‌اندازم پی مسافرِ کُت‌قرمز در ایستگاه قطاری دراز که یادم نیست (و در اتاق کناری کسی خفته بود که دوستم می‌داشت) و می‌روم به‌ جست‌وجوی گیشه‌ای که در آن برنامه‌ی سفر بفروشند
Maryam Bagheri

حجم

۴۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

حجم

۴۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان