دانلود و خرید کتاب عاشقانه های شعر کرد ترجمه آرش سنجابی
تصویر جلد کتاب عاشقانه های شعر کرد

کتاب عاشقانه های شعر کرد

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۹از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عاشقانه های شعر کرد

کتاب عاشقانه های شعر کرد نوشتهٔ تعدادی از شاعران کردزبان و ترجمهٔ آرش سنجابی است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، شعرهایی بسیار کوتاه و در قالب نو را در بر دارد.

درباره کتاب عاشقانه های شعر کرد

کتاب عاشقانه های شعر کرد را آرش سنجابی گردآوری و ترجمه کرده است.

در این مجموعه شعر، اشعاری از شاعران کردی همچون «شیرکوبی کس»، «فرهاد پیربال»، «عبدالله پشیو»، «لطیف هملت» و... می‌خوانید.

شاعران کرد از عشق، لطیف‌ترین تصویرها را می‌سازند و آن را به هزار چهره می‌غلتانند. گاه معشوق را می‌پرستند و گاه به زیر پتک عریان شعر ریزریزش می‌کنند. نگاه آنها به عشق، حماسی است. به شیوه‌ای می‌نویسند که خواننده بندبند تنش می‌لرزد و خود، رد دوری از یک عشق فراموش‌شده در دلش شعله می‌کشد.

خواندن کتاب عاشقانه های شعر کرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران شعر و ادبیات کردی پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب عاشقانه های شعر کرد

«بدون تو نقطه‌ای حیرانم

در وسعت این دایره

با تو

گِردی جهان

گردا گرد من جمع می‌شود

کوچک می‌شود

و چون حلقه‌ای انگشتم را می‌پوشاند!»

***

«سیبم را دو پاره می‌کنم

نیمی تو و

نیمی من

لبخندم را دو پاره می‌کنم

نیمی تو و

نیمی من

غمم را به تو نمی‌دهم

به مثابه‌ی باز پسین نفسی به سینه می‌گذارمش»

***

«می‌دانم

تو باز می‌گردی

قسم به شرافتم که باز می‌گردی

تو باز می‌گردی

حتا اگر تمام دروازه‌ها را ببندند

هر طلوع به آسمان نگاه می‌کنم

تا چون مرغی افسانه‌ای

به کنارم پر کشی

می‌دانم

تو باز می‌گردی

قسم به شرافتم که باز می‌گردی

حتا اگر تمام آسمان را گله به گله بپوشانند

به آن سوی دیوار نگاه می‌کنم

تا تو

چون درختی افسانه‌ای ـ

به حیاطم پر کشی»

-Dny.͜.
۱۳۹۸/۰۹/۱۰

این مجموعه بیشتر اشعار کردهای عراق رو در بر میگیره و کمی هم از شاعر های کرد زبان ما 😌🌻 در مقدمه امده " عشق برای کرد مثل شام میمونه واجب هست و پربها❤" خلاصه خیلی خوشم اومد و #پیشنهاد_می‌شود 🍵 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 به سرزمینم

- بیشتر
أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
۱۳۹۸/۱۰/۰۳

هه رکوئ ئه روانم تو ئه بینم هه رکات که سه یری ئاوئنه که م ئه که م توی تیادیاره ته نیاجارئک خومم نه دی که چی توئه بینم هه رچی جاره خه تای ئاوئنه که م نیه چاوه کانم پرن له تو به هر جانگاه میکنم

- بیشتر
farzin9
۱۳۹۷/۰۴/۲۰

فوق العاده یه مجموعه شعر ناب از بهترین شاعر های کرد حتما پیشنهاد میشه

El Santo
۱۳۹۹/۰۷/۳۰

شعر باید به دل بشینه، عجیب به دل نشستن..از دست ندین🙂

فاطمه.
۱۳۹۸/۱۲/۲۸

روح‌نواز!

haghsirat
۱۴۰۳/۰۴/۲۱

انتخاب شعر اصلا خوب نبود می‌تونست از گنجینه شعر کوردی بهتر انتخاب کنه

امین۳۶۹
۱۴۰۳/۰۱/۲۰

"من کوتاهم و کوتاه‌تر از من شعرهایم کوتاه‌تر از همه این‌ها لحظاتی است که با همیم." از چیزی که انتظار داشتم پایین تر بود سطحش. شاید همین که انتظاراتم ازش بالا بود خورد تو ذوقم. "به سرزمینم می‌مانی صد چاک خورده و

- بیشتر
تمامی مردم نام عزیزشان را بر درخت حک می‌کنند نازنینم نام تو را بر استخوان تنم خواهم کوفت...
-Dny.͜.
شاخه گلی بودم در خواب! دخترکی مرا از ساقه جدا کرد و لابلای کتابش پنهانم کرد
-Dny.͜.
خواب‌هایم پُر است از بوی تو
El Santo
چگونه می‌توان به تو رسید؟ اهل بهشتی؟ به سجدۀ خدایان می‌نشینم اهل دوزخی؟ زمین را می‌پوشانم از کفر چگونه می‌توان به تو رسید؟ پوستم را بیرقت می‌کنم اگر شهری به تارج رفته باشی
Renegade
با هم که باشیم سه تائیم من تو بوسه بی هم چهار تائیم تو با تنهایی من با رنج
یك رهگذر
چگونه می‌توان به تو رسید؟ اهل بهشتی؟ به سجدۀ خدایان می‌نشینم اهل دوزخی؟ زمین را می‌پوشانم از کفر چگونه می‌توان به تو رسید؟ پوستم را بیرقت می‌کنم اگر شهری به تارج رفته باشی
یك رهگذر
نمی‌دانم دستانم بر شانه‌ی دختری به جای مانده است و چشمانم در بافه‌ی مویش بی‌چشم بی‌دست بادی هستم که مرثیه می‌سازد از غبار یاد یار
sadafi
با هم که باشیم سه تائیم من تو بوسه بی هم چهار تائیم تو با تنهایی من با رنج
Ahmad
در هر گوشه‌ی این ولایت که بمیرم می‌توانم دوباره زنده شوم اما هراس من از غربت است غربت در چشمان تو که چون بیگانه‌ای مرا می‌نگرند
مهسا حامدیان
شاخه گلی بودم در خواب! دخترکی مرا از ساقه جدا کرد و لابلای کتابش پنهانم کرد
گندم
من کوتاهم و کوتاه‌تر از من شعرهایم کوتاه‌تر از همه‌ی اینها لحظاتی است که با همیم
محسن
یک شب به دنبال ماه از این شهر خواهم رفت
سپیده دم اندیشه
اگر آتش بنامم تو را به شعله‌ای جزغاله‌ام می‌کنی اگر باران بنامم تو را به طوفانی می‌لرزانیم اگر خوشه‌ی گندم بنامم تو را پرندگان گرسنه تو را می‌بلعند اگر تو را وطن بنامم بر خاک و خونت می‌کشند!
سپیده دم اندیشه
عزیزکم نامه‌هایم را به آتش بکش چرا که شعری در آن برایم سروده‌ای ـ دارها را بر پای دار که اینجا مردها را تنها برای کلامی به دار می‌کشند ـ بانوی من تو اگر سرود سبزت را بخوانی خار به چشمانت می‌کشند و تیغ بر گلویت می‌گذارند و آتش می‌گذارند به خرمن سیاه مویت...
سپیده دم اندیشه
به باد می‌مانی شعله نکشیده خاموشم می‌کنی به باد می‌مانی زبانه کشیده گُر می‌گیرم از وزیدنت
محسن
گرداب در جعدِ گیسوانت کبوتری لانه دارد غروب که مو به باد می‌دهی هزار کبوتر با هزار ترانه از موهایت پر می‌کشند
raha
عشق که مرز نمی‌شناسد. می‌شناسد؟
زن
به سرزمینم می‌مانی صد چاک خورده و ویران ـ اما عزیز و سرفراز
.ً..
اگر آتش بنامم تو را به شعله‌ای جزغاله‌ام می‌کنی اگر باران بنامم تو را به طوفانی می‌لرزانیم اگر خوشه‌ی گندم بنامم تو را پرندگان گرسنه تو را می‌بلعند اگر تو را وطن بنامم بر خاک و خونت می‌کشند!
.ً..
بانوی من تو اگر سرود سبزت را بخوانی خار به چشمانت می‌کشند و تیغ بر گلویت می‌گذارند و آتش می‌گذارند به خرمن سیاه مویت...
.ً..

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
تومان