دانلود و خرید کتاب شلغم میوه‌ی بهشته علی‌محمد افغانی
تصویر جلد کتاب شلغم میوه‌ی بهشته

کتاب شلغم میوه‌ی بهشته

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۳۴ رأیخواندن نظرات
معرفی نویسنده
عکس علی‌محمد افغانی
علی‌محمد افغانی

علی محمد افغانی در یازدهم دی‌ماه سال ۱۳۰۳ متولد شد. پدر او حسینقلی اصالتا اصفهانی بود که به‌جبر دیار خود را ترک کرده بود. حسینقلی افغانی پس از مدتی حضور در عتبات به کرمانشاه رفت و در این شهر ماندگار شد. مادر علی‌محمد افغانی نیز صغری نام داشت که در کرمانشاه با پدر او حسینقلی آشنا شده بود. آن‌دو در کرمانشاه با هم ازدواج کردند و علی‌محمد نیز در کرمانشاه به دنیا آمد.

معرفی کتاب شلغم میوه‌ی بهشته

علی محمد افغانی جزو نویسندگان رئالیست ایرانی است که در کتاب شلغم میوه‌ی بهشته، زندگی مردم خیلی معمولی را به تصویر کشیده ‌است.


خلاصه کتاب شلغم میوه‌ی بهشته

علی‌محمد افغانی در کتاب شلغم میوه‌ی بهشته، داستان دو خانواده را روایت می‌کند که در خانه‌ای قدیمی و کوچک در جنوب تهران (دهه ۵۰) باهم زندگی می‌کنند؛ نوع زندگی و سلیقه‌های این دو خانواده بسیار با هم تفاوت دارد. نرگس و گل‌عنبر مادر هریک از دو خانواده یاد شده هستند و همچون سایر آثار افغانی، نقش کلیدی در داستان دارند. عابدین فرزند نرگس و براتعلی؛ پسربچه‌ای دوازده ساله است که به خوردن شلغم علاقه عجیبی دارد. این پسر با خوردن شلغم هر روز چاق و چاق‌تر می‌شود تا جایی که زندگی اطرافیان تحت تأثیر بیماری او قرار می‌گیرد و همه به فکر چاره‌ای برای رفع مشکل می‌افتند.

علی‌محمد افغانی در کتاب پیش‌رو زندگی مردم عادی را به تصویر کشده است، مردمی که گاهی یادمان می‌رود چقدر زیادند و با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند. زنان این خانواده‌ها اغلب به خانه‌داری و بچه‌داری مشغول‌اند و تصمیم‌گیری‌های مهم خانواده معمولا به عهده مرد است. هر کدام از زنان داستان شلغم میوه بهشته سر مسائل کوچک با هم بحث و جدل می‌کنند، زندگی خود را به رخ دیگری می‌کشند و حتی رد پای خرافات را هم می‌توان میان حرف‌های آن‌ها پیدا کرد.

خواندن کتاب شلغم میوه‌ی بهشته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

شلغم میوه‌ی بهشته رمان کوتاهی است که رسوم و آداب ایرانی و فقر و تبعات آن را نشان می‌دهد؛ خواندن این کتاب را به علاقمندان داستان‌های فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره علی‌محمد افغانی

علی‌محمد افغانی نویسنده توانمند ایرانی است که در سال ۱۳۰۳ در کرمانشاه متولد شد. افغانی پس از اتمام تحصیلات دوران دبیرستان خود، به تهران آمد و وارد دانشکده افسری شد. بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری برای بورس تحصیلی به آمریکا اعزام شد. این سفر برای افغانی فرصت مناسبی فراهم کرد تا با ادبیات انگلیسی و رمان‌نویس آشنایی پیدا کند. او در سال ۱۳۳۳ و زمانی که به وطن باز می‌گشت به اتهام عضویت در حزب توده توسط ماموران حکومت نظامی وقت دستگیر و تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت. افغانی در زندان هم دست از یادگیری بر نداشت و شروع به تدریس زبان انگلیسی و آموختن زبان فرانسه کرد. خود افغانی می‌گوید که کتاب معروف شوهر آهو خانم را هم طی سه سال در زندان نوشته است.

افغانی پس از آزادی از زندان رمان دوم خود شادکامان دره قره سو، را نوشت. اما تا ۱۰ سال بعد چیزی ننوشت و برای تامین هزینه‌های زندگی در یک شرکت ژاپنی مشغول به کار شد. علی محمد افغانی سال‌ها بعد، اوایل دهه‌ی شصت کتاب شلغم میوه بهشته را منتشر کرد، کتابی که آن را قبل از انقلاب نوشته بود.

از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به بوته‌زار، محکوم به اعدام، دکتر بکتاش، همسفرها، دختردایی پروین، صوفی صحنه، دزد کنگاور، دنیای پدران و فرزندان، حاج‌الله باشی، خداحافظ دخترم و .... اشاره کرد. افغانی هم‌اکنون در آمریکا زندگی می‌کند.

جملاتی از کتاب شلغم میوه‌ی بهشته

در همان کوچه، دو خانه بالاتر، از چهار ماه پیش جوان بیست و پنج ساله مجردی به نام هرمز آمده بود و زیرزمینی را از محمود آقا دلال کرایه کرده بود. هرمز کارش تابلو نویسی بود ولی دکانی نداشت. شب‌ها در یکی از سینماهای شهر کار شبانه می‌کرد. گاهی شعر هم می‌گفت. او پدرش را از دست داده بود و متکفل خرج مادرش بود. از مدتی پیش گل عنبر متوجه شده بود که هرمز شیفته اوست. این علاقه از دید نرگس دور نمانده بود و او مرتب این قضیه را به رخ گل عنبر می‌کشید.

مشدی قبل از سبزی فروشی، چندین شاگرد داشت و با اسب آب به در خانه‌ها و دکان‌ها می‌برد و می‌فروخت. سال‌ها پیش گل عنبر در سن سیزده سالگی در زلزله بویین زهرا پدر، مادر و دو برادرش را از دست داده و تنها خودش زنده مانده بود. کسی که او را از زیر آوار بیرون کشید و نجات داد همین مشدی بود که خود نیز تمام خانواده‌اش را در زلزله از دست داده بود. او یک سال از گل عنبر مراقبت کرد تا بهبود پیدا کند. بعدها او را به همسری انتخاب کرد. اولین فرزندشان فقط یک هفته بعد از عقدشان به دنیا آمد. او با گل عنبر رابطه دوستانه‌ای داشت اما عادت نداشت که کلمه‌ای محبت‌آمیز به او بگوید. گل عنبر هم از این جهت ملالی نداشت.

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب شلغم میوه‌ی بهشته، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.

حمید
۱۳۹۷/۰۴/۱۲

علی محمد افغان هنگام داستان گویی عسل از دهانش می ریزد. نثر داستان هاش ستودنیست ؛ دوست داشتنیست. چه به عنوان راوی چه در دیالوگ ها. دیالوگ ها که فوق العاده ست. به واقع دیالوگ هستند. کاملا نمایانگر تفکر و

- بیشتر
آلوین (هاجیك) ツ
۱۳۹۷/۰۴/۱۲

طاقچه جان میگردی کتابای که اصلا هیشکی نخِریده را تخفیف میذاری؟ 😁 متاسفانه قلم اقای نویسنده را نمی‌پسندم... هرکاری کردم نشد کتابی معروفشون "شوهر آهو خانم" رو تِموم کنم! نیمیدونم چرا سبکی نوشتنشونا زیاد خوشم نیمیاد... باشَد که شوماوا بخِرید آ بخونید... خوشِدونم

- بیشتر
نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۶/۲۴

شیوه روایت داستان خوبه و در زمان خودش داستان جالب و تکی هست به نظرم. کلی هم از آداب و خرافات و ضرب و المثل هایی که در زمان قدیم بیشتر رایج بوده و الان کمرنگ تر شده تو متن کتاب

- بیشتر
Mohadese
۱۳۹۹/۰۴/۳۰

شلغم میوه بهشته، کتابی که بیشتر از 40 سال پیش نوشته شده، یک داستان خطی با فضایی تقریبا ثابت؛ اتفاقات داستان همه در یک خانه و گاهی کوچه های اطراف آن، در یکی از محلات جنوب تهران، در ابتدای دهه

- بیشتر
sadeghi
۱۳۹۷/۰۴/۱۸

قشنگ بود,هرچند از نظر داستانی موضوع چندان خاص ومهمی نداشت اما درکل متن ساده وروانش در کنار باورهای ساده,قدیمی وخرافی شخصیتها باعث زیبایی کتاب شده بود,من نسخه ی چاپی کتاب را خوندم واز سبک نوشتاری نویسنده خوشم اومد.

خانم کتابخوار
۱۳۹۹/۰۹/۱۸

چند سال پیش خوندمش یادمه تلخ بود اگر دنبال کتابی هستین که بهتون حس خوب بده به نظرم فعلا اینو نخونید

کاربر 3563674
۱۴۰۲/۰۱/۰۸

این کتاب رو چندسال پیش خوندم و چون پزشک هستم مفهموم کتاب رو بهتر درک کردم. این کتاب روایت گره خوردن خرافات و جهل با بیماری ها ست. پسر خانواده که عاشق خوردن شلغم خام هست رفته رفته دچار کم

- بیشتر
مامان زیبا
۱۴۰۰/۰۷/۱۵

یه داستان از دل کوچه های تهران در دهه پنجاه... روان ساده مثل شوهر آهو خانوم...من دوسش داشتم

hamedi92
۱۳۹۹/۱۰/۲۸

با توجه به اینکه قبلا کتاب های دیگه ای از آثار علی محمد افغانی را مطالعه کرده و از قلم این نویسنده بسیار لذت برده بودم(شوهر آهو خانم -سیندخت)از این کتاب انتظار خیلی بیشتری داشتم. اما این کتاب فقط یک

- بیشتر
النازم
۱۳۹۹/۰۵/۲۶

قلم آقای افغانی روخیلی دوستدارم

اگر نصیحت اثری داشت، آن را مفت نمی‌دادند
نسیم رحیمی
دوستی بی‌جهت می‌شود، دشمنی بی‌جهت نمی‌شود.
نسیم رحیمی
فایده زندگی خود زندگی است، به‌خاطر لذت‌های کوچک و حتی دردهایش. زیرا اگر درد نباشد انسان در مقابل لذت بی‌تفاوت خواهد ماند.
نسیم رحیمی
غصه نخور غم میاد - سوراخ روزیت هم میاد!
نسیم رحیمی
خودت می‌خواستی در حمام رخت بشوئی من پیشدتی کردم.
حمید
زیر دیوار شکسته مخواب و خواب آشفته مبین!
نسیم رحیمی
البته که صبر خواهم کرد. خدا بنده صابر را دوست دارد.
AS4438
یک وقت دیدی حرصم درآمد و متکا را از زیر سرش برداشتم و در دهانش گذاشتم. این مرد خیال کرده است زن سی ساله‌اش که سیزده سال است روی خشت نرفته بعد از این بچه می‌نشیند و یک پسر کاکل زری دیگر برایش می‌آورد. تهران چهار دروازه دارد از سه تای آن آدم نفهم وارد می‌شود.
ملکوت
مادربزرگ من می‌گوید هر وقت مسافر شما برمی‌گردد به خانه، هر وقت چیزی می‌خرید و به خانه می‌آورید، هر وقت چند بچه جمع می‌شوند به بازی، هر وقت از کسی تعریف می‌کنید یا از شما تعریف می‌کنند، هر وقت در خانه می‌گوئید و به غفلت می‌خندید اسفند را از یاد نبرید.
نسیم رحیمی
عاقد مفت که گیرت آمد موش‌های خانه را هم عقد کن
نسیم رحیمی
اتاق ضلع شرقی با تیکه پاره‌های وسائل و خرت و پرت‌های بی‌ارزشی که اینجا و آنجا روی هم انباشته شده یا به در و دیوار آویخته بود، بلافاصله در بیننده این گمان را ایجاد می‌کرد که صاحب آن نمی‌باید از نظم و ترتیب یا ذوق و سلیقه که نام دیگرش هنر خوب زیستن است و به نظر برخی کسان آئینه شخصیت یا خود دوم وجود آدمی است بوئی برده باشد. اگر این موضوع درست باشد که سلیقه یعنی قلبی برای دوست داشتن و همیشه یک سلیقه بد بهتر است از بی‌سلیقگی، به سادگی نتیجه می‌گیریم که این خصوصیت جزئی است از غریزه آدمی برای بهتر زیستن که هر کس و هر خانواده متناسب با تربیت و امکانات خود کم و بیش از آن بهره‌ای دارد.
مهرسام
دعا می‌کنم زبان تو کوتاه شود و عمر من دراز.
نسیم رحیمی
دعا می‌کنم زبان تو کوتاه شود و عمر من دراز.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
فایده زندگی خود زندگی است، به‌خاطر لذت‌های کوچک و حتی دردهایش. زیرا اگر درد نباشد انسان در مقابل لذت بی‌تفاوت خواهد ماند.
Book
به خانه همسایه می‌روی تا طرز غذا پختن را به آنها یاد بدهی، آن‌وقت غذای خودت روی آتش می‌سوزد
Book
و آیا رنج‌های دوران کودکی نیست که سازنده یا ویران‌کننده عواطف لطیف روح انسانی است برای مابقی طول زندگی؟!
فریبا
بیست نفر از کسانی که می‌خرند شلغم در تنگ کلاغ پر یا گاه صبحدم از سبزی‌فروشی مشدی محرم سرود می‌خواندند می‌گفتند با هم که در زندگی‌شان ندارند هیچ غم جز درد عشق نازنین شلغم چرا که او هست سینه را مرهم دافع سرفه رافع بلغم نبوده و نیست هیچ عضوی را سم حتی تفاله‌اش را می‌شود کرد دم هر کس بخورد نمی‌کند خم گردن در پیش مردم عالم ولو که باشد حریفش رستم آفت ندارد بادمجان بم آهای پول حلال سلیقه دار آدم «شلغمام داغه، داغه آی شلغم»
نسیم رحیمی
در زمستان سبزی نیست که بفروشم. باید یک چیزی بفروشم. من کاسبم برایم فرق نمی‌کند، سبزی نشد سیاهی، سیاهی نشد زردی می‌آرم. و همه اینها برای آن است که زنم توی خانه سرخ باشد و مثل طاووس جولان بدهد.
نسیم رحیمی

حجم

۱۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

حجم

۱۱۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان